شاخصههای تمدن اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری
بر اساس نتایج پژوهش حاضر، از دیدگاه مقام معظم رهبری گسترش و ترقی تمدن نوین اسلامی به همت و خرد دستهجمعی نیاز دارد که در سایه اخلاق، کار و تلاش، ایمان به خدا، عقلانیت، توانایی علمی، اقتصاد شکوفا، برخورداری از رسانههای قوی و روابط بینالملل به وجود میآید.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، تمدن اسلامی فراز و فرودهایی داشته و با پیروزی انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی در ایران به اوج رسید و جهان اسلام به سوی بیداری حرکت کرد.
مقام معظم رهبری برای توسعه تمدن اسلامی، نظریه جدید «تمدن نوین اسلامی» را مطرح کرده است. در مقاله حاضر، شاخصههای تمدن نوین اسلامی در اندیشه ایشان واکاوی گردیده است و با روش توصیفی– تحلیلی به پرسشهایی درباره تمدن نوین اسلامی از دیدگاه معظمله پاسخ داده شده است، از جمله اینکه تمدن اسلامی چیست و شاخصههای اصلی آن کدامند؟
محوریت قوانین قرآن، ایمان، علم، اخلاق، مجاهدت مداوم و حکومت مردمی، شاخصههای اختصاصی تمدن نوین اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، از دیدگاه مقام معظم رهبری گسترش و ترقی تمدن نوین اسلامی به همت و خرد دستهجمعی نیاز دارد که در سایه اخلاق، کار و تلاش، ایمان به خدا، عقلانیت، توانایی علمی، اقتصاد شکوفا، برخورداری از رسانههای قوی و روابط بینالملل به وجود میآید.
کلیدواژه ها: تمدن اسلامی؛ تمدن نوین اسلامی؛ شاخصهها؛ مقام معظم رهبری
مقدمه
تمدن اسلامی با بعثت رسول خدا (ص) و هجرت او به مدینه شکل گرفت. مسلمانان با اتکاء بر آموزههای قرآن و سفارشهای پیامبر (ص) و ائمه (ع) آن را تا قرن پنجم هجری به اوج رساندند. با حملات صلیبیان، مغولان و سقوط اندلس و مشکلات داخلی جهان اسلام، تمدن اسلامی دچار انحطاط شد؛ ولی در عهد صفویان، عثمانیها و گورکانیان هند، مجدداً رونق گرفت.
در قرن نوزدهم، استعمارگران به مسلمانان حمله کردند و دوباره تمدن اسلامی دچار رکود گردید. متفکران اسلامی در ایران، مصر و سایر کشورها برای مقابله با تمدن غرب، بازگشت به اسلام راستین را مطرح کردند. بیداری اسلامی در ایران از عصر قاجاریه شروع و با پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) در سال 1357 به اوج رسید و باعث بیداری اسلامی در جهان عرب گردید. به دلیل اهمیت تاریخ تمدن اسلامی به ویژه بیداری اسلامی که در کشورهای مسلمان به وجود آمده است، امروزه این نوع پژوهشها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در سالهای اخیر کتب و مقالات متعددی درباره بازیابی تمدن اسلامی نوشته شده است که هر کدام مسائلی از فرهنگ و تمدن اسلامی را شامل میشود؛ ولی تاکنون درباره روند گسترش تمدن نوین اسلامی، مقالهای درباره فرمایشات مقام معظم رهبری تألیف نشده است. از این رو، ضرورت ایجاب میکند مقالهای با عنوان «واکاوی شاخصههای تمدن نوین اسلامی در اندیشه معظم له» نگاشته شود.
طرح مسأله
تمدن اسلامی که در طول تاریخ، فراز و فرودهایی داشته و با بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان دوباره مورد توجه مسئولان قرار گرفته است، در سخنرانیهای مقام معظم رهبری، جایگاه ویژهای دارد. از این رو لازم است شاخصههای تمدن نوین اسلامی در اندیشه معظمله مورد واکاوی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به نحوه موضعگیری رهبر معظم انقلاب درباره تمدن نوین اسلامی و بیان شاخصههای آن است.
