به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، شهید جعفری از بنیانگذاران سپاه پاسداران استان کرمانشاه و بسیاری از انجمن ها و نهاد های موثر در جریان حفظ امنیت و اشاعه فرهنگی و دینی در منطقه غرب کشور بود. از این سردار رشید اسلام می توان به عنوان اولین پرچم دار دفاع از ایران و مبارزه با منافقین در مرزهای غربی کشور یاد کرد.
کودکی و انس با قرآن
شهید طلبه سردار سیدمحمدسعید جعفری کرمانشاهی در ۱۲ بهمن ماه ۱۳۳۱ در قصر شیرین و در ایام تصدی پدرش بر گمرک خسروی به دنیا آمد. سلسله ایشان از سادات قدیمی و اصیل کرمانشاه بود و با چهل واسطه به امام حسن ابن علی ابن ابیطالب (ع) می پیوست.
حفظ و قرائت قرآن کریم و آموزش احکام شرعی را از ایام دبستان در نزد مربی قرآن مرحوم میرزا علی اصغر بهمانی آغاز نمود. هوشمندی سعید از ایام کودکی منجر به اشتغال همزمان او در دروس کلاسیک تا اخذ دیپلم ریاضی و پذیرش دوره کارشناسی و آموزش های دینی و مذهبی گردید تا آنجا که از ۱۶ سالگی رسما در مساجد و جلسات دینی به سخنرانی می پرداخت.
پشتکار، استعداد، نفوذ کلام و اطمینان به نفس از او شخصیتی اثرگذار بر مردم ساخت. سعید خوش سیما و خوش سیره بود. لبخندش قفل دلها را باز می کرد و در متن مردم نفوذ فوق العاده می یافت. حتی در میان اهل سنت و نیز شیعیان اهل حق نیز صاحب وجاهت بود. همزمان او به مبارزه و مناظره با مروجین مکاتب انحرافی، موسیونرهای مسیحی، مبلغان بهایی و گروه وحدت نوین جهانی که رهبری آن در کرمانشاه مستقر بود پرداخت. شاید نخستین فعالیت سیاسی او به پخش اعلامیه های امام در خردادماه سال ۴۲ و زمـان کودکی بـرمی گردد.
از نوجوانی آموزش دروس حوزوی را نزد روحانیت كرمانشاه آغاز نمود و از محضر اساتیدی چون شهید آیت الله اشرفی و شهید بهاءالدین كنگاوری(محمدی عراقی) و آیت الله حاج آخوند و نیز آخوند ملاعلی معصومی همدانی و... بهره مند شد.
فعالیت در غرب کشور
در سال ۱۳۵۳ فعالیت های خود را به منطقه غرب گسترش داد و سخنرانی های متعدد در استانهای ایلام، کردستان، همدان و تهران برگزار کرد. در همین سال ازدواج کرد و در سال ۱۳۵۴ صاحب فرزند شد و نام آن را صالح نهاد. فعالیت های سیاسی و فرهنگی شهید همچنان ادامه یافت و منجر به تربیت شاگردان فراوانی شد که تا پایان عمر به شهید دلبستگی داشتند.
وی با همکاری علمای ذی نفوذ، بازاریان و ثروتمندان خیر کرمانشاه مجموعه ای را برای کمک رسانی به فقرا و مستمندان راه اندازی کرد که بعدها آن را «شورای یاوری تهیدستان» خوانند.
تشکیل جامعه روحانیت غرب کشور و آغاز فعالیت های مسلحانه
در سال ۱۳۵۶ فاز نظامی فعالیت های خویش را آغاز نمود. هفت گروه مخفی برای فعالیت های تهاجمی و آموزش استفاده از تسلیحات نظامی تشکیل داد. ارتباط وسیع ایشان با روحانیت و نقش محوری او به عنوان حلقه رابط میان علمای منطقه منجر به تشکیل جامعه روحانیت کرمانشاه در سال ۵۶ و جامعه روحانیت غرب کشور و نیز مجمع روحانیون تبعیدی در سال ۵۷ و صدور دهها اعلامیه ضدرژیم با پیگیری ایشان شد. در همین مسیر شبکه وسیعی را در غرب کشور به منظور تهیه طبع و انتشار اعلامیه های ضدشاه با نظارت و همراهی آیت الله سیدمرتضی نجومی مهیا نمود؛ با اوج گیری خیزش ملت نقش اساسی در سازماندهی مراسم و تظاهرات و جلوگیری از انحراف حرکت و شعارها در منطقه ایفا کرد.
