ارتش به روایت اسناد لانه جاسوسی آمریکا
طبق اسناد لانه جاسوسی، آمریکاییان از مواضع ضدآمریکایی ارتش ایران واهمه دارند. در تحلیلی از ارتش ایران با توجه به ترس آمریکا از ارتش آمده است: در ارتش حس تنفر نسبت به بیگانه وجود دارد، در صورتی که شرایط در ایران و در ارتش بهبود نیابد، به احتمال زیاد در آینده نزدیک خطرِ احساس خیانت میباشد و اگر این اتفاق بیفتد رهبری ارتش در جبهه ضدامریکایی خواهد بود.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، به مناسبت روز ارتش گزارشی با عنوان ارتش به روایت اسناد لانه جاسوسی آمریکا منتشر شد که متن آن به شرح ذیل است:
اسناد لانه جاسوسی آمریکا یکی از منابع مهمی است که بازخوانی آنها در ادوار مختلف تاریخی میتواند از جهات مختلف مورد استفاده قرار بگیرد، زیرا سفارت آمریکا در روند فعالیت خود در ایران، در کنار همه خیانتها و خباثتها اطلاعات مهمی از ارگانهای مختلف کشور به دست آورده و برنامههایی را برای آنها تئوریزه کرده بود.
ارتش، یکی از مهمترین سازمانهایی است که قبل و بعد از انقلاب همواره مورد توجه گزارشگران سفارت آمریکا بود. بررسی تحلیلها و برنامههای آمریکا برای ارتش ایران در این سیر تاریخی نکات ویژهای از ارتش و ساختار آن را نشان میدهد. از این رو، امروزه بازخوانی ارتش در اسناد لانه جاسوسی امریکا بیش از پیش اهمیت یافته و نقش این ارگان را هرچه بیشتر مورد توجه قرار میدهد.
کنترل ارتش رژیم پهلوی توسط آمریکا
بر اساس اسناد لانه جاسوسی آمریکا، محمدرضا پهلوی توسط مستشاران نظامی آمریکایی ارتش را در جهت منافع آمریکا طرحریزی کرده و متناسب با خواست آمریکاییها سیستمهای اطلاعاتی وسیع در آن پیاده کرده بود. از سوی دیگر نیز مستشاران آمریکایی مستقیما ارتش را زیر نظر و کنترل خود در آورده بودند.
آمریکا در حقیقت ارتشی ساخته بود که به جای دفاع از منافع ملت و استقلال ایران از منافع او در منطقه و در مقابل مردم عمل کند. در حقیقت ارتش ایران در زمان پهلوی دوم جزئی از نیروی نظامی آمریکا بود که مجهز به آخرین جنگافزارهای آمریکایی مثل هواپیماهای F۱۴ و F۱۵ و اسلحههای آمریکایی بود که حتی بعضی از آنها تنها در ارتش آمریکا یافت میشد. آموزش و استقرار سیستمهای اطلاعاتی وسیع در ارتش صرفا در جهت منافع مستقیم آمریکا بوده است [۱].
طبق اسناد لانه جاسوسی ارتش آمریکا در زمان رژیم دیکتاتوری پهلوی دو هدف عمده ایجاد مستشاری و ایجاد یک سیستم اطلاعاتی وسیع در ارتش ایران را دنبال میکرد.
بر اساس اسناد، آمریکا از ایجاد مستشاری در ایران دو هدف عمده را دنبال میکرد؛ اول آنکه برخی از اسناد، هدف آمریکا از ایجاد مستشاری را صریحا حضور نظامی آمریکا در ایران برای دفاع از منافع آمریکا میخواند [۲].
بر این اساس، تعداد مستشاران آمریکا در ایران از ۱۶ هزار نـفر در سـال ۱۹۷۲ (۱۳۵۱) به ۲۴ هزار نفر در سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵) افزایش یافته بود. در گزارش سنا آمده بود که تعداد آمریکاییها در ایران میبایست بواسطه خریدهای کلان اسلحه از آمریکا، تا سال ۱۹۸۰ به ۶۰ هزار نفر بالغ گردد که این به معنای رشدی معادل ۱۰ هزار نفر در سال بود [۳].