روششناسی پژوهش
پژوهشهایی که درباره تاریخ و تمدن انجام میشود، از نوع پژوهشهای توصیفی- کیفی است. در پژوهش حاضر از روش توصیف دادهها و تحلیل تاریخی با استفاده از منابع و روش اسنادی و مراجعه به کتابخانه و اینترنت استفاده شده است. در پژوهشهای تاریخی معمولاً از تجزیه و تحلیل آماری استفاده نمیشود. به همین دلیل در بررسی حاضر بیشتر از روش معمول و رایج در پژوهشهای تاریخی یعنی تحلیل محتوا استفاده شده است.
پیشینه پژوهش
در منابع مربوط به تاریخ اسلام مانند «تاریخ طبری»، «الکامل»، «تاریخ ابن خلدون» و غیره به طور پراکنده درباره دستاوردهای تمدن اسلامی بحث شده است. در کتابهای پژوهشی مانند «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» تألیف جان احمدی، «فرهنگ و تمدن اسلامی» تألیف ولایتی و غیره مطالب فراوانی نوشته شده است. در برخی از کتب مذکور درباره بیداری اسلامی در ایران از دیدگاه شخصیتهای سیاسی– مذهبی از جمله امام خمینی (ره) صحبت شده است؛ ولی بر اساس مطالعات نظاممند تاکنون مقاله، پایاننامه و کتابی درباره شاخصههای تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری تألیف نشده است. از این رو، در پژوهش حاضر این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.
تعریف مفاهیم
واژه تمدن: واژه civilization معادل تمدن یا حضاره است. این واژه در زبان انگلیسی از لغت لاتینی civis به معنی شهروند یا شهرنشین گرفته شده و برای دلالت بر ویژگیهایی مانند لطف، کیاست و لیاقت مورد استفاده قرار گرفته است که دستاورد شهرنشینی است یا برای پیشرفت و ترقی افراد و جمعیتهایی که در شهرها زندگی میکنند(سپهری، 1385: 35). یونانیان با استفاده از واژه civilization شهر را مجموعهای از نهادها و روابط اجتماعی میدانستند(فوزی و صنمزاده، 1391: 9).
در فرهنگ فارسی تمدن چنین تعریف شده است: «شهرنشین شدن، خوی شهری گزیدن و با اخلاق مردم آشنا شدن، زندگانی اجتماعی؛ همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم کردن اسباب ترقی و آسایش خود»(عمید، ج 1، 1389: 530). به تعبیر دیگر تمدن در عربی از «مدن» اخذ شده است که معنای آن اقامت کردن است و در زبان انگلیسی، امروزه واژه civilization را به این مفهوم اطلاق میکنند که آن نیز به معنای استقرار یافتن است و در تعریف اجتماعی، همان شهرنشینی است(ولایتی، ج 1، 1384: 33).
فرهنگهای عربی برای واژه تمدن(حضاره) متفقاند و حضاره(شهر) را عکس بداوت(بادیه) میدانند. حاضِرَه به شهرها، روستاها و دهها گفته میشود و حضاره به معنای اقامت در حضر است. واژه حَضَرَ و مشتقات آن 25 بار در قرآن بیان شده است. همه این مشتقات که در 16 سوره قرآن بیان شده است، به معنی حضور، وجود و استعداد است. واژه حاضره و مشتقات آن در آیات 163 سوره اعراف، 158 بقره، 18 و 19 توبه، 9 روم و 61 هود بیان شده است(سپهری، 1385: 30-27).