شبکه هفت گانه تهاجمی نیز اکثر مراکز فساد و مشروب فروشی ها را در منطقه به تعطیلی می کشاند و رشد انقلاب در منطقه غرب سیری شگرف می یافت.
ساواک و زندان
بعد از این استاد شهید تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. در جریان فتنه سالار جاف و تعرض چماقداران او به مردم که با سکوت و حمایت ضمنی شهربانی در شهرهای مختلف غرب کشور توام شد، شهید جعفری به تدارک تحصن بزرگی از علما و بزرگان منطقه در کرمانشاه پرداخت که دستگیر و زندانی شد؛ اما تحصن با موفقیت برگزار شد و خواسته های متحصنین پذیرفته شد. در زندان پیشنهاد بورس تحصیلی خارج از کشور را نپذیرفت و به جهت فعالیت مذهبی در دوران زندان تحت شکنجه قرار گرفت و دست به اعتصاب غذا زد. با آزادی زندانیان سیاسی شهید جعفری نیز آزاد شد.
تشکیل کمیته حفاظت شهری کرمانشاه و هسته اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
به محض آزادی با متشکل کردن شاگردان و جوانان مرتبط، کمیته حفاظت شهری کرمانشاه را در اول آذر ماه ۵۷ راه اندازی نمود و شهر را به 14 منطقه حفاظتی تقسیم کرد. رادیو مسکو سقوط انتظامی کرمانشاه و تشکیل نخستین کمیته حفاظت شهری به وسیله جوانان شهر را گزارش نمود. به جهت عدم امکان آموزش مسلحانه و استفاده آشکار سلاح در ساعات حکومت نظامی شهید جعفری پایگاه مخفی ای را در نیمه دوم آذر ماه در ارتفاعات برفگیر «خورین» حد فاصل کرمانشاه- کامیاران راه اندازی نمود و نخستین آموزش متمرکز نظامی نیروهای انقلاب و هسته اولیه مجموعه ای که بعدها آن را سپاه پاسداران نامیدند شکل گرفت. در دی ماه نیز پایگاه دیگری را در چغانرگس حد فاصل کرمانشاه و ماهیدشت ایجاد کرد و گروه دیگری در آن مشغول آموزش شدند.
نقش سرگرد علیداد همتی به عنوان مسئول آموزش نیروها در این میان مورد توجه است. تعدادی از نیروهای آموزش دیده این دو مجموعه در نیمه دوم دی ماه ۵۷ به منظور کمک به حفاظت جان امام (ره) به تهران اعزام شدند. همراهی این گروه با سایر مرتبطین حلقه کرمانشاه در تهران نهایتا منجر به تشکیل کمیته مسجد قبا زیر نظر آیت الله شهید دکتر مفتح شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی شهید جعفری اردوگاه پیش آهنگی خضر زنده را به پادگان آموزش نظامی تبدیل کرده نیروهای پادگانهای خورین و چغانرگس را در آنجا مستقر کرد و با عنوان «پاسداران انقلاب اسلامی» شروع به فعالیت کردند. این پادگان همینک با نام پادگان شهید منتظری بزرگترین پادگان آموزشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کشور است.
در ابتدای پیروزی با همکاری و قضاوت آیات عبدالجلیل جلیلی، شهید بهاءالدین کنگاوری(محمدی عراقی) و عبدالخالق عبداللهی دادگاهی اسلامی برای اجرای حدود و اعمال تعزیرات شرعی تشکیل دادند که هسته اولیه دادگاه انقلاب کرمانشاه شد. در اوایل اسفند ماه ۵۷ شهید جعفری به خدمت امام راحل (ره) رسیده گزارشی از نیروهای آموزش دیده در پادگانهای خورین و چغانرگس و خضر زنده ارائه کرد و امعان نظر امام (ره) برای تجهیز تسلیحاتی این نیروها و راه اندازی یک نیروی نظامی مستقل و توجه بیشتر مسوولان به مسائل کردستان را تقاضا کرد که منجر به ارجاع ایشان به آیت الله حسن لاهوتی و شهید سپهبد ولی الله قرنی شد.
