به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، طی هفتههای گذشته روابط آمریکا و کره شمالی وارد دور جدیدی از تنشها شده است. تنشهای اخیر در پی آزمایشات اخیر موشکی کره شمالی و پس از واکنش قاطع تمام اعضای شورای امنیت علیه آن آغاز شده است. کره شمالی چند هفته قبل بدون توجه به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و با هیچ انگاشتن تهدیدات آمریکا، اقدام به آزمایش موشکهای بالستیک کرد.
این آزمایش نه فقط واکنش منفی آمریکا، بلکه چین و روسیه را نیز در پی داشت و آنان از کره شمالی خواستند که به قوانین بینالمللی پایبند باشد. در همین راستا، دونالد ترامپ و شی جین پینگ رؤسای جمهور آمریکا و چین طی دیدار اخیر خود، بر مقابله با کره شمالی از طریق صلحآمیز و استفاده از راهکارهای دیپلماتیک برای جلوگیری از افزایش توان اتمی و موشکی این کشور، تأکید کردند.
با این حال هم آمریکا و هم کره شمالی به خوبی نشان دادند که راهکارهای دیپلماتیک در نظر آنان هیچ ارزشی ندارد و از انجام هر آنچه که منطقه شبه جزیره کره، دریای ژاپن و دریای زرد را به سمت یک جنگ گسترده ببرد، واهمهای ندارند. واشنگتن ناوهای خود را به سمت شبه جزیره کره حرکت داده است و پیونگ یانگ هم در مقابل ضمن تخلیه کامل این شهر از ساکنان خود، دست به چند آزمایش دیگر زده و اعلام کرده است که بدون بازگشت از تصمیمات خود، هر نوع حمله نظامی اتمی از سوی آمریکا را به طور متقابل پاسخ خواهد داد. از آنجا که «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی به رسانههای بینالمللی گفته است «منتظر یک واقعه بزرگ باشید» تمام توجه جهان به این سمت میرود که احتمال جنگی بزرگ بین آمریکا و کره شمالی بسیار بالا است.
همچنان که پیش از این نیز اشاره شد، سیاست دولت کنونی آمریکا به دلیل شخصیت ناهنجار دونالد ترامپ رئیسجمهور فعلی این کشور به هیچوجه قابل پیشبینی نیست. همانطور که آمریکا برخلاف بسیاری از تحلیلها و مواضع قبلی رئیسجمهور خود پیرامون اولویت مبارزه با داعش بر مقابله با بشار اسد، اقدام به حمله به پایگاه هوایی شعیرات در حومه حمص کرد، نمیتوان انتظار داشت که لشکرکشی دریایی اخیر نیروی دریایی ایالات متحده به سمت شبه جزیره کره، نشانی از اظهارات اخیر ترامپ مبنی بر اولویت راه حل دیپلماتیک پیرامون پرونده کره شمالی داشته باشد.
صف آرایی آمریکا و کره شمالی، که سختترین حالت ممکن از زمان پایان جنگ کره میان دو کشور است، نتیجه حضور دو رئیسجمهور کاملا مخالف اما دارای اخلاقیاتی کاملا مشابه یکدیگر است. همانگونه که کیم جونگ اون جوان بهیچوجه حاضر از عقبنشینی از تسلیحات اتمی خود و حفظ نظام کمونیستی موجود در کره شمالی حتی به قیمت نابود کردن کشور خود و چند کشور دیگر نیست، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، که پس از حمله به پایگاه ارتش سوریه مشخص شد تبحر بالایی در اتخاذ تصمیمات عجولانه و غیرقابل تصور دارد، نیز حاضر به کوتاه آمدن در برابر کره شمالی نیست حتی اگر تلفات سنگینی بخاطر این موضوع متوجه ارتش آمریکا شود.
از سوی دیگر، آمریکا و کره شمالی درحالیکه به مرز حالت جنگی نزدیک میشوند، کمترین توجهی نسبت به بازیگران منطقهای ندارند. آمریکا اگرچه بهانه اصلی خود از مقابله با کره شمالی را پشتیبانی از متحدان خود یعنی کره جنوبی و ژاپن در برابر تهدیدات پیونگیانگ عنوان میکند، اما با اعزام یگانهای هجومی نیروی دریایی خود به سمت شبه جزیره کره، نشان داده است که حتی بدون کمک دیگر ارتشهای عضو ناتو نیز در پی سرکوب دولت کمونیست کره شمالی و ارتش این کشور خواهد بود.
کره شمالی نیز در مقابل بدون توجه به هشدارهای چین، بعنوان مهمترین متحد کره شمالی در این منطقه، اقدام به گسترش تسلیحات اتمی کرده است که هر بار با واکنش منفی چین روبرو شده است. این موضوع حتی در رژه اخیر کره شمالی و رونمایی از تسلیحات جدید، همزمان با سالگرد تولد کیم ایل سونگ بنیانگذار کره شمالی، به خوبی نمایان بود.
کره جنوبی و ژاپن که همواره بیشترین خطر را از سوی کره شمالی احساس کرده و میکنند، مهمترین حامیان منطقهای آمریکا در لشکرکشی دریایی به سوی شبه جزیره کره هستند. ارتشهای این دو کشور، که روابط نزدیکی با ایالات متحده و به تبع آن دیگر اعضای ناتو دارند و در عین حال دولتهای آنان از زمان پایان جنگ دوم جهانی مورد حمایت آمریکا و غرب هستند، بالاترین توان نظامی ممکن را جهت هر نوع مقابله با اقدام نظامی از سوی کره شمالی به دست آوردهاند.
اگرچه کره جنوبی بر سر بحران اخیر مربوط به رئیسجمهور خود، میزان زیادی از جایگاه پیشین خود در سیاست و اقتصاد جهانی فاصله گرفت؛ اما این بدین معنی نیست که ارتش این کشور، که یکی از ارتشهای مجهز، آموزش دیده و حرفهای جهان است، توان ورود به جنگ با کره شمالی را ندارد. از زمان پایان جنگ دو کره در سال 1953، ارتش کره جنوبی با کمک آمریکا و کشورهای اروپایی، همواره در حال تجهیز و کسب آمادگی برای هر نوع مقابله کره شمالی، که از سوی شوروی سابق و جمهوری خلق چین پشتیبانی میشد، است. به همین دلیل، موضوع آمادگی نیروهای مسلح کره جنوبی را باید کاملا جدا از بحران سیاسی موجود در این کشور به حساب آورد.
چین نیز اگرچه تنها دولتی است که روابط نزدیکی با کره شمالی دارد؛ اما در بیشتر جلسات شورای امنیت سازمان ملل پیرامون آزمایشهای هستهای- تسلیحاتی این کشور، علیه پیونگ یانگ رأی داده است. در واقع باید گفت که دولت چین به کره شمالی تنها به عنوان اهرم فشاری جهت مقابله با سیاستهای خارجی ایالات متحده در حوزه شرق آسیا و اقیانوس آرام نگاه میکند، نه به عنوان دولتی که ارزش انتخاب شدن به عنوان متحد در برابر سیاستهای توسعه طلبانه آمریکا را داشته باشد. کاملا واضح است که پکن حاضر نیست موقعیت خود در روابط اقتصادی و سیاسی با واشنگتن را به خاطر یک دولت کوچک بسته، که بیش از هر اقدامی دست به انجام آزمایشهای اتمی و موشکی میزند، به خطر بیاندازد و به همان میزان نیز با گسترش نفوذ آمریکا در شرق آسیا و به ویژه مرزهای خود مخالف است. بنابراین باید گفت که چین روابط خود با آمریکا و کره شمالی را در حالتی از توازن قرار داده است اگرچه قطعا در برابر هر نوع اقدام نظامی از سوی آمریکا در شبه جزیره کره، ساکت نخواهد نشست. اعزام بخش قابل توجهی از نیروهای ارتش چین از غرب این کشور به سمت مرز با شبه جزیره کره را باید اقدامی در این راستا دانست.
به خوبی مشخص است که رویارویی نظامی، محتملترین گزینه پیشرو بر اساس شرایط فعلی در شبه جزیره کره است. پاسخ به اینکه این نبرد به چه شکل و از سوی کدام یک از دو طرف آغاز خواهد شد و تا چه زمان تداوم خواهد داشت را زمان و اقدامات رؤسای جمهور دو کشور مشخص خواهد کرد؛ دو دولتمردی که نشان دادهاند اقدامات آنان تا حد زیادی از محاسبات عقلانی و منطقی خارج است.
انتهای پیام/421