بعضی مدینه را از «دان یدین» دانسته و میم آن را زائد گرفتهاند(اصفهانی، ج 1، 1415 ه.ق: 663، ابن منظور، ج 13، 1414 ه.ق: 402، قرشی، ج 6، 1383: 244، فراهیدی، ج 8، 1410 ق: 53). افزون بر این، مؤلف کتاب «التحقیق» واژه «مدن» را مأخوذ از لغت عبری و سریانی و واژه مدین و مدینه را مشتق از ماده «دین» و به معنای پذیرش و خضوع در برابر برنامهها، قوانین و مقررات دانسته است(مصطفوی، ج 11، 1360: 55).
تعریف اصطلاحی تمدن: ابن خلدون مؤلفههای مدنیت را جمعیت، ثروت، کار، صنعت، دانش، هنر، جغرافیا، شهرنشینی، دین و عصبیت دانسته است(آدمی، 1387: 39). وی حضارت را یکی از مراحل زندگانی جامعه دانسته است که مرحله بداوت آن را به کمال میرساند(سپهری، 1375: 31).
ایشان درباره مدنیت بیان کرده است: «در این که اجتماع نوع انسان ضروریست و حکیمان این معنی را بدین سان تعبیر کنند که انسان دارای سرشت مدنی است، یعنی ناگزیر است اجتماعی تشکیل دهد که در اصطلاح ایشان آن را مدنیت گویند و معنی عمران همین است»(ابن خلدون، ج 1، 1371: 77). به اعتقاد ابن خلدون حضارت و بداوت همدیگر را کامل میکنند و حضارت به معنای تأسیس شهرها و شهرکها و استقرار است که حکومت، مدنیت، مکاسب زندگی، صنایع و علوم، و وسایل رفاه و آسایش در آن پدید میآید(سپهری، 1385: 32).
به اعتقاد علامه جعفری «تمدن عبارت است از برقراری نظم و هماهنگی در روابط انسانهای یک جامعه که تصادمها و تزاحمهای ویرانگر را منتفی ساخته و مسابقه در مسیر رشد و کمال را قائم مقام آنها بنماید، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروههای آن جامعه موجب بروز و به فعالیت رسیدن استعدادهای سازنده آنها باشد»(جعفری، ج6، 1373: 233). لوکاس، فرهنگ و تمدن را یکی دانسته، ولی دامنه و زمان فرهنگ را محدودتر از تمدن تلقی کرده است. «فرهنگ [و تمدن]، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است(لوکاس، ج 1، 1384: 20).
در اندیشه امام (ره) مفهوم تمدن در قالب تعریف مشخص و ثابتی ارائه نشده است و معانی مختلفی از آن برداشت میشود. ایشان تمدن را از فرهنگ متمایز کردند و آنها را جداگانه به کار بردند که نشان میدهد معنای متفاوتی را از این دو مفهوم مورد توجه داشتهاند: «فرهنگ یک ملت در رأس تمدن واقع شده، فرهنگ باید فرهنگی موافق با تمدن باشد». ایشان پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی در قالب آبادانی و تأسیس نهادها و ساخت ابزارهای جدید را مصادیق تمدن میدانند(فوزی و صنمزاده، 1391: 22). تعریفی که امام(ره) درباره تمدن بیان کردهاند، بیانگر دستاوردهای مادی بشر برای ادامه زندگی و توسعه و ترقی است. در این تعریف، فرهنگ که بیشتر دستاوردهای معنوی انسان را شامل میشود، مقدم بر تمدن است.
تعریف شاخص
شاخص در لغت به معنای برآمده، مرتفع، چشمگیر، برجسته و آن چیزی است که مقدارش ماهیت چیزی را معین میکند(عمید، ج 2: 1382: 1105). شاخص کمیتی است که نماینده چند متغیر همگن است و وسیلهای برای اندازهگیری و مقایسه پدیدههایی است که ماهیت و خاصیت مشخصی دارند و بر مبنای آن میتوان تغییرات ایجاد شده در متغیرهای معینی را در طول یک دوره بررسی کرد. هر تمدنی شاخصههایی دارد. ثبات پایداری در نظام شهری، داشتن حکومت، ایجاد تخصص، مراکز اجرایی، قوانین ثابت، مراکز اقتصادی، نهادهای علمی و داشتن نظام اخلاقی از شاخصههای تمدنها است(جان احمدی، 1388: 30-29).
