به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
دفاع پرس، امروز (بیست و پنجم رجب) سالروز شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام امام هفتم شیعیان جهان است.
شاید بتوان گفت که امام کاظم (ع) به نسبت سایر ائمه اطهار علیهمالسلام بیشترین چالش سیاسی را با حکام معاصر خود داشتند. ایشان در عرصه مبارزه با حاکمان ستمگر، سالهای زیادی از عمر گرانمایه خود را در زندان به سر بردند. امام کاظم (ع) هرگز در برابر طاغوت سر خم نکردند و تسلیم آنها نشدند؛ بلکه مقابل آنها قد عَلم میکردند. استمرار خط جهادی امام کاظم علیه السلام بر پایه صبر و استقامت استوار بود؛ ایشان مانند جد بزرگوارشان از آیه شریف «فَاستَقِم کَما اُمِرت» برای مبارزه با حاکمان ستمگر عباسی بهره میبردند. حتی حضور امام هفتم شیعیان در زندان خلفای عباسی را میتوان عرصهای برای مبارزه ایشان با ظلم و جور دستگاه خلیفه عباسی به شمار آورد.
امام موسی ابن جعفر علیه السلام در سال 128 هجری قمری در «ابوا» محلی میان مکه و مدینه متولد شدند. پدر ایشان امام جعفر صادق علیه السلام و مادر بزرگوارش حمیده خاتون است، که از بانوان به نامِ دوره خویش بود، تا جایی که امام صادق علیه السلام بانوان عصر خود را برای یادگیری مسائل دینی به نزد او می فرستاد.
آن حضرت دارای کنیههای متفاوتی هستند و در میان آنها «ابوالحسن» و «عبد صالح» معروفتر بوده و لقب آن حضرت نیز «کاظم» است. «کظم» در لغت به معنای بیرون آمدن نَفَس است و «کظوم» به کسی میگویند که نفس خود را حبس کند، که خود کنایه از سکوت است و کاظم به معنای فروبرنده خشم است. به این علت به امام موسی بن جعفر (ع)، «کاظم» خطاب میشدند؛ زیرا آن حضرت خشم و غضب خود را فرو میخوردند.
همچنین امام هفتم شیعیان در میان مردم عراق به «باب الحوائج» معروف بودند زیرا افرادی که آن حضرت را واسطه میان خود و خدا قرار میدادند، به خواسته خود میرسیدند.
ایشان برخلاف پدر بزرگوارشان «امام جعفر صادق علیه السلام» که سراسر زندگی خود را در خط جهاد علمی و تربیتی بین شیعیان آن روزگار سپری کردند، در دوران بسیار خفقان خلفای بنیعباس زندگی میکردند، به طوری که مدت طولانی را در زندانهای بغداد به سر بردند.
35 سال امامت آن حضرت با مشکلات بسیاری مواجه بود، که از آن جمله، اوج قدرت حکومت عباسیان و همزمانی ایشان با چهار خلیفه آنها همچون «منصور دوانیقی»، «مهدی عباسی»، «هادی عباسی» و «هارون الرشید» بود، که حضرت نیز به فراخور شرایط حساس زمان حکومت هر کدام، وظیفه سنگین هدایت امت را به بهترین شکل به انجام رساندند.
امام موسی ابن جعفر علیه السلام به جرم برتری نسبت به هارون الرشید در همه ویژگیها به زندان عباسیان افتادند.
برخی به امام موسی کاظم علیه السلام گفتند: «نامهای بنویسید و از هارون بخواهید آزادتان کند. خسته نشدید از این زندان به آن زندان؟»
ایشان در پاسخ گفتند: «خدا به داوود وحی کرد که هر وقت بندهای به جای من به کس دیگری امید بست، درهای آسمان به رویش بسته میشود و زمین زیر پایش خالی. به غیر خدا دل ببندم؟ به هارون!؟»
نوکر هارون و قاتل امام موسی کاظم علیه السلام؛ «سندی ابن شاهک» بار آخر خودش غذای امام را برایشان به زندان برد؛ خرماهای سمی. مزدور دستگاه بنی عباس خطاب به امام گفت: «بخورید.» امام نگاهش کردند و گفتند: «نمیخورم.» نوکر هارون گفت: «غذاست؛ مثل همیشه. باید بخورید.» امام فرمودند: «مجبورم میکنی؟» شاهک گفت: «مجبورتان میکنم، باید بخورید. باید.»
چارهای نبود. امام موسی ابن جعفر علیه السلام دستهایشان را بلند کردند طرف آسمان، گفتند: «خدایا! تو شاهدی مجبورم کرد.»
عوامل دستگاه سفاک عباسی، پزشکی بر بالین امام (ع) آوردند برای رد گم کردن و عوامفریبی. پزشک نشست کنار امام موسی کاظم علیه السلام و پرسید: «جایی از بدنتان درد میکند؟» امام علیه السلام کف دستشان را نشان دادند و گفتند: «ببین سبز شده. اثر سم است. تو که باید بفهمی! مسمومم کردهاند.»
پزشک برخاست و خطاب به «فضل» گفت: «وای به حالتان! او بهتر از خودتان میداند چه بلایی سرش آوردهاید، میخواهید پنهان کنید!؟»
شاهک ملعون، امام موسی ابن جعفر علیه السلام را با دست خودش مسموم و از زندان کثیف و تاریک به اتاقی پرنور و تمیز منتقل کرد. او بزرگان بغداد را کنار امام علیه السلام جمع کرد و گفت: «شاهد باشید ما چطور از او پذیرایی میکردهایم، حالا هم که مریض شده کوتاهی از ما نبوده.» حاضران صدای امام موسی ابن جعفر علیه السلام را شنیدند که میگفت: «بله؛ ولی با خرمای سمی مسمومم کرد؛ خودش. فردا رنگم سبز میشود از اثر سم. پس فردا هم برای همیشه از دنیای شما میروم. شما شاهد باشید که مسمومم کرد.»
سرانجام روح امام بزرگوار و مظلوم شیعیان در بیست و پنجم رجب سال 183 هجری قمری در زندان به ملکوت اعلی پیوست؛ اما خلیفه عباسی و اطرافیانش، از پیکر و مزار امام موسی ابن جعفر علیه السلام هم میترسیدند،؛ بنابراین وقتی که پیکر مطهر امام کاظم (ع) را از زندان بیرون آوردند، شعار میدادند «این فردی است که علیه دستگاه حکومت بنی عباس قیام کرده بود»، این سخنان را در کوچه و بازار بغداد جار میزدند، بلکه بتوانند شخصیت حضرت را تحتالشعاع قرار دهند. سلیمان ابن جعفر بن منصور عباسی، پسر عموی هارون که یکی از اشراف بنیعباس بود، وقتی فهمید به این وضعیت ممکن است که مشکل برایشان ایجاد شود، اقدام عوامفریبانهای را در پیش گرفت، به این ترتیب که پیکر مطهر حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام را با کفنی قیمتی پوشاند، سپس پیکر مطهر امام (ع) را با احترام به مقابر قریش ـ جایی که امروز به «کاظمین» معروف است ـ در نزدیکی بغداد منتقل و در آنجا دفن کردند.
انتهای پیام/ 171