به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس؛ ایران در دهه 1980 برخلاف پادمان توافق شده میان این کشور و آژانس انرژی اتمی برنامه ای مخفیانه برای غنی سازی اورانیوم را آغاز می کند و به مدت 18 سال این برنامه را به منظور ساخت بمب اتم ادامه می دهد و یا دست کم در این مدت گزینه ی رسیدن به بمب اتم را مفتوح نگاه داشته است.مطابق با این روایت از برنامه هسته ای ایران خوشبختانه تاسیسات مخفی ایران در سال 2002 توسط مخالفان رژیم ایران فاش می شود و تحقیقاتی که پس از این زمان توسط آزانس انرژی اتمی انجام می گیرد پرده از فعالیت های غیرقانونی که رژیم ایران برای سالهای زیادی به طور مخفیانه در حال انجام آن بوده برمی دارد.این داستان،بخش کوچکی از آن چه بود که که رسانه ها از یک دهه فعالیت هسته ای ایران به مخاطبان خود عرضه کرده اند.سیاست ایران هراسی که از سال 2002 برنامه هسته ای ایران را احاطه کرده و موجب بحرانی بین المللی و طولانی پیرامون آن شده است.
تاریخ برنامه هسته ای ایران با حذف مهم ترین واقعیت پیرامون برنامه هسته ای این کشور دچار تحریف شده است. تصمیم ایران برای آغاز غنی سازی اورانیوم پاسخی مستقیم به سیاست آمریکا در قبال ایران بود که این کشور را از داشتن هرگونه انرژی صلح آمیز هسته ای محروم می کرد.این سیاست آمریکا که پس از آن به بازداشتن ایران از داشتن حتی یک سانتریفیوژ در حال چرخش(که به معنای عدم حق غنی سازی توسط ایران بود) تبدیل گشت از سالهای ابتدایی دهه 1980 آغاز شد و تا سال 1985 حتی حق ایران برای تکمیل و استفاده از راکتور بوشهر را نیز رد می کرد.[1] پیش از سال 1980 میلیادرها دلار سرمایه گذاری بر روی این راکتور انجام شده بود و در زمان سقوط حکومت پهلوی 80 درصد آن تکمیل گشته یود.این سیاست آمریکا تنها به این دلیل بود که ایران تصمیم گرفته بود برای تامین سوخت این راکتور دست به غنی سازی اورانیوم بزند.
بازخوانی این تحولات میان آمریکا و ایران و مخالفت آمریکا با دستیابی ایران به تکنولوژی صلح آمیز هسته ای علی رغم وجود این حق در ان پی تی و در نهایت تصمیم ایران برای غنی سازی اورانیوم بخش مهمی از تاریخ ناگفته ی بحرانی ساختگی پیرامون برنامه هسته ای ایران است.
سرچشمه های برنامه هسته ای ایران
نکته قابل توجه پیرامون برنامه هسته ای ایران که این چنین بحرانی را به راه انداخته است این می باشد که در ابتدای انقلاب ایران روحانیون انقلابی به شدت با برنامه هسته ای ایران مخالفت کردند چرا که آن را نماد بارزی از جاه طلبی و تمایل شاه برای بدست آوردن ابزارهای گران قیمت می دانستند.از سوی دیگر شکل گیری برنامه هسته ای ایران پیش از انقلاب اسلامی با حمایت آمریکا انجام شده یود.سید حسین موسویان سفیر سابق ایران که درمجلس اول با علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس پارلمان ایران همکاری می کرد در این باره می گوید که در سال 1979 انقلابیون،برنامه شاه برای دستیابی به 23 نیروگاه هسته ای را یکی از برنامه های امپربالیستی می دانستند که با حمایت آمریکا در حال اجرا بوده است.[2] جولای 1979 دولت موقت علاوه بر متوقف نمودن ساخت و ساز نیروگاه بوشهر(که نماد برجسته ی برنامه ی هسته ای گسترده ی شاه بود) تقریبا تمام پروژه های مرتبط با سازمان انرژی اتمی را متوقف ساخت و نیز بودجه و کارکنان این سازمان را به شدت کاهش داد.برخی نیز بیان می کردند که نیروگاه بوشهر برای مصارف دیگر مورد استفاده قرار بگیرد که البته پس از بازرسی برخی از مقامات تهران از این نیروگاه به این نتیجه رسیدند که نیروگاه بوشهر برای مصارف دیگر کارآیی ندارد.