از آغاز ظهور اسلام، همواره معیارها و شاخصههایی برای رشد و پیشرفت وجود داشته است که حضور آنها در تمدن اسلامی برای همه دورانها لازم و واجب است و نبود هر کدام از این شاخصهها میتواند مسیر پیشرفت و ترقّی تمدن اسلامی را به چالش بکشاند، از جمله محوریت قوانین قرآنی، خردورزی، علم، اخلاق، مجاهدت در راه خدا، حکومت مردمی، پرهیز از تحجر، ایجاد رفاه عمومی، استقرار عدالت، دوری از اقتصاد مبتنی بر ربا و تکاثر و غیره. اما همگام با پیشرفت بشر، قطعاً معیارها و شاخصههای جدیدی نیز مطرح گردید که اگر تمدن اسلامی قصد پیشرفت در دنیای مدرن را دارد، ناگزیر از توجه به آنهاست.
مقام معظم رهبری با درایت خویش و با درک مقتضیات زمان، همواره ضرورت توجه به مسائل نوظهور را در رأس برنامههای خود قرار داده است. یکی از آنها مسأله تمدن نوین اسلامی است که تحقق آن طبعاً ضرورت توجه به مسائل نوینی را میطلبد از جمله ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانههای مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بینالملل، صدور احکام فقهی مناسب با نیازهای جدید بشری و غیره که به تناسب، این مسائل و دیدگاه معظمله درباره آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
تعریف تمدن اسلامی
تمدن اسلامی بیانگر همه جنبههای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی جامعه است که ابعاد وجودی فرد و جامعه را پوشش میده (مدیریت حوزه علمیه قم، 1383: 113). تمدن اسلامی، تمدنی دینی است که همه مؤلفههای آن بر محور اسلام میگردد... بدین ترتیب، تمدن اسلامی از همه ویژگیهای تمدن الهی در چهارچوب آموزههای قرآنی و متکی بر سنت پیامبر اکرم(ص) برخوردار است و مؤلفههای آن، دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقررات، اصول دینی و غیره است(جان احمدی، 1388: 52-51).
به اعتقاد ابننبی برای حصول تمدن اسلامی، باید مجموعهای از شروط اخلاقی و مادی حاصل گردد. عناصر تمدنی در نگاه وی «انسان، خاک و زمان» است(بابایی، 1390: 49-46). به اعتقاد زرین کوب «... جامعه اسلامی جامعهای بود متجانس که مرکز آن قرآن بود...»(زرینکوب، 1384: 29).
مقام معظم رهبری تمدن اسلامی را فضایی میداند که انسان در آن فضا به لحاظ معنوی و مادّی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت. تمدّن اسلامی به این معنی است و هدف و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است(بیانات مقام معظم رهبری، 22/03/1383). در این تعریف ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن مادی و معنوی بشر مطرح شده است که منجر به تکامل او و قرب به خدا میشود.
در جمعبندی آرای فوق، نکات ذیل را میتوان بیان کرد:
1) تمدن اسلامی بر اساس آیات قرآن و توسط پیامبر(ص) پایهریزی شده است.
2) تمدن اسلامی همه ابعاد معنوی و مادی بشر در همه مکانها و زمانها را شامل میشود.
3) از آنجایی که تمدن اسلامی بر اخلاق دینی متکی است، دارای پویایی است.
به طور کلی، مراد از تمدن اسلامی، همه دستاوردهای مسلمانان در ابعاد گوناگون اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اخلاقی، مادی و معنوی، صنعت، اختراعات و اکتشافات است که از عصر پیامبر(ص) شروع شد و با گسترش قلمرو اسلامی از مرزهای غربی چین تا اندلس را در برگرفت. بنابراین میتوان در جمعبندی تعریف مفاهیم تمدن بیان کرد که شاخصههای تمدن در دیدگاه اندیشمندان اسلامی با توجه به مبانی فکری و شرایط محیط متفاوت است. یعنی تعدادی از شاخصههای تمدن در هر عصری بر اساس شرایط محیطی تغییرپذیر و دارای شدت و ضعف است.
