«یزید» لکه ننگی بر تارک بشریت

در تاریخ مسعودی آمده است: هنگامی که یزید به سلطنت رسید، سه روز از خانه بیرون نیامد و اشراف عرب و امرای لشکر به دیدن او رفتند. روز چهارم با وضع خاک‌آلودی بالای منبر رفت و در ضمن سخنرانی گفت: «من از جهل خود عذر نمی‌آورم و به طلب علم مشغول نمی شوم.»
کد خبر: ۲۳۵۶۶۲
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۳ - 16April 2017
«یزید» لکه ننگی بر تارک بشریتگروه فرهنگ و هنر دفاع پرس: امروز (18 رجب) برابر است با سالروز اولین روز خلافت یزید بن معاویه. مدینه شهر پیغمبر (صلی علیه واله و سلم) با پشت سر گذراندن مدت زمان اندکی بعد از آن بزرگ‌مرد تاریخ به گونه ای اسف‌بار تغییر یافت و دیگر ممالک اسلامی ازجمله عراق عرب و شامات را در پرده غفلت فرو برد، که همچو یزیدی را امیر خود ساخت و همچو حسینی در برابر او قیام نمود، تا به عالمیان اوج مظلومیت خود و اهل بیت (ع) را بار دیگر معرفی نماید، اما  اکنون شناخت شخصیت و بررسی شمه ای از خلقیات جبهه روبروی امام حسین علیه السلام ما را به طریقی رهنمون خواهد ساخت که بتوانیم وضعیت جامعه اسلامی و اوج عزلت و محجوریت اهل بیت (ع) را هرچند ناچیز درک کنیم.

اخلاق بادیه نشینی
 
بر اساس روایات نقل شده در برخی منابع، مادر یزید، میسون بنت بحدل از اعراب بدوی بود و چون با معاویه ازدواج کرد و به شام (دمشق) آمد، دوری از وطن خویش را تاب نیاورد و معاویه او را طلاق داد و میسون به صحرا بازگشت. یزید کودکی خود را در قبیله میسون گذراند، که مردمانش از قبایل حُوّارین (در منطقه حمص شام) با پیشینه مسیحیت و بت پرستی در زمان پیش از اسلام و اهل فصاحت و شعر عربی بودند.
 
برخی معتقدند که رشد و پرورش یزید تحت تأثیر عقاید مسیحیان تازه مسلمان این قبیله در تکوین شخصیت او مؤثر بوده و حمایت‎های او از مسیحیان پس از رسیدن به خلافت و به خصوص شعرای آنان و نیز وجود مشاوران مسیحی در دربار او و نیز سازش با اروپائیان، تأثیر این پرورش را بر شخصیت یزید تأیید می‌کند.
 
به رسم اعراب بادیه نشین، به پرورش حیوانات به منظور ایجاد سرگرمی و بازی مبادرت کرد و از پرداختن به امور دینی و معنوی و یادگیری اصول اولیه دور ماند و علاقه به اسب سواری و مسابقه سواری درتربیت حیوانات خصوصاً سگ داشت.

یزید به رسم بادیه نشینان به حیوانات خود لقب و کنیه می داد و بر آنها لباس ابریشم و حریر و زیبا و زربفت می پوشاند و نریمان، اسب سواران و پا به رکابانی همچون خود را تربیت می کرد تا در مجالس شراب یزید وی را همکاری و همیاری نموده در مسابقات اسب سواری او را پیروز معرفی کنند. مثلا از بوزینگان یزید میمونی بود که به اولقب «ابا قیس» داده بود و به او آموزش اسب سواری داده و ماده الاغ خود را که جهت مسابقه اسب دوانی تربیت کرده بود و اباقیس راکب آن بود توسط این اصحاب بوزینه صفت خود جلو می انداختند تا الاغ برنده شود و موجب خشنودی یزید قرار گیرد، که بسی جای تأسف است.
 
ظاهر یزید
 
یزید به دلیل اینکه در کودکی در بادیه به مرض آبله دچار شده بود، آبله رو بود و قدی بلند و چاق داشت. او به دليل افراط در شرابخوارگی و لذات مختلف ديگر، كبدش از بين رفته بود و از لحاظ ظاهری متجاهر به پستی و عياشی بود.
 