شهید جعفری و نخستین عملیات نظامی انقلاب اسلامی
آیت الله لاهوتی در اسفند ماه ۵۷ برای دیدار از پادگان خضر زنده و اقدامات به عمل آمده به کرمانشاه سفر کرد و با تشدید درگیری ها در کردستان و سقوط منطقه شهری سنندج و محاصره پادگان آن به وسیله گروهکها، تسلیحات گسترده این پادگان در شرف تصرف گروهکهای معاند با نظام گرفت. شهید سپهبد قرنی با ارائه اختیارات تام به شهید سعید جعفری در نیروهای نظامی منطقه غرب، ورود نیروهای آموزش دیده ایشان را به عرصه دفاع طلب نمود.
شهید جعفری با استقرار در هوانیروز کرمانشاه و هماهنگی عملیات هوایی از پایگاه نوژه عملیات سنندج را آغاز نموده با خاموش کردن آتش نیروهای مهاجم به پادگان و هلی برن نیروهای آموزش دیده پادگان خضر زنده به درون پادگان تحت محاصره سنندج نخستین عملیات نظامی انقلاب اسلامی را در ۲۸ اسفند ماه ۱۳۵۷ با موفقیت کامل رهبری کرد. در این عملیات پر خطر نظامی با به شهادت رسیدن نخستین شهیدان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهید امیر شاهرضایی و برادران امیر و حسین اشک تلخ پادگان سنندج و تسلیحات آن از سقوط حتمی نجات یافت و شهر سنندج از تصرف گروهک ها خارج گردید.
نجات پاوه
در فروردین ۵۸ پس از آزادی و تامین سنندج، شهید جعفری نیروهای مبارز سنندج را همراه با گروه میثم به سمت مهاباد گسیل داشت تا به صورت مردمی در شهر وارد و در پایگاههایی مستقر گردیده متصرفین شهر و پادگان مهاباد را به عقب برانند. این نیروها به مدت چند ماه تا رسیدن به هدف مورد نظر در مهاباد مستقر و در دو گروه فرهنگی و نظامی مشغول به فعالیت شدند.
پراکندگی نیروهای ضد انقلاب و عناصر وابسته به پالیزبان و... در شهرستانهای (کرند و گهواره) نیز در آن زمان منجر به عدم امنیت در منطقه شده بود.
ارتباط نزدیک شهید جعفری با بزرگان قومی آن مناطق و طرح واگذاری تامین منطقه به ایشان اغتشاشات درازمدت را بدون درگیری و مداخله نظامی خاتمه داد. در اوایل مرداد ۵۸ با سقوط پایگاه سپاه در مریوان به دست گروهکها و قتل عام خانواده پاسداران منطقه شهید سعید جعفری با تقویت سران محلی مدافع انقلاب و ایجاد حرکت از روستا به شهر این نیروها (طرح و مدیریت یکی از نزدیکان شهید) منجر به محاصره شهر و قطع ارتباط گروهکها با نیروهای خارج گردیده با ورود شهید چمران به منطقه به نمایندگی از دولت و مذاکره ایشان و شهید جعفری با سران گروهکها، نیروهای متهاجم مریوان را به سمت پاوه ترک کردند.
حضور نیروهای غیرمتعهد در پاوه و بروز برخی رفتارهای زننده آنها مردم مسلمان پاوه را به واکنش واداشته منجر به تحصن اعتراض آمیز مردم در فرمانداری شهر شد. متقابلا هواداران گروهکها نیز تحصنی را به منظور اعمال فشار بر دولت در قوری قلعه ترتیب دادند. در آن فضای متشنج شهید جعفری در اقدامی شجاعانه با همراهی آیات اشرفی، کاظمی و خرمشاهی در جمع مردم متحصن در فرمانداری پاوه حضور می یابند و با سخنرانی و اعلام حمایت از متحصنین شخصا خطر مذاکره با سران گروهکها را در قوری قلعه به جان می خرد و سعی در ختم غائله نموده موضع مردم پاوه را تثبیت می کند. پیروزی مذاكرات به نفع مردم پاوه و ورود شهید چمران به این شهر منجر به خشم معاندان و محاصره و حمله مسلحانه آنها به پاوه گردید.