دوم آنکه اسناد، برخی از اشخاص مانند هالینگ ورثیک را به عنوان مستشار نمونهای معرفی میکند که چگونه در سراسر انقلاب سعی در جاسوسی در ارتش، کنترل آن و بالاخره حمایت مستقیم و ماهرانه در مأموریتهای نظامی تهران داشته است [۴]
سند دیگری نیز نشان میدهد که آمریکا با ایجاد یک سیستم اطلاعاتی وسیع در ارتش ایران توانست ارتش را به سوی اهداف خود هدایت کند. این در حالی بود که مستشاران آمریکایی بسیاری از اطلاعات دقیق را به ایرانیان نمیدادهاند. بر اساس اسناد، دولت آمریکا در ایران اطلاعات سرّی و مهمی داشت که خود رژیم پهلوی صلاحیت داشتن آن اطلاعات را نداشت. [۵]
در نامهای به سفیر کلاود. جی. راس در مورد جاسوسی داخلی در ارتش ایران آمده است: «در مجموع در این ناحیه از لحاظ کارمندان مضیقهای نیست. گزارشات جاسوسی بـرای بـررسی یکپارچگی و کیفیت توسط مشاور و یا اگر باشد، توسط سطوح بالاتر تجدید نظر میشوند. یک مسئله که همچنان مورد علاقه ماست مربوط میشود به اطلاعات درباره جهت و فعالیت سیاسی ارتش ایران. اگر چه از طریق هیئت مستشاری ما و تیمهای کمک عملیات فنی ارتباط وسیعی بـا نیروهای مسلح ایران داریم، ولی هنوز باید در پی اطلاعات مطلوبمان از لحاظ کیفی و کمی باشیم. ما درصدد هستیم این را از طریق یک برنامه سیستماتیکتر سؤال و جواب آخر مأموریت از افسران منتخب MAGG TAFT و بهبود بخشیم. [۶]
با توجه به اسناد و اطلاعاتی که از عملکرد و وجود مستشاری آمریکا در ایران در سالهای بین ۳۴ تا ۵۷ در دست هست؛ معلوم میشود که مستشاری مستقلاً با ایران قرار داد میبسته و مستقلاً در ارتش ایران مدیریت طراحی و حتی فرماندهی میکرده است؛ و ارتش را به سیستم آمریکا و برای مقاصد آمریکا سازمان داده و رهبری می کردهاند. [۷]
این مستشاران علیرغم این که نقش مشورتی در ارتش ایران داشتند ولی در مقاطع حساس تاریخ ایران با دخالت غیرقانونی در تحولات سیاسی، مسیر حوادث را تغییر داده و یا ارتش را به مقاومت در مقابل خواستههای ملت مسلمان ایران تحریک کردهاند. نمونههای بارز دخالت این مستشاران در سیاست داخلی ایران را میتوان در کودتای ۲۸ مرداد، احیای کاپیتولاسیون و سرانجام مـقاومت در مقابل انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ دید. آنها مستقیما در جنگ روانی علیه انقلاب اسلامی مشارکت داشتند و حتی آخرین برنامه آنها، هدایت کودتا در بهمن ماه ۱۳۵۷ بود که بر عهده رئیس مستشاران، ژنرال گاست قرار گرفت که نافرجام ماند.
ترس امریکا از ضدآمریکایی شدن ارتش بعد از انقلاب
وقوع انقلاب اسلامی و طرح پاکسازی ارتش، آمریکاییان را به وحشت انداخت. در مکاتبهای بین سفارت آمریکا در تهران و وزارت امور خارجه آمریکا در تاریخ: ۴ مارس ۱۹۷۹ - ۱۳ اسفند ۱۳۵۷ در مورد پاکسازی ارتش آمده است:
فعلا گفتگو بر سر این است که تا چه عمق پاکسازیها در ارتش باید انجام شود و اینکه اگر از افسران رژیم سابق استفاده نشود، چگونه میتوان نیروهای مسلح را بر اساس معیار انقلابی بازسازی کرد. نتیجتا تا این تاریخ ۸ تن نظامی عالیرتبه را اعدام و کلیه چهار ستارهها و سه ستارهها بازنشست شدهاند، به علاوه عدهای دیگر تا سطح سرهنگ دومی، توقیف گردیدهاند. خلع سریع پستهای فرماندهی بالا در نیروی هوایی، به علاوه فقدان انتصابهای جدید بالا در سایر سرویسها، به علاوه پافشاری بسیاری از درجـهداران در مـورد انـتخاب افسـران خودشان، دولت جدید ایران را وادار کرده است که کندتر از آنچه مایل بود پیش رود.