دو سال پس از این تاریخ دولت ایران تصمیم خود مبنی بر کاهش بودجه و کارکنان سازمان انرژی اتمی را لغو کرد چرا که کمبود برق در دو سال ابتدایی انقلاب سیاستگذاران را به این نتیجه رسانده بود که راکتورهسته ای می تواند در جبران این کمبود به کشور کمک کند.[3] حتی پس از پیگیری برنامه هسته ای توسط ایران در سال 1981 خواسته های ایران در این زمینه بسیار کم تر از آنچه بود که در زمان شاه وجود داشت.موسویان در همین باره می گوید: ((مانمی خواستیم 20 نیروگاه غنی سازی داشته باشیم و یا به غنی سازی اورانیوم بپردازیم.تنها جیزی که از برنامه شاه باقی مانده بود تکمیل نیروگاه بوشهر و نیز ادامه کار راکتور تهران برای اهداف پزشکی بود.ما فقط به دنبال یک نیروگاه به علاوه تامین سوخت آن از سوی فرانسه بودیم.))[4] ایران هم چنان امیدوار بود که اورانیوم مورد نیاز خودش برای صفحات سوختی نیروگاه بوشهر را از سهمش در کنسرسیوم یورودیف فرانسه به دست آورد.شاه مجموعا 18/1 میلیارد دلار در ساخت تاسیاست غنی سازی یورودیف سرمایه گذاری کرده بود که در ازای آن باید ده درصد اورانیوم غنی شده به ایران تعلق می گرفت.چندی پس از سقوط شاه تهران قرارداد خود با یورودیف را ملغی کرد.فوریه 1980 دولت فرانسه از دادن سهم 10 درصدی ایران طبق آنچه با شاه قرارداد بسته بود اجتناب کرد و هم چنین وجوه پرداخت شده توسط ایران را نیز به این کشور پس نداد.ایران به دنبال آن بود تا با ادعایش نسبت به سهم خود در کنسرسیوم قرارداد را اجرا کند،اما پس از روی کار آمدن میتران از حزب سوسیالیست در می 1981 وی تاکید کرد که اورانیوم غنی شده درخواستی ایران را تحویل این کشور نمی دهد.با این حال آن گونه که موسویان می گوید ایران به مذاکرات خود برای رسیدن به سوخت نیروگاه بوشهر ادامه داد.سوختی که تنها یک بار برای برقرارسازی نیروگاه بوشهر نیاز بود. از سوی دیگر موضوع انتقال وجوه سرمایه گذاری شده ایران در یورودیف نیز در دادگاههای فرانسه در حال بررسی بود.[5]از سوی دیگر ایران امیدوار بود که آژانس بین المللی انرژی اتمی این کشور را در زمینه برنامه ی محدود هسته ای اش یاری کند.در سال 1983 سارمان انرژی ایران از هانس بیلیکس رئیس آژانس بین المللی درخواست کرد تا آژانس به افزایش توان فنی هسته ایر ایران کمک کند.
سازمان انرژی اتمی از بیلیکس خواست تا به منظور ایجاد همکاری های بیش تر تیمی را برای بازدید از مرکز فناوری هسته ای ایران و مرکز تحقیقات هسته ای ایران اعزام کند.بیلیکس درخواست ایران را به معاون خود ارجاع داد و او نیز در اکتبر 1983به ورا رویز (از مقامات آژانس )دستور بازدید از ایران را صادر کرد.[6]
در آن زمان سازمان انرژی اتمی تنها سایه ای از آنچه مجسوب می شد که در زمان پایان رژیم شاه وجود داشت.پیش از سقوط شاه 862 دانشمند با یودجه ی سالانه بالاتر از 3 میلیارد دلار در سازمان انرژی اتمی فعالیت می کردند.[7] با این حال مرکز فناوری هسته ای اصفهان هم چنان دارای متخصصان و تجهیزات قابل توجهی بود و تصمیم برآن بود که به جای غنی سازی پلوتونیوم به تولید سوخت و تبدیل اورانیوم بپردازد.بزرگترین بخش مرکز اصفهان که آژانس آن را دارای تجهیزاتی قابل توجه توصیف کرده بود دپارتمان تولید سوخت نام داشت و 23 دانشمند در آن مسئول آزمایش پیرامون تولید گلوله های اکسید اورانیوم بودند.مرکز اصفهان هم چنین یک دپارتمان شیمی با 20 دانشمند داشت که عهده دار آزمایش برروی فرآیند تبدیل کیک زرد به اکسید اورانیوم برای تامین نیاز میله های سوختی نیروگاههایی مانند بوشهر بود.