شهید جعفری در دو مرحله تسلیحات و نیروهای جان بر كفی را به فرماندهی شهید آیت شعبانی و عبدالعلی بوچانپور به درون حلقه محاصره پاوه اعزام کرد و پی گیری وسیعی را با همراهی آیت الله مجتبی حاج آخوند جهت صدور فرمان امام (ره) خطاب به ارتش برای نجات پاوه انجام داد. در شهریور ۵۸ شهید جعفری با اعزام نیروهای سپاه به روانسر دشمنان انقلاب را بدون درگیری به عقب نشینی از آن شهر وادار نموده در دی ماه ۵۸ با تشكیل گروه سلمان و تدوین طرح یك عملیات چریكی پیچیده به فرماندهی شهید ابوالحسن یاری كامیاران را در اوج ناامیدی ها بدون تلفات شهری و با تقدیم كمتر از ۱۲ شهید آزاد کرد.
پیشمرگان کرد مسلمان
از دیگر اقدامات شهید گرفتن امان نامه از امام برای برخی از افرادی است كه از زمان طاغوت با جرایم كوچك به عراق گریخته بودند. این طرح منجر به بازگشت این آوارگان به كشور و رفع یكدست ناهنجاری های اجتماعی در منطقه و نیز همراهی بسیاری از آنان با انقلاب در مقاطع بعدی خصوصا در مجموعه(پیشمرگان كرد مسلمان) گردید. اسكان مهاجران كردی كه در خطر قتل و غارت گروهكها قرار داشتند در شهر كرمانشاه از دیگر اقدامات ایشان بود.
طرح تشكیل پیشمرگان كرد مسلمان با محوریت سران كرد رانده شده و نیز دریافت كنندگان امان نامه ها و حمایت شهید چمران و علامه احمد مفتی زاده نیز توانست تفاوت كرد و كفر را در كردستان آشكار نماید.
اقدام دیگر شهید آن بود كه در مسیر تالیف قلوب طوایف محلی، تعدادی از افراد ذی نفوذ و نیازمند منطقه را نیز مورد حمایت مالی نظام قرار دهند. استاد شهید سعید جعفری همزمان در عرصه سیاسی مبارزه وسیعی را علیه گروهكهای التقاطی و مجاهدین خلق و سایر گروهكهای ماركسیستی سامان داد. قدرت مناظره سعید در این مسیر بسیار موثر و نزدیكی ایشان با جامعه روحانیت كرمانشاه بسیار راه گشا بود.
پایه گذاری حزب الله کرمانشاه و تاسیس نهضت اسلامی دانشجویان غرب کشور
همزمان در همان اوایل انقلاب حزب الله كرمانشاه را پایه گذاری می نماید و با برگزاری دروس تفسیر قرآن كریم، نهج البلاغه و سخنرانی در مساجد خصوصا برگزاری جلسات هفتگی مسجد معتضدی و دعای كمیل مسجد بروجردی به افشاگری در مورد ماهیت بنی صدر و منافقین و خط نفاق خطرناك روحانی نمای شهر پرداخت كه بعدها به رویارویی نیروهای حزب اللهی با این جریان انجامید و همین جریان از عوامل جفا و مظلومیت عجیب این شهید بزرگوار شدند كه شرحی مفصل و دردناك دارد.
ایشان همچنین با تدارك و تاسیس نهضت اسلامی دانشجویان غرب كشور به عنوان نخستین اتحادیه دانشجویی و نامزدی در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در پاوه نقش بی بدیلی در عرصه های سیاسی و فرهنگی منطقه ایفا نمود.
در دور اول انتخابات مجلس شورای اسلامی كرمانشاه با نفوذ و تقلب سازمان مجاهدین خلق در فرمانداری كرمانشاه دو نفر از نامزدهای منافقین به مرحله دوم انتخابات معرفی شدند. شهید سعید جعفری با دعوت از مردم به تحصن در فرمانداری از ورود آنها به مجلس جلوگیری به عمل آورد.