فصاحت زبان
 
يزيد به مانند بسياری از هم عصران خود دارای لسانی فصيح بود، كه اين باعث شده بود تا همنشینان باطل به معاشرت با شعر او علاقه فراوانی از خود نشان دهند و آنها در دربارش مقامی عالی بيابند، به گونه ای كه ديوان شعری كه در مدح و وصف خمر و ساير اباطيل بود از او به جای ماند.
 
شرابخوارگی در طفوليت
 
مورخين نگاشته اند كه يزيد از كودكي اهل شرب خمر بود. در شهر مدينه و در ملاء عام شرابخواري مي كرد. در کنار حرم و خانه رسول خدا (ص) از دهن كجي به شريعت اسلام دست برنداشت و در حضور مردم بر سفره اش شراب گذاشت و فقط وقتي كه ابن عباس و حسين بن علي علیه السلام  قصد ورود به خانه او را داشتند مي گفت شراب را بردارند. او در مجالس علنی شراب می خورد و مست لايعقل می شد و شروع می كرد به ياوه گویی.
 
روزى یزید بعد از قتل امام حسین علیه السلام در مجلس شراب نشسته بود، در حالى که ابن زیاد طرف راست او قرار داشت، به ساقى گفت: جام شرابى به من ده که مغز استخوانم را نشئه سازد؛ سپس مانند همان جام به ابن زیاد تقدیم دار.
 
یزید شراب خورد و زیادى شراب را به سر امام حسین علیه السلام ریخت. زن یزید آب و گلاب برگرفت و سر امام حسین را پاک بشست. آن شب فاطمه علیه السلام را به خواب دید که از آن حضرت عذرخواهى مى‌کند. پس یزید دستور داد تا سر امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب او را به دروازه هاى شهر بردند و بیاویختند.
 
تارک‌الطلاة و متجاوز به محارم خود
 
بنا به نقل مورخين يزيد تارک نماز، شارب خمر، متجاوز به مادر، دختر و خواهر خود بود. به طور مثال: عبدالله بن حنظله بعد از ديدارش با يزيد گفته: «او شخصي است كه در زناشويي حريم شرع را رعايت نمي كند و نماز نمي خواند.»
 
ابن كثير كه خود از طرفداران يزيد است، می نويسد: «يزيد شخصيتي بود كه نمي توانست بر شهوت خود غالب گردد و آن را كنترل كند. با روي خوش از مجالس شهوت و انواع آن استقبال مي كرد. از بزرگترين واجب خدا يعني نماز طفره مي رفت و از تاركان آن بود.»
 
تغييردهنده سنت پيامبر
 
ابوذر به نقل از پيامبر (صلی الله علیه وآله) نقل می‌کند: «اول كسي كه سنت مرا تغيير مي دهد مردی  از بني اميه خواهد بود.» آری؛ وقتي تجاوز به محارم، شرابخواري و بيابان گردي و تجاهر به رذالت، پستي و عياشي در بين مردم گناه محسوب نشود و خلافت رسول گرامي اسلام را در خاندان كافران و فاسقان موروثي كنند، آيا اين تغيير سنت رسول اعظم (ص) نیست؟!
 
امام حسين عليه السلام بعد از اينكه نزد برادر خود محمد حنفيه رفت و ايشان سفارشاتي را به وي بيان داشتند، فرمودند: «والله اگر مرا در دنيا هيچ ياري نباشد و خويش را هيچ پناه و محل امنی نيابم، هرگز با يزيد بيعت نكنم كه مصطفی بر آل ابي سفيان دعای بد گفته: الّلهم لا تبارك في يزيد»

یزید ترسو، سبک‌سر، دروغگو و منافق بود

يزيد بر خلاف آباء خود كه شجاع و متهور بودند، شخصی بی دقت و عياش و سبك سر بود، كه نمونه بارز آن تمارض وی در سپاه سفيان بن عوف در جنگ قسطنطنيه، جهت امر حكومت بود.