رویز پس از بازدید خود از ایران در گزارش خود به بیلیکس و زیفرنو آورد که مقامات اصفهان به وی خبر داده اند قصد تولید دستگاه های آزمایشی تبدیل اورانیوم به هگزوفلوراید اورانیوم(نوعی از اورانیوم که می توان آن را غنی سازی کرد)را دارند.در گزارش رویز هیچ اشاره ای به هیچ گونه درخواستی از طرف ایران مبنی بر خواستن کمک برای غنی سازی نیست و این نشان می دهد که ایران هم چنان امیدوار بوده است که اورانیوم مورد نیاز خود را از کنسرسیوم یورودیف به دست آورد.
گزارش رویز نشان می دهد که آژانس بین المملی خدماتی تخصصی در هشت موضوع را در نظر گرفته بوده است تا به همه دپارتمان های مرکز اصفهان ارائه کند.موضوعاتی چون طراحی دستگاه آزمایشی تبدیل اورانیوم که اولویت اصلی برنامه هسته ای ایران بوده است.دپارتمان همکاری های فنی آژانس هم چنین بر مبنای لیست پیشنهادی رویز در اواخر 1983 برای کمک به مرکز اصفهان و تهران اعلام آمادگی می کند.[8] بنابراین ایران خود را برای بهره گیری از حقوق خود ذیل ان پی تی و همکاری با جهان پیرامون برنامه هسته ای خود آماده کرده بود.
اما همه این اتفاقات پیش از آن بود که مقامات آمریکا گزارش رویز را بخوانند.واضح است که نه ایران و نه آژانس پیش بینی نمی کردند که دولت ریگان در روند این همکاری های در نظر گرفته شده مداخله می کند و موجب قطع آن می شود.تصمیم بر قطع این همکاری ها گرچه آن زمان توسط آمریکا اعلام نشد اما در نهایت باعث به وجود آمدن بحرانی شد که جهانیان آن را تهدید ایران هسته ای می نامند.
تحریم های هسته ای آمریکا و پاسخ ایران
سقوط شاه در سال 1979 شوکی بزرگ به سیستم امنیت ملی آمریکا وارد کرد.وزارت دفاع آمریکا و سیا روابطی مستحکم با رژیم شاه داشتند(همان گونه که اسرائیل داشت).ایران به مدت 25 سال به عنوان عنصری کلیدی در سیاستهای منطقه ای آمریکا محسوب می شد.برخی از مقامات آمریکا حفظ رژیم شاه را بسیار ضروری می دانستند و همان طور که مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا به یاد می آورد،پس از بالاگرفتن شورش های ایران برژینسکی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور توصیه کرده بود که آمریکا باید برای خاتمه دادن به شورش ها شاه را متقاعد به این کند که یک بار برای همیشه هرآنچه نیاز است،مردم را بکشد.[9] پس از سقوط شاه عمده ی تمرکز سیاست آمریکا یافتن فرصتی جهت براندازی رژیم اسلامی و جایگزین کردن آن با حکومتی بود که جایگاه سابق آمریکا در مناسبات قدرت با ایران را برگرداند.