برگزاری مراسم دیدار حزب الله و روحانیت كرمانشاه با امام(ره)، دیدار امام جمعه وقت سنندج و جمعی از برادران اهل سنت، دیدار طایفه اهل حق با امام(ره)، دیدار جهت اخذ امان نامه ها و ملاقات در مساله كردستان و تشكیل نیروی نظامی در اواخر سال ۵۸ از مهمترین دیدارهای این شهید با امام(ره) است.
هشدار حمله عراق به ایران توسط شهید جعفری
ارتباط شهید جعفری با مجلس اعلای شیعیان لبنان، سفر عبدالامیر قبلان به كرمانشاه و نیز ارتباط با حزب الدعوةالاسلامیه عراق خصوصا علامه سیدمرتضی عسگری پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، همكاری با حزب اسلامی رعد افغانستان پس از پیروزی و صدور نشریه عاشورا در افغانستان از دیگر اقدامات فرهنگی شهید است.
شهید جعفری یكسال پیش از آغاز جنگ تحمیلی با نگاشتن نامه ای تحركات جبهه عراق و خطر حمله قریب الوقوع آنان را به رئیس جمهور وقت گوشزد کرد؛ هرچند كه با بی توجهی روبرو شد.
پیرو این روشنگری ها نیروهای مردمی كرمانشاه در آذر ماه ۵۸ كنسولگری عراق را كه مشغول نقشه برداری و جمع آوری اطلاعات از منطقه است تصرف کردند و اسنادی را نیز در اختیار شهید جعفری قرار دادند. شهید جعفری در مصاحبه خویش با روزنامه اطلاعات در اسفند ۵۸ بار دیگر بر خطر حمله عراق تصریح نموده و از تابستان ۵۹ راسا دو مجموعه را به شهیدان امیر سالمی و داوود رضوانی در مرزهای خسروی و گیلانغرب سپرد تا تحركات دشمن را به صورت روزانه به ایشان گزارش نمایند. متاسفانه با هجوم ارتش عراق به ایران این دو گروه که در نزدیک ترین خط مرزی ایران با عراق مستقر بودند با مقاومت محدودی متلاشی و دو فرمانده غیور آن به شهادت رسیدند.
نخستین سپر دفاعی ایران در غرب کشور در برابر عراق
شهید جعفری با سخنرانی های متعدد در کرمانشاه به دعوت عمومی و بسیج نیروهای مردمی به جهاد اهتمام نمود و شخصا با جمعی از یاران و شاگردان جان بر کف خویش به عنوان نخستین گروه پیشتاز در مبارزه و جهاد به جبهه دشمنان در حال پیشروی شتافت و در حالی که دشمن از سرپل ذهاب گذشته بود با آنان روبرو شد.
راهبرد سردار شهید و همرزمان او در این نبرد نابرابر اجرای عملیات چریکی و وارد کردن ضربات متعدد بر پایگاه ها و مراکز نظامی دشمن در طول شب به منظور افزایش خسارت و تلفات مهاجمان و عدم امکان پیشروی و زمین گیری ماشین جنگی دشمن بود.
یکماه مقاومت سرسختانه این گروه اندک که با حمایت هوانیروز کرمانشاه خصوصا رشادتهای شهیدان علی اکبر شیرودی، احمد کشوری و یحیی شمشادیان پشتیبانی می شد منجر به زمین گیر شدن سپاه سوم عراق در دشت ذهاب و نهایتا تخلیه و عقب نشینی آنها از منطقه شهری سرپل ذهاب و انتقال جبهه مقاومت ایران به ارتفاعات قراویز در غرب سرپل ذهاب شد. در تمام این مدت درسهای نهج البلاغه شهید در خط مقدم نیز ادامه داشت. او پاسدار توام جبهه های جنگ و فرهنگ بود.