شاخصههای تمدن اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری
1- شاخصههای عام(قدیمی)
در اندیشه معظم له شاخصههای تمدن نوین اسلامی، بهرهمندی انسانها از همه ظرفیتهای مادی و معنوی است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. محوریت قوانین قرآن، ایمان، علم، اخلاق، مجاهدت، حکومت مردمی و اندیشه پیشرفته، اجتهاد و پاسخگویی به نیازهای نوین بشر، پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، ایجاد رفاه عمومی، استقرار عدالت، خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژهخواری، ربا، تکاثر و دفاع از مظلومان عالم است که وجه مشترک شاخصههای تمدن اسلامی در دیدگاه معظمله و سایر اندیشمندان اسلامی است.
ایشان از ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانههای مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بینالملل، صدور احکام فقهی متناسب با نیازهای جدید بشری به عنوان شاخصههای تمدن نوین اسلامی یاد میکنند که همین شاخصهها قابلیت این را دارند که جهانبینی مادی ظالمانه غرب را به سوی سعادت برهاند(بیانات مقام معظم رهبری، 9/2/1392).
1-1) محوریت قوانین قرآن
در اندیشه مقام معظم رهبری، قرآن و جایگاه قوانین آن در تمدن اسلامی از جایگاه مهمی برخوردار است. به اعتقاد ایشان شکلگیری تمدن نوین اسلامی باید با توجه به «مبانی مشترک همه مذاهب اسلامی» و نه ایران شیعی باشد. بدیهی است که اوّلین و عالیترین منبع مشترک بین همه فرق اسلامی، قرآن عظیم است. ایشان همچنین عامل اصلی دشمنی معاندان با ایران اسلامی را همین موضوع یعنی محوریت قوانین الهی برگرفته شده از قرآن میداند(بیانات مقام معظم رهبری، 26/6/1390).
علت اهمیت بسیار قرآن کریم، جامعیت قوانین آن و جوابگویی آن به همه نیازهای فردی و اجتماعی بشر است. همچنین امام(ره) اعتقاد به محوریت قوانین قرآن را از پیشفرضهای امت واحده و تمدن نوین اسلامی دانستهاند(امام خمینی ره، صحیفه ج 10: 449).
1-2) ایمان
اوّلین هدف بعثت پیامبران، دعوت انسانها به یکتاپرستی و ایمان به خدا است. «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کلِّ أُمَّه رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»(نحل، 36). «و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده برانگیختیم تا خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید». رسالت پیامبر اعظم(ص) نیز در همین مسیر بود. ایشان در طی 23 سال نبوت، لحظهای از این هدف والا غافل نشد و همه جهادها، جنگها و دلسوزیهایشان برای همین هدف، یعنی خدامحوری و دعوت به سوی خداوند متعال بوده است. این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که در همه تمدنها، عامل اساسی همه پیشرفتها محسوب میشود.
در اندیشه رهبر معظم انقلاب در درجه اوّل، نیاز تمدن نوین اسلامی به ایمان مطرح است. ایشان معتقدند جدایی دیانت از سیاست از مظاهر شرک است که تا مسلمانان به همه ابعاد اسلام که سیاست نیز یک بعد مهم آن است، ایمان نیاورند، وارد اسلام واقعی نمیشوند. معظمله نقطه اصلی در تمدن اسلامی را ایمان به خداوند سبحان و به معنای عمیق توحید ناب معرفی میکنند و معتقدند یک نقطه اصلی وجود دارد و آن، ایمان است و ما باید به تعیین هدفی بپردازیم که به آن ایمان پیدا کنیم.
ایشان معتقدند که بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها میسر نیست و کار به نحو صحیحی انجام نمیشود. اکنون آن چیزی که به آن ایمان داریم، میتواند لیبرالیسم، کاپیتالیسم، کمونیسم، فاشیسم یا توحید ناب باشد. بالاخره به یک چیزی باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد؛ یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد(بیانات مقام معظم رهبری، 23/7/1391).
بنایراین، مهمترین شاخص جامعه و تمدن نوین اسلامی در اندیشه رهبر انقلاب، همان خدامحوری و ایمان به خالق انسانهاست که باید در همه سطوح جامعه اجرا شود و روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر اساس آن شکل میگیرد.
1-3) خردورزی
رهبر معظم انقلاب بر «خردورزی» به عنوان مهمترین بنمایه سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی تأکید دارند. در لسان روایات، یک ساعت اندیشیدن در آغاز و فرجام زندگی و اعتقادات دینی که نوعی خردورزی است، از عبادت چندین ساله برتر شمرده شده است. خداوند در قرآن سیصد مرتبه انسان را به خردورزی دعوت کرده است(طباطبایی، ج 3، 1374: 57).
همچنین امام(ره) معتقدند انسان به طور کلی سه نشئه دارد و صاحب سه مقام و عالَم است- نشئه آخرت، عالم غیب و مقام روحانیت و عقل؛ نشئه برزخ و عالم متوسط بینالعالمین و مقام خیال؛ نشئه دنیا و مقام مُلک و عالم شهادت- از این رو، به اعتقاد ایشان انسان از سه لایه عقلی، قلبی و ظاهری برخوردار است که بعد عقلی، نیازمند به کمال؛ بعد اخلاقی نیازمند تربیت؛ و بعد ظاهری او نیازمند به عمل است و دستورات انبیا و اولیاء الهی برای عقل، کمال و برای قلب، تربیت و برای جوارح حسی، عملی مناسب محسوب میشود(امام خمینی ره، 1377).
ایشان معتقد به سه سطح برای عقلانیت انسان هستند. الف: «عقلانیت معرفتی»؛ ب: «عقلانیت اخلاقی»؛ ج: «عقلانیت ابزاری»(معینیپور و لکزایی، 1391: 66-65). از دیدگاه امام(ره) مراد از عقل مستند به حدیث شریف «العقلُ ما عُبِدَ بهِ الرَّحمن»(کلینی، ج 1، بی تا: 11) عقل سلیمی است که بتواند انسان را به ارزشهای انسانی برساند؛ بنابراین، از دیدگاه ایشان، ممکن است شخصی دانشمند باشد، امّا عقل نداشته باشد و دانش خود را صرف فساد و تباه کردن ملتها کند.
ارکان، مبانی و چارچوب نظری دیدگاه رهبری معظم انقلاب در حوزه تمدنسازی نوین اسلامی، برگرفته از مبانی فکری امام خمینی(ره) است و در برخی موارد شکوفاسازی، گسترش و تکمیل آن مبانی است. چنانچه معظم له در مراسم اوّلین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) تصریح نمودند: «راه ما همان راهی است که امام بزرگوارمان ترسیم کردند» (مقام معظم رهبری، 14/3/1390).
مقام معظم رهبری عقلانیت را که یکی از شاخصههای بارز و مهم تمدن اسلامی است، چنین تعریف کردهاند: «عقلانیت یعنی نیروی خرد انسان را استخراج کردن و آن را بر تفکرات و اعمال انسان حاکم قرار دادن. برای تشکیل مدینه فاضله و امت واحده اسلامی و تمدن بزرگ اسلام، باید عقل را معیار و ملاک قرار بدهیم. اوّلین کار در این راستا این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام شود. عقلانیت به معنای محافظهکاری، مسامحه و تساهل نیست».