سپتامبر 1980 دولت جیمی کارتر از نیت صدام برای حمله به ایران به منظور سرنگونی رژیم ایران خبردار شد با این حال هیچ گونه مخالفتی با آن انجام نداد و این در حالی بود که این حمله خطرات فراوانی برای ثبات منطقه داشت.مالتر ماندلا بعدها این گونه توضیح داد: ((عقیده ما این بود که این حمله فشارهای بیش تری بر رژیم ایران تحمیل خواهد کرد)).[10]
هنگامی که رونالد ریگان به کاخ سفید راه یافت بحث پیرامون حذف رهبر و پایه گذار انقلاب اسلامی ایران آیت الله خمینی میان مقامات رسمی در جریان بود.ویلیام کیسی رئیس سیا ماموریت یافته بود تا امکان انجام طرح براندازی خمینی و جایگزین کردن رضا پهلوی پسر شاه را بررسی کند.[11] هم چنین بهار 1982 هنگامی که ایران برای پاتکی گسترده علیه عراق آماده می شد آمریکا فعالانه به پشتیبانی جنگی از عراق پرداخت.
در این زمان ریگان در دستوالعمل محرمانه ای فرمان داد که آمریکا برای جلوگیری از پیروزی ایران بر عراق باید همه اقدامات ضروری و قانونی را انجام دهد.رئیس شورای امنیت ملی دولت ریگان با همکاری نزدیک کیسی رئیس سیا و معاونش رابرت گیتس تلاش می کردند تا کشورهای ثالث را به ارسال سلاح های گوناگون(از جمله بمب های خوشه ای و سلاح های ضد زره که اکثرشان ار شوروی تامین می شد)ترغیب کند.ایالات متحده هم چنین با مشاوره های استراتژیک به ارتش صدام این کشور را در به کارگیری هر چه بهتر نیروهایش در جنگ یاری می کرد.[12] علاوه بر این اواخر سال 1983 آمریکا مجموعه از تلاش های دیپلماتیک به نام عملیات سخت را راه انداخت تا متحدان ودوستان ایالات متحده را از فروش سلاح به ایران منع کند و هدف خود از این اقدام را به موفقیت رسیدن مذاکرات پایان جنگ می دانست.[13]
پس از تصمیم آمریکا مبنی بر انجام همه اقدامات برای پشتیبانی عراق در مقابل ایران دولت ریگان هم چنین دست به انجام مجموعه ای از مداخلات به منظور جلوگیری از کمک جهانی به هرگونه برنامه هسته ای ایران زد.
[1]رابرت جوزف به محمد البرادعی دبیر کل آژانس انرژی اتمی گفته بود:ما نمی توانیم اجازه دهیم حتی یک سانتریفیوژ در ایران به چرخش درآید
“TheIran Plans,”New Yorker, April 17, 2006.
[2]مصاحبه نویسنده با حسین موسویان.واشنگتن.5جولای 2013
[3] David Patrikarakos, Nuclear Iran: The Birth of an Atomic State (London: I. B.Taurus, 2012), 96–97; Akbar Etemad, “Iran,”in Harald Muller, ed., A European Non–ProliferationPolicy: Prospects and Problems (Oxford: Clarendon, 1987), 214
[4]مصاحبه با موسویان
[5] David Patrikarakos, Nuclear Iran: The Birth of an Atomic State (London: I. B.Taurus, 2012), 105;
[6] Mark Hibbs, “U.S. in 1983 Stopped IAEA from Helping Iran Make UF6,”Nuclear Fuel 28 (August 4, 2003): 12.
[7] Ali Vaez and Karim Sadjadpour, Iran’s Nuclear Odyssey (Washington, DC: CarnegieEndowment for International Peace, 2013), 5.
[8] Hibbs, “U.S. in 1983,”12.
[9] “The Iranian Revolution 25 Years Later: An Oral History with Henry Precht, ThenState Department Desk Officer,”Middle East Journal 58, no. 1 (Winter 2004): 17.
[10] Flynt Leverett and Hillary Mann Leverett, Going to Tehran (New York:MetropolitanBooks, 2013), 49.
[11] Bob Woodward, Veil: The Secret Wars of the CIA 1981–1987 (New York: PocketBooks, 1987), 109–110.
[12] http://www.gwu.edu/~nsarchiv/NSAEBB/NSAEBB82/iraq61.pdf.
[13] Lee H. Hamilton and Daniel K. Inouye, Report of the Congressional CommitteesInvestigating the Iran-Contra Affair (Collingdale, PA: Diane Publishing, 1995), 159.