دوري از نصيحت ورزي نصيحت كنندگان و دلسوزان خود و يک‌دنده بودن یکی دیگر از خصلت‌های یزید بود، به گونه اي كه معاويه هنگام مرگ خود به او نصيحت كرد كه با امام حسين (علیه السلام) با رفق و مدارا و نرمي زيادي برخورد كن؛ چرا كه او فرزند رسول خداست و بترس از اينكه با خشونت با او رفتار كني؛ ولي يزيد جوان و دغل‌باز و مغرور و خودكامه كه امام حسين علیه السلام را سدي در برابر اعمال شوم و مادي گرايانه خود مي ديد، كاري كرد كه در درجه اول به زيان خاندان پليد ابوسفيان تمام شد و در درجه بعد باعث نجات اسلام از دست پليد و نابكار خود شد.
 
نقل شده كه يزيد هنگامي كه سرهاي بريده شهدای کربلا را ديد خوشحال شد؛ اما بعد از چندي پشيمان شد و اظهار نارضايتي كرد و گفت: «اگر من بودم نمي گذاشتم فرزند مرجانه حسين را بكشد؛ بلكه به احترام جدش رسول خدا اگرچه آسيبي به سلطنت من هم مي رسيد، او را احترام مي كردم.» در حالی که بنا به نقل تاریخ نویسان و با خواند  کتاب مقاتل پی می بریم که انتصاب و اجازه به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام، تحت نظارت و اجازه وی بوده است.
 
ریخت و پاش مالی در دستگاه خلیفه
 
یزید به منظور دستیابی به اهداف سیاسی ‏و یا شخصی، چنان بی حساب پول خرج می‏کرد که به سختی می ‏توان آن را بر روشی عاقلانه ‏منطبق دانست. او به «عبدالله‏ بن حنظله» که با هیئتی از مدینه به دیدنش آمده بود، صد هزار درهم و به هر کدام از فرزندان او 10 هزار درهم و به سایر اعضای هیئت، هر یک مبالغی‏ کلان به عنوان بخشش و دلجویی داد.
 
آنان پس از بازگشت به مدینه عمل یزید را به عنوان‏ یک کار فرد نادان معرّفی کردند و به مردم گفتند: «که ما اکنون از نزد کسی برمی‏‌گردیم‏ که دین ندارد، شراب می ‏نوشد، با سگ‏ ها بازی می ‏کند، اموال مسلمین را بدون حساب خرج‏ می ‏نماید و چنین مردی لایق خلافت مسلمین نیست.»
 
یزید نسبت به کارگزاران خود نیز همین ‏گونه ریخت و پاش می‏ کرد و گاه به گاه اموال زیادی ‏را به آنها می ‏بخشید و در مخارج هم آنها را به حساب نمی ‏آورد. نقل شده است که ‏عبدالرحمن بن زیاد والی «خراسان» که مردی مال‌دوست بود، پس از واقعه ی کربلا به دیدن ‏یزید آمد. یزید از او سؤال کرد که چه مقدار مال با خود آورده است؟ جواب داد «20‏ میلیون درهم». یزید از او پرسید آیا مایل است اموال را محاسبه و تحویل دهد و مجدداً به محلّ مأموریت خود برگردد، یا اینکه اموال را به نفع خود بردارد و از مأموریت ‏صرف نظر کند؟ عبدالرحمن دومی را ترجیح داد و با برداشتن اموال، از مراجعت مجدد به محلّ مأموریت صرف نظر کرد.
 
دوران کوتاه سلطنت یزید بن معاویه از نظر سیاسی دورانی بسیار پر التهاب و پر تشنج بود و حکومتش که کمی بیش از سه سال دوام نداشت، بیشتر صرف سرکوب قیام‌های داخلی و آرام کردن اوضاع ممالک اسلامی شد. او در ایام حکومتش با شدت تمام، هرگونه مخالفتی را در نطفه خفه کرد. فشار و اختناق در حکومت او به حدی رسیده بود که مسعودی در توصیف این دوره چنین می‌نویسد: «‌سیره یزید همان سیره فرعون بود؛ بلکه فرعون عادل‎تر از او در میان رعیتش و منصف‎تر از او در میان خاص و عامش بود.‌»
 
جنایات یزید
 
یزید در سال اول حکومتش امام حسین علیه السلام  و اهل بیت رسول خدا را کشت و در سال دوم حرمت حرم رسول خدا و شهر مدینه را، شکست و تجاوز به این شهر را سه روز تمام بر سپاهیانش حلال کرد. آن ملعون در سال سوم کعبه را مورد تاخت و تاز قرار داد و آن را به آتش کشید.‌

انتهای پیام/ 171
نظر شما
پربیننده ها