همچنین به اعتقاد ایشان یکی از مشکلات بزرگ مسلمانان، به کار نبستن عقل و خرد خدادادی است که سبب خسارتهای مادی، معنوی، دنیوی و اخروی شده و تشکیل امت بزرگ واحد اسلامی را با اخلال مواجه کرده است(بیانات مقام معظم رهبری، 29/4/1388). معظمله دوری روحانیت غربی از عقلانیت و خردورزی در دوره قبل از رنسانس را عامل اصلی پیدایش تمدن منحرف غربی معرفی میکند(مقام معظم رهبری، 22/3/1383).
1-4) علم
رسالت پیامبر(ص) با خواندن آغاز و این باعث تفاوت اسلام با سایر ادیان شد(اکبری، 1390: 20). قرآن در آیه 9 سوره زمر بر برتری عالمان بر کسانی که از این ارزش برخوردار نیستند، تصریح کرده است. در سوره طه آیه 114 «... وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا» به پیامبر(ص) امر میشود که از درگاه الهی افزایش علم خود را طلب کند. در آیات دیگر قرآن مانند بقره/280، نحل/95، عمران/190، انعام/11، یونس/5، عنکبوت/15 و ... کسانی که اهل علم نیستند، پیوسته سرزنش میشوند.
نکات فوق بیانگر اهمیت علم در قرآن است. در قرآن علم و ایمان در کنار هم است: «وَ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ» (روم، 56). سفارشهای مکرر پیامبر(ص) درباره دانشافزایی مسلمانان بسیار فراوان است که گاهی موجب تعجب عموم پژوهشگران شده است(اکبری، 1391: 20). روایاتی مانند «خداوند نیکبختی هر کسی را بخواهد، او را در دین دانا گرداند (بخاری، ج1، 1981 م: 28)؛ «فرشتگان بالهای خود را زیر پای دانشجویان میگسترانند» (کلینی، ج 1، بی تا: 34)؛ «دانشمندان وارثان پیامبراناند» و «نزدیکترین مردم به درجات نبوت، اهل علم و جهاد هستند»(فیض کاشانی، 1361: 14-13) بیانگر اهمیت علم در اسلام و نزد آن حضرت است. «خوب پرسیدن نیمی از دانش است» (حرانی، 1387: 95).
«برای طلب و فراگیری دانش تا چین بروید، پس فراگیری علم برای همه مسلمانان واجب است» (مجلسی، ج 1، بی تا: 96). پیامبر(ص) برای آزاد کردن بعضی از اسرایی که در جنگ بدر اسیر شدند و پول کافی نداشتند تا خود را آزاد کنند، شرط گذاشت که اگر ده نفر از مسلمانان را باسواد کنند، از قید اسارت آزاد میشوند(حسن ابراهیم حسن، 1386: 454). اهتمام ویژه اسلام به دانشپروری و نیاز به درک صحیح آموزههای اسلامی باعث گردید مسلمانان درصدد توسعه علم و دانش و گسترش فرهنگ و پیشرفت تمّدن انسانی برآیند و به گسترش تعلیم و تربیت بپردازند(قربانی، 1370: 65).
از این رو، در اندیشه رهبر معظم انقلاب، مجاهده علمی و شکستن مرزهای علم، چراغ راه تمدن اسلامی است.به اعتقاد ایشان، فردای بدون علم تاریک است و چراغ راه تحقق تمدن اسلامی، مجاهده علمی است. علم از دیدگاه ایشان سلطهآور است و جامعه صاحب علم را قدرتمند میسازد. ایشان به میزان بسیاری تأکید میکنند که علم را باید فراگرفت و به تولید و صدور آن پرداخت و به مصرف آن نباید بسنده کرد. روششناسی تولید علم از دیدگاه ایشان، اجتهاد به معنای مصطلح، یعنی استنباط از منابع دینی و رجوع به عقلی است که پشتوانه آن وحی است.