این امر همچنین این اثر جانبی را داشته است که تصمیم دولت ایران در مورد حضور نظامی آمریکا در آینده، اگر حضوری وجود داشته باشد، به تعویق بیفتد. زیرا آنهایی که اصرار به اصلاح کامل دارند، حداقل تا اندازهای چنین تعویقی را انجام میدهند. آنها میخواهند پس مانده نفوذ آمریکا در نیروهای مسلح را قویاً ریشهکن کنند. [۸]
طبق اسناد لانه جاسوسی، آمریکاییان از مواضع ضدآمریکایی ارتش ایران واهمه دارند. در تحلیلی از ارتش ایران با توجه به ترس آمریکا از ارتش آمده است: در ارتش حس تنفر نسبت به بیگانه وجود دارد، در صورتی که شرایط در ایران و در ارتش بهبود نیابد، به احتمال زیاد در آینده نزدیک خطرِ احساس خیانت میباشد و اگر این اتفاق بیفتد رهبری ارتش در جبهه ضدآمریکایی خواهد بود. [۱۰]
ناکامی آمریکا برای نفوذ در ارتش بعد از انقلاب اسلامی
با توجه به مطالب فوق ترس آمریکا از این است که ارتشی را که برای مقاصد خود مسلح و سازمان داده بود از دست رود و کیفیت و تخصصهای آن در جهت دیگری استفاده شود. از اینرو آمریکا سعی داشت ارتش را که مشخصاً با سازمان خاصی شکل گرفته است، دوباره همانند سابق شکل دهد.
سازماندهی و بازسازی ارتش به شکل سابق یکی از خواستهای آمریکا بود. در این صورت آمریکا بنا به ضرورتی که آن نوع سازماندهی و بازسازی لازم داشت، میتوانست دوباه در ارتش انجام دهد. البته این عمل مکمل سیاست آمریکا با دولت موقت بود که منجر به خرید وسایل نظامی، به خصوص قطعات یدکی و جنگافزارهای فراوانی بود که آمریکا برای یک سازماندهی مشخص ارتش، به ایران فروخته بود.
بر این اساس بنای آمریکا آن بود تا از طریق نفوذ، طرح پاکسازی ارتش را خنثی و بتوانند جاسوسان خود را به ارتش برگردانند. طبق گزارش جان استمپل در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۵۸ در مورد برگرداندن کارمندان ارتش آمریکا به ارتش ایران آمده است:
«ما از تمایل دولت موقت و نیروهای مسلح برای ادامه روابط نظامی مطلع هستیم، ولیکن مشکل به نظر میرسد؛ حداقل در حال حاضر و شاید تا زمانی که خمینی نفوذ دارد، دولت موقت نمی تواند قدرت اجرایی برای منعقد کردن قراردادهای نظامی با آمریکا را در دید عموم داشته باشد. تحت این شرایط اگر ساخت مستشاری نظامی به طور کامل به کار خود ادامه دهد اینطور وانمود خواهد شد که ما (برای ماندن) التماس میکنیم و این به ظن و گمانهای افرادی که ارتش ما را به عنوان حامیان ضدانقلاب میبینند کمک میکند. از آن طرف اگر ما تعداد افراد مستشاری نظامی را به ۶۰ مقام که از طریق آمریکا تأمین میشوند، برسانیم این اشاره روشنی است که ایرانیها باید یک سری تغییر و تحولاتی انجام دهند. اگر معاملهای بین دولت موقت و ارتش انجام شود افراد بیشتری میتوانند بیایند [۱۰].
طبق اسناد لانه جاسوسی آمریکا، آمریکاییها سعی دارند تا با فراهم کردن تجهیزات ارتش ایران بتوانند از طریق دولت موقت به ارتش نفوذ و شبکه جاسوسی خود را در ارتش ایجاد کنند. نامه لینگن به برژینسکی مورخ ۲۸ اکتبر ۱۹۷۹ مطابق ۶ آبان ۵۸ سندی است که نشان میدهد آمریکا سعی داشت با فراهم نمودن تجهیزات ارتش ایران موقعیت اولیه خود را در ارتش به دست آورد. در این سند آمده است: «ما باید این موضوع را در نظر بگیریم که تحول و اصلاح ارتش و چگونگی مسلح شدن آن، احتیاج به فراگیری تکنیکهای جدید ارتشی دارد و در هر صورت مهم است که رابطه طبیعی بین ما و فرماندهان ارتش وجود خواهد داشت. [۱۱]
در مکاتبهای در شهریور ۵۸ بین سفارت و وزارت امور خارجه آمریکا با تأکید بر فراهم نمودن تجهیزات نظامی ارتش ایران آمده است: با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن ایران در مورد سپردههای فروشهای نظامی آمریکا ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش دوستانی خواهیم داشت که میتوانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند. [۱۲]
بر اساس اسناد لانه جاسوسی آمریکا، سفارت در نظر دارد علاوه بر استفاده از عناصر سرسپرده خود در ارتش و تشکیلات کشوری از عناصر خائن ساواک که آزاد شدهاند استفاده کند و در شبکههای خبرگیری و جاسوسی و عملیات تخریب در آینده استفاده کند:
«... بسیاری از کارشناسان ساواک که با نظارت کنندگان سفارتخانههای خارجی همکاری میکردند، توانستند کار آنها را در دست بگیرند و این موضوع میتواند به ما فرصتی بدهد تا بتوانیم از آن در موقعیتهای آرامتر استفاده کنیم. تمام این کارشناسان در امریکا بودهاند.»[۱۳]
در اینجا هدف آمریکا از سازماندهی ارتش به طریق قبل و به شکل آمریکایی، آن چنان که وابسته به قطعات یدکیِ تجهیزات و مدیریت آمریکایی داشته باشد، به خوبی روشن می شود. طبیعی است که با این سیستم حتماً احتیاج به نظارت افراد آمریکایی خواهد بود و مشخص است که با این شکل ارتباط آمریکاییها با سران ارتش و افراد دیگر ارتش امری است طبیعی و سیستم ارتش کاملاً در کنترل آمریکا در خواهد آمد. همچنین آمریکا روی دوستانش در ارتش حساب زیادی میکند تا بتوانند در سایه سیستمی که وابستگی فنی و تشکیلاتی به آمریکا دارد، عملیاتی به نفع آمریکا در ایران انجام دهد و ارتش سازمان یافته به طریق آمریکا را کلیدی برای آینده خود می بیند [۱۴].
طبق اسناد لانه جاسوسی آمریکا، آمریکاییان بعد از انقلاب تا حدی موفق به نفوذ در سیستم اطلاعی ارتش شده بودند. سند مکاتبه سفارت آمریکا در تهران به واشنگتن تاریخ ۱۲ اکتبر ۷۹ و همچنین از تهران به واشنگتن، ۱۵ ژولای ۷۹ نفوذ جاسوسی آمریکا را در مورد ارتش، روشن میکند که شبکه اطلاعاتی و جاسوسی سفارت به خوبی در ارتش عمل کرده و گزارشات لازم را جهت جمع بندی و شناخت سفارت از موقعیت ارتش به مسئولین سفارت میرسانند. کوشش فراوان سفارت برای ارتباط نزدیک و مشاهدات عینی از پایگاههای هوایی، نشان از اهمیت نفوذ و حضور مستقیم آمریکا در ارتش ایران است. وجود افسرانی که به نفع آمریکا به جاسوسی مشغولند، میتواند اطلاعات مفیدی را به آمریکا برساند. با توجه به همه تحولات انقلابی در ایران، آمریکا هنوز سعی دارد از طریق سفارت و مهرههای سرسپرده آمریکا در ارتش جزئیات را زیر نظر بگیرد [۱۵].
بر اساس اسناد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت موقت سعی کرد که بار دیگر مستشاران نظامی آمریکا را در ایران بپذیرد و آنها را در امور نظامی ایران فعال سازد ولی با برخورد قاطع حضرت امام خمینی، پرونده سیاه و پر از خیانت و جنایت مستشاران نظامی آمریکا در ایران بسته و طرحهای جاسوسی آمریکا در ارتش ایران به بنبست رسید.
۱. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. افشاگری. اطلاعیه افشاگری شماره ۸.
۲. پیشین. اطلاعیه افشاگری شماره ۸. سند شماره الف
۳. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. کتاب هفتاد. مستشاری نظامی آمریکا در ایران (۱)
۴. اطلاعیه افشاگری شماره ۸. سند شماره ب.
۵. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. افشاگری. اطلاعیه افشاگری شماره ۸
۶. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. کتاب دخالتهای آمریکا در ایران. سند شماره ۱۳.
۷. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. تحلیلهای آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران.
۸. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. دخالتهای آمریکا در ایران. سند شماره۴
۹. اسناد لانه جاسوسی امریکا. تحلیلهای آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران. از تحلیل ارتش ایران
۱۰. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. دخالتهای آمریکا در ایران. سند شماره ۱۳.
۱۱. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. تحلیلهای آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران.
۱۲. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. تحلیلهای آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران. از ساندرز به نیوسام شهریور ۵۸ سرّی
۱۳. همان. از نامه لینگن به زوبیک مورخ ۶ آبان ۵۸
۱۴. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. تحلیلهای آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران
۱۵. اسناد لانه جاسوسی آمریکا. تحلیلهای آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی