وحید جلیلی:

آوینی، بزرگترین ضربات را به جریان روشنفکری وارد کرد/ حزب‌اللهی‌ها هیچ‌بخش او را سانسور نکردند

معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد گفت: آوینی، بزرگترین ضربات را به جریان روشنفکری وارد کرد. هر چه از شهادت آوینی می­‌گذرد شخصیت او در هویت­‌بخشی به هنر و فرهنگ انقلاب اسلامی جدی‌­تری می‌­شود، آوینی متنی است که با این حاشیه‌سازی‌ها کمرنگ نخواهد شد.
کد خبر: ۲۳۵۳۶۵
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۹ - 15April 2017
آوینی، بزرگترین ضربات را به جریان روشنفکری وارد کرد/ حزب‌اللهی‌ها هیچ‌بخش او را سانسور نکردندبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، وحید جلیلی از سال 81 تا 85 سردبیری ماهنامه سوره را بر عهده داشت، همان مجله‌ای که پیش‌تر شهید سیدمرتضی آوینی عهده‌دار سردبیری آن بود، به مناسبت هفته هنر انقلاب اسلامی با وی که هم‌اینک مسئولیت معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد را بر عهده دارد گفت‌وگو کردیم.

در طول گفتگو به ماجرای توجه عده‌ای به «کامران آوینی» بیش از «مرتضی آوینی» رسیدیم و اینکه تلاش دارند تا صرفا آن بخش زندگی شهید آوینی در زمان قبل از انقلاب را پررنگ جلوه دهند؛ جلیلی اما تاکید داشت بر خلاف آنچه که این روزها گفته می‌شود نخستین کسانی که آوینی را به تمامه و نه گزینش‌شده دیدند و در مورد گذشته او نوشتند خود جلیلی و طیف فکری علاقه‌مند به «سیدمرتضی» آوینی بودند.

آنچه می‌خوانید مشروح این گفتگو است.

امام(ره) یک شخصیت فراتاریخی است/ در مورد شهید آوینی باید خیلی قوی‌تر کار می‌کردیم

در مورد آوینی­‌شناسی چند وقت است که بحث تحریف آوینی است، آوینی‌­ای که بود و آوینی‌­ای که ما می‌­شناسیم، شما در این زمینه بفرمایید، اولاً آیا قبول دارید آوینی حداقل می­‌خواهد از سوی یک طیفی تحریم شود یا نه و اینکه نقش ما در این زمینه چه بوده و ما چقدر آوینی را نشان داده‌ایم؟

در رویکرد به چهره‌­های موثر تاریخ معاصر، واقعیتش این است که نواقص و خلاءهای جدی در کشور وجود دارد، شما چرا آوینی را مثال می‌­زنید؟ خود حضرت امام(ره) را چقدر جامعیت وجودی ایشان را توانستیم به نسل­‌های جدید منتقل کنیم؟ امام(ره) یک شخصیت فراتاریخی است، بدون هیچ اغراقی و بدون هیچ تعارفی، امام خمینی(ره) به قول حضرت آقا: «آن نخستین بود که دومین نداشت»، یعنی در تاریخ هزار ساله اخیر بعد از معصومین(ع) کمتر آدمی در تراز شخصیتی امام پیدا می­‌کنید، امروز نمی‌گویم دبستانی­‌های ما بلکه حتی دانشجویان ما ، چقدر با جامعیت شخصیت امام آشنا هستند؟ یا در مورد شخصیتی مانند مدرس! ملک‌الشعرای بهار که آدم بسیار فاضلی است، کسی است که تاریخ ادبیات ایران را نوشته و تسلط و اشراف خوبی روی تاریخ ایران دارد و از طرف دیگر آقای مدرس را از نزدیک می‌­شناسد، یعنی خودش در مجلس شورای ملی آن زمان در جناح مدرس بوده است، بهار می‌گوید بعد از حمله مغول ما شخصیتی در تراز سیدحسن مدرس در ایران نداشتیم، الان مدرس را چقدر می‌شناسیم و چقدر با او آشنا هستیم؟ و خیلی افراد دیگر، بسیاری از سرداران دفاع مقدس تا برسد به شخصیتی مانند شهید آوینی.

بله! در مورد شهید آوینی مانند بسیاری از شخصیت‌­ها و چهره­‌های فرهنگی و تاریخی‌­مان ما باید خیلی قوی‌تر کار می‌­کردیم و از سرمایه وجودی و گنجینه معرفتی ـ معنوی او در الگوسازی و هویت‌­سازی برای نسل‌­های جدید  استفاده بیشتری می­‌کردیم.

آوینی فرزند انقلاب اسلامی و تربیت شده انقلاب اسلامی است

یک اتفاق بدی هم این وسط می­‌افتد، مثلاً وقتی می‌خواهیم شهید مدرس و یا شهید آوینی را بیشتر بشناسیم سریع یک راهکار اشتباه جلوی راه ما قرار می­‌دهند که کاملاً به آن رئال نگاه کنیم و همه بخش‌های شخصیتی او را ببینیم و بعد سریع منحرف می‌­شویم به جاهایی که کاملاً تفاوت دارد، مثلاً با شهید آوینی‌­ای که می‌­شناسیم!

به نظرم از این هم نباید پرهیز کرد، ببینید من یادم است اولین سالی که سردبیری سوره را به عهده داشتم اتفاقاً تلاش کردم این بعد از شخصیت آوینی یعنی زندگی قبل از انقلاب او را مطرح کنم، سال 81 ما رفتیم با بعضی از هم­شاگردی‌­های آقای آوینی در دهه 40 یعنی سال‌های 44 و 45 مصاحبه گرفتیم که بعضی از این چیزهایی که اخیراً می­‌بینم در بعضی از این فیلم‌­ها آمده است، آن زمان ما به آن پرداختیم و جالب بود برایم که بعضی از اعضای خانواده ایشان تا مطلع شدند جلوی این کار را گرفتند، آن زمان به آقای بنیانیان رئیس حوزه هنری زنگ زدند و اجازه ندادند مصاحبه‌هایی که ما در مورد این بُعد از شخصیت شهید آوینی گرفته بودیم منتشر کنیم.
 
اینها را اولین بار ما تلاش کردیم مطرح کنیم، با خانم شهرزاد بهشتی مصاحبه کردیم و آقای عطاءالله امیدوار که البته یک مدتی گذشت و یک سال بعد از آن منع؛ هر دو مصاحبه را چاپ کردیم. نکته جالب اینجاست بعضی­‌ها طوری صحبت می­‌کنند که انگار حزب­‌اللهی‌­ها می­‌خواستند این بُعد را سانسور کنند، اتفاقاً ما اصرار داریم که به آن ابعاد هم پرداخته شود، یعنی بعضی­‌ها را خیال بر ندارد که اینها خیلی ­آدم‌های آزاداندیشی هستند و می­‌خواهند مثلاً فلان، نخیر! اتفاقاً آن کسی که می­‌خواست سانسور کند حالا بعد از 15 سال با یک زاویه دیگری می‌خواهد این کار را بکند.

انقلاب اسلامی حیات طیبه را به آوینی بخشید

بنده اصرار داشتم اینها منتشر شود و آن‌ها مانع شدند و البته من بعد از یکسال منتشر کردم. می­‌گفتند چه اصراری است؟ گفتم ما وقتی می‌­خواهیم بگوییم انقلاب اسلامی رخ داده، انقلاب یعنی همین، انقلاب و قدرت و عظمت امام(ره) یعنی همین که آدم‌هایی که در جستجوی حقیقت بودند، ولی سرگردان بودند و نه از آن جریانات تئوریک چپ یا جریانات و حرکت­‌های مبارزاتی و مسلحانه و غیره به آن ایده‌­آل­‌های خودشان نمی­‌رسیدند، وقتی با امام(ره) مواجه می­‌شوند، می­‌بینید که چگونه تحت تأثیر قرار می­‌گیرند که آوینی از این جهت یک نمونه برجسته است که به معنای دقیق و عمیق کلمه فرزند انقلاب اسلامی است و تربیت شده انقلاب اسلامی است.

اتفاقاً آوینی کسی است که متولد سال 26 است، سال 57 ایشان 31 سال سن دارد، آوینی کسی نیست که شما بگویید یک نوجوان 10، 15 ساله بوده و احساساتی بوده و با موج احساسات پیوسته، خود آوینی این را گفته است که من از یک راه طی شده با شما سخن می­‌گویم (عین جمله شهید آوینی است)، اتفاقاً این افتخار ماست که انقلاب اسلامی این حیات طیبه را به آوینی بخشید و هیچ کدام از مکاتب دیگر نتوانستند او را سیراب بکنند و او را به عنوان کسی که در جستجوی حقیقت بود و گفت جنگ 72 ملت همه را عذر بنه ....؛ مثلاً دوستان او می­‌گفتند ما انتظار داشتیم یک مقدار به نگا­ه­‌های چپ نزدیکتر شود، ولی حاضر نبود؛ یک حس معنوی و شمّ معنوی در همان دوره هم در وجودش بود که می­‌گفت نه اینها من را اقناع نمی­‌کند.

پس اینکه یک عده خیال بکنند مثلاً این بُعد از زندگی­نامه آوینی را کسی می‌خواسته بپوشاند، مطمئناً حز‌‌‌‌ب‌­اللهی‌ها نمی‌خواستند این کار را بکنند، گواهش هم مجله سوره در سال‌های 81 تا 85 است، وجه دیگرش هم همینطور، یعنی مثلاً چالش­‌هایی که شهید آوینی با فضاهای سیاسی و فرهنگی و هنری و غیره داشته است، ما تلاش کردیم آن‌ها را هم نشان بدهیم، همه را تصویر کنیم، مثلاً یک مصاحبه مفصلی من با آقای همایو­نفر کردم که تیترش را این گذاشتم: «شعارشان خانه‌نشین کردن آوینی بود» یعنی ما اصرار داشتیم که اگر از جانب بعضاً خودی­‌ها هم در مورد آوینی اشتباهی صورت گرفته است، حتماً تبیین و تحلیل شود تا از تکرارش جلوگیری شود، یک عده فکر نکنند اینها آمدند مثلاً جفاهایی که به آوینی شده است را پنهان کنند.

ماجرای واکنش مسئول واحد فرهنگی بسیج دانشگاه امام صادق(ع) به شهادت آوینی

این خاطره تلخ همچنان در خاطرم است، روزی که خبر شهادت ایشان منتشر شد ما در دانشگاه امام صادق(ع) دانشجو بودیم، یک جمعه‌­ای بود که ما در خوابگاه داشتیم ناهار می­‌خوردیم، رادیو روشن بود که اعلام کرد امروز در فکه محمدسعید یزدان­‌پرست و سیدمرتضی آوینی بر اثر اصابت مین به شهادت رسیدند، یادم است ما دوان دوان آمدیم دم در اتاق مسئول واحد فرهنگی بسیج دانشگاه و به او گفتیم یک پارچه سیاه بدهید می­‌خواهیم روی تابلوی بسیج نصب کنیم، گفت چه شده؟ گفتم مگر اخبار را گوش نکردید آوینی شهید شد! گفت آوینی کیست؟ً گفتم سردبیر مجله سوره، گفت سوره چیست؟ً گفتیم: همین که کتاب «آینه جادو» را نوشته است، گفت آینه جادو چیست؟ گفتیم روایت فتح را که نگاه می­‌کردی یک نفر بود صدای گرم و دلنشینی داشت او شهید شده است؟! گفت: اِ خدا بیامرزدش خیلی صداش خوب بود! نیم ساعت بعد دید ما خیلی تابلو را بزرگ کردیم، بعد یک نگاهی کرد گفت: مگر او چه کسی بوده؟ در این حد مثلاً ارزش دارد شما دارید این کار را می­‌کنید؟ که فردا یا پس فردای آن روز یک مینی‌­بوس جور شد و رفتیم تشییع جنازه، وقتی ما رفتیم دیدیم قبل از ما آقا آمده که همه بچه­‌ها همدیگر را نگاه می­‌کردند که او چه کسی بوده که آقا آمده تشییع جنازه او؟!