شهادت
عاقبت در ۴ آبان ۱۳۵۹ در شب خجسته عید غدیر ولایت مرتضوی در خط مقدم جنگ و ارتفاعات قراویز به اجداد پاک و شهید خویش تاسی نموده پس از عمری کوتاه اما بسیار پربرکت در حال سجده جان به جان آفرین تسلیم نمود. علمای کرمانشاه بر پیکر او نماز خواندند و مردم کرمانشاه باشکوه ترین تشییع را برگزار کردند. مرحوم حضرت آیت الله سیدمرتضی نجومی(چهره ماندگار) به خط خوش خویش بر سنگ مزار ایشان نگاشت: درود بر تو ای عزیز روزگار و ای ابا صالح.
گزیده ای از وصیت نامه شهید سیدمحمدسعید جعفری
بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین
پدر بزرگوارم
پس از سلام و عرض ادب از اینکه چند دقیقه ای وقت شریفتان را می گیرم پوزش می طلبم.
پدر عزیز تو کسی هستی که در کودکی دستم را گرفتی و به مسجد بردی، تو کسی هستی که من بارها حمد و سوره را پیش تو خواندم و غلط هایم را اصلاح کردی، تو کسی هستی که با تشویق های فراوان مرا با مکتب روح بخش جدم آشنا نمودی و بالاخره تو کسی هستی که با عشق و ارادتت به خواندن ولایت سلام الله علیهم اجمعین مرا چنان در طریق الهی و سبیل مستقیم هدایت کردی که شاید کمتر مسلمانی وجود دارد چنین حق پدری را ادا کند.
ای شیعه- تو خوب درک کرده ای که باید فرزندت را در راه خدا فدا کنی، به ذات پروردگار فدا کردن فرزند در راه صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در این عصر شبیه فدا کردن ابراهیم اسماعیل را.
بارها از تو شنیده ام که می گفتی: من تو را در راه خدا داده ام، بعضی اوقات کلمات چنان قلبم را لبریز از عشق به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می سازد که خدا فقط حد آن را می داند.
بارها چنان عشق به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ورزیده اید که از نیامدنم نگران نبوده اید بلکه برای کتب امری انجمن که جزء اموال حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است دلواپس بوده اید خلاصه اعمال شما باعث شده که من آن قدر جسور شوم که کار شما را رها کنم و به تعقیب هدفم بپردازم، مسافرت های پی در پی به استان همدان و شهرستان های قصرشیرین، سنقر و ... نشان دهنده این موضوع است.
آری، بار دیگر اقرار می کنم اگر عشقی به صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در وجود من هست، همه مدیون وجود تو است.
دیگران خدا را فراموش کردند و پول را به یاد آوردند و بدین جهت فرزندانشان را جهت تحصیل به تهران و حتی ممالک خارجی فرستادند، گروهی هم فرزندانشان را استثمار کردند و در مغازه و محل کسب مانند حمال از آن ها کار کشیدند، ولی تو پول را فراموش کردی و خدا را بیاد آوردی و با مسافرت های پی در پی من را ساختی.
بیش از این مزاحم نمی شوم دیگران اگر فرزندانشان را در راه خدا می دهند و آن ها را به حوزه های علمیه می فرستند مخارجشان را تحمل نمی کنند. ولی تو لباس و غذا و... را در حد عالی همیشه در اختیار من گذاشتی و با حمایتت در راه خدا مجاهده کرده ام (اگر قبول کند ان شاء الله) و اگر گاهی مریض شده ام باز به تو پناه آورده و با خرج تو معالجه شده و باز به فعالیت پرداخته ام، سخن به درازا نکشد. این نامه را نگهدار و از خدا بخواه که کوتاهی های بسیار زیاد مرا در راه جلب دوستی شما ببخشد و هر مقدار از حقوق شما را نتوانسته ام رعایت کنم به بزرگواری شما به من بخشاید.
از خدای کریم عاجزانه تقاضا می کنم این نامه را روز قیامت به دستتان بدهد و مدرکی باشد بر اینکه شما فرزندتان را در راهش فدا نموده اید.خدایا من از دست پدرم راضیم تو هم از دست او راضی باش .به حق حجاب و دلیل اعظمت پیامبر گرامی محمد(صلی الله علیه و آله و سلم).
منبع: مرکز اسناد ایثارگران