این وضعیت سیدمرتضی آوینی روز شهادتش بود که نه واحد فرهنگی مسجد مثلا بلبل‌آ‌بادبشاگرد که در تهران در دانشگاه امام صادق(ع) در بسیج دانشجویی، در واحد فرهنگی؛ مسئول واحد فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) تهران تا روز شهادتش نام او را نشنیده بود، البته آدم بسیار خوب و مخلصی بود، شبانه­‌روز هم کار فرهنگی می­‌کرد ولی نام آوینی را نشنیده بود.

سیدمرتضی امروز- 24 سال بعد از شهادتش-خیلی شناخته­ شده‌­تر است

به آقای کاظم جلالی که آن زمان فرمانده بسیج دانشجویی دانشگاه بود، یادم است نامه نوشتم گفتم: چرا از سیدمرتضی دعوت نمی­‌کنید بیاید دانشگاه؟ او عمدتاً نیروهای اطلاعاتی و امنیتی را دعوت می­‌کرد و  دانشگاه می‌آورد که «برادرها! تهران در خطر است»... که الان خوشبختانه اصلاح­‌طلب و آزادی­خواه شده‌اند، شاید نامه­‌ای که من برای او نوشتم را داشته باشد که آقای کاظم جلالی ما به جای اینکه تیپ­‌های اطلاعاتی و امنیتی را دانشگاه بیاورید که مدام به ما کد و بولتن بدهید، چرا سیدمرتضی آوینی سردبیر مجله سوره را دعوت نمی­کنی؟ تا روزی هم که شهید شد یکسال از این نامه می­‌گذشت و ایشان اعتنایی نکرد و آوینی شهید شد و پایش به دانشگاه امام صادق(ع) باز نشد!

تعبیر بزمجه را آقای آوینی برای چه کسی به کار برد

این ندانستن قَدر شخصیتی مانند آوینی واقعاً به نظرم موجب دریغ بود و همچنان هم هست و البته امروز 24 سال بعد از شهادت ایشان خوشبختانه آوینی خیلی شناخته ­شده­‌تر است از روز شهادتش، اما همچنان به نظرم شخصیت آوینی قابلیت این را که دارد که بیشتر از این او استفاده شود. یک عده دارند به نظرم دروغی را می­‌گویند که بله! مثلاً حزب­‌اللهی‌ها می­‌خواستند بخشی از شخصیت آوینی را پنهان کنند که اتفاقاً این تهمت به خود آنها بیشتر می­‌چسبد به دلیل همین خاطره‌­ای که بنده عرض کردم و اسنادش هم در مجله سوره بین سال 81 تا 85 منتشر شده است، مصاحبه­‌های ما موجود است.
 
ولی جفای بزرگتر این است که یک عده بگویند که مثلاً ما در مورد حضرت حر صحبت بگوییم بعد بگوییم حر آنقدر حزب­‌اللهی نبود و آنقدر هم عشق امام حسین(ع) نداشت! شما سابقه او را ببینید او دشمن امام حسین(ع) بود و فلان بود، البته آوینی چنین سابقه‌­ای هم در کارنامه‌اش نیست، حداکثرش این است سرگشته بود و مثلاً مکاتب مختلف را بررسی می­‌کرده و هیچ وقت به آن معنا موضع نداشته است و این جفای بزرگتری به آوینی است که ما بیاییم یک بخش­‌هایی از وجود او را مثلاً کتاب «حلزون­‌های خانه­ به دوش» را دوستان می‌­خواهند با آن چه بکنند؟ [می‌خندد]
 
از هر طرف حلزو‌‌ن‌­های خانه به دوش را بخوانید، هیچ تحریف و مصادره­ای نمی‌توانند بکنند، تعبیر بزمجه را آقای آوینی برای چه کسی به کار برد؟ برای دنیای سخن و آدینه به کار برد، اینکه کاش ما در دوران جنگ با آرپی­جی دفتر مجله آدینه را منفجر می‌­کردیم، این تعبیر مکتوب و منتشر شده شخص آوینی است، در نوشته‌هایش هم هست و این هم که بگویند که نه او بعداً تغییر کرده است باز هم نیست، به خاطر اینکه آخرین نوشته­‌هایی که از شهید آوینی موجود است دفاع ایشان از خنجر و شقایق است که یکی دو ماه قبل از شهادتش است که در روزنامه کیهان منتشر شد و همدلی و هماهنگی­‌ای که بین آقای آوینی و مهدی نصیری در شاید چند هفته و یکی دو ماه آخر عمر مبارک شهید آوینی وجود داشت اینها همه مستند است و مشخص است، مهدی نصیری را بعد از شهادت آوینی به خاطر انتشار مقاله تند آن شهید در کیهان محاکمه کردند! و ایشان دستخط آوینی را در آورد و گفت مقاله علیه صداوسیما و آقای هاشمی را که شما خیلی تند و مجرمانه می‌دانید و مرا به خاطرش محاکمه می‌کنید، من ننوشته بودم سیدمرتضی آوینی نوشته بود!

یکی از آخرین نوشته‌های آوینی که مربوط به چند روز قبل از شهادت اوست و بسیار هم معروف است: «برادر خوبم آرمانگرایی مستلزم صبر است و... » این را خطاب به حسین بهزاد و هنگام تقدیم کتابش به او نوشته است.

آوینی بزرگترین ضربه را به جریان روشنفکری در کشور وارد کرد

بنابراین اگر یک عده ذوق‌زده و خیلی رِندانه بخواهند آوینی را مصادره کنند و بگویند انقلابی نبوده و حزب­‌اللهی نبوده این خیلی حرف بی‌­ربط و بی‌­مبنایی است اما در اینکه حزب­‌اللهی یک طیف است، در عین اینکه اشتراکات و امتیازاتی هر کدام دارند، در هر مجموعه انسانی چنین چیزی واضح است، یعنی حرف عجیب و غریبی نیست.

پس در این حوزه به هیچ­ وجه کسی نمی‌­تواند بگوید که آوینی یک حزب­‌اللهی دو­آتشه نبود، به خصوص در عرصه فرهنگ که مرزبندی ایشان با روشنفکری و سکولاریزم کاملاً واضح و مبرهن است، ایشان بزرگترین ضربه‌­ها را به جریان روشنفکری در کشور وارد کرده؛ یعنی در روزهایی که فکر می­‌کردند با فرو ریختن یک آدم دنیاپرستی مانند محسن مخملباف، جبهه هنر انقلاب فرو می‌­ریزد، یکدفعه شخصیتی به نام سیدمرتضی آوینی در تراز بسیار بالاتر ظهور کرد، مخملباف در این حوزه یک علمداری بود، آنها فکر کردند آقای مخملباف که به خاطر ضعف­‌های اخلاقی و بیماری کیش شخصیت‌اش ریزش کرد.... .
 
می­­‌خواهم بگویم برخی از تلاش­‌هایی که برای مصادره و یا تحریف و سانسور ابعاد اصلی شخصیت و هویت شهید آوینی صورت می­‌گیرد به همین خاطر است، چون آنها مدت‌ها آقای آوینی را بایکوت کردند و دیدند بایکوت جواب نمی‌­دهد.

آوینی متنی است که با این حاشیه‌سازی‌ها کمرنگ نخواهد شد

هر چه از شهادت او می­‌گذرد آوینی شخصیت در هویت­‌بخشی به هنر و فرهنگ انقلاب اسلامی جدی‌­تری می‌­شود و حالا فکر کردند او را اگر مصادره کنند یا تحریف کنند این سرمایه بزرگ را از جبهه انقلاب خواهند گرفت که مطمئناً موفق نخواهند شد و یک دلیلش هم این است که اینها از مفهوم شهادت چیزی نمی­‌فهمند، جریان روشنفکری به خاطر مبانی مادی­‌گرایانه‌­ای که دارد و اصلاً از مفاهیم ملکوتی و معنوی کوچک‌ترین تجربه‌­ای ندارد، فکر کرده است با شهدا هم می‌شود بازی کرد. به قول سیدحسن حسینی: «از خون شهید شرمتان باد مگر/ با حرمت لاله می­‌توان بازی کرد؟» واقعاً انگار این بیت را در خطاب به اینها سروده است و خون شهید اجازه نخواهد داد به دست نیروهای حاشیه‌­ساز یا خاله­‌زنک­‌های فرهنگی مصادره شود، آوینی متنی است که با این حاشیه‌سازی‌ها کمرنگ نخواهد شد.
 
منبع: فارس

 
نظر شما
پربیننده ها