در این صورت تولید علم میتواند در مسیر رشد و اعتلای تمدن اسلامی باشد. به اعتقاد ایشان دشمن از هیچ تلاشی برای عدم تحقق این اصل فروگذار نمیکند و بنابراین، باید ترفندهای دشمن را شناخت. نکته بسیار مهم در دیدگاه ایشان درباره علم، شکستن مرزهای دانش به وسیله مسلمانان است. به اعتقاد ایشان، تحجر و جزمگرایی در خصوص یافتههای علمی گذشتگان یا متفکران غربی، آفت اصلی تحقق رشد علمی است و آزاداندیشی راه برونرفت از این آفت است(مقام معظم رهبری، 9/12/1379).
به اعتقاد ایشان، ارزش علم منوط به معنویت است و علم بدون معنویت فاقد هر گونه ارزشی است. زیرا علم بدون معنویت همان چیزی میشود که اکنون تمدن غربی با آن مواجه است. تمدنی که با روشهای پیچیده علمی توانست موفقیتهای بزرگی به دست آورد. امّا به لحاظ معنویت دچار عظیمترین خسارتها گردید. تأکید رهبر معظم انقلاب بر علم همراه با معنویت به این دلیل است که علم با خود قدرت میآورد و اگر این قدرت رها باشد، عامل فساد و فتنهانگیزی میشود.
بر عکس زمانی که معنویت علم را فرماندهی کند، عامل سعادت میشود و در خدمت آرامش و امنیت مردم قرار میگیرد. مثال گویای سوءاستفاده از علم، استفاده غیرانسانی ایالات متحده آمریکا از فناوری بالای هستهای در قتل و عام مردم بیگناه هیروشیما و ناکازاکی است(مقام معظم رهبری، 20/8/1385).
دیدگاه راهبردی امام(ره) در زمینه علم به عنوان یکی از ارکان و مبانی تمدن نوین اسلامی آن است که همه علوم با نیت الهی، «الهی» محسوب میشوند. همچنین تقارن علم با عمل، ضرورتی تام دارد؛ به طوری که علم و عمل دو بالی هستند که انسان را به مقام انسانیت میرسانند. بنابراین علم تنها اثر ندارد، بلکه گاهی مضر است و عمل بدون علم، بینتیجه است(امام خمینی ره، ج 8، 268). در آثار امام به میزان بسیاری تأکید شده است که علم غیر از ایمان است و تصریح میفرمایند: «ممکن است انسان، برهان داشته باشد، ولی در مرتبه کفر و شرک باقی بماند» (تقریرات اردبیلی ، ج 3، بی تا: 354).
مراجع و منابع
- قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمی: تهران، انتشارات پیراسته.
- نهجالبلاغه، (1386)، ترجمه حسین انصاریان، تهران: پیام آزادی.
- آدمی، ابرقویی، (1387)، درآمدی بر دانشگاه تمدن ساز اسلامی؛ بایستههای نظری، مقدمه: محمدباقر، - خرمشاد، تهران: انتشارات دفتر برنامه ریزی و مطالعات فرهنگی.
- ابن کثیر، اسماعیل عمرو، (1419ق)، تفسیر القرآن العظیم، جلد 6، تحقیق: محمد حسین شمسالدین، بیروت: دارالکتب العلمیه.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، (1414ق)، لسانالعرب، چاپ سوم، بیروت: دار صادر.
- ابنخلدون، عبدالرحمن، (1375)، مقدمه؛ ترجمه محمدپروین گنابادی، چاپ هشتم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
- اصفهانی، حسین بن محمد، (1415ق)، المفردات فی غریب القرآن، دمشق: دارالعلم الدار الشامیه.
- اکبری، مرتضی، (1390)، درآمدی بر آموزش در اسلام و ایران. ایلام: جوهر حیات.
- امام خمینی (ره)، سید روح الله، (1377)، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره.
- ـــــــــــــــــــــــــــــ، (بی تا)، تقریرات فلسفه، مقرر سید عبدالغنی اردبیلی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام.
- الوسی، سیدمحمود، (1415 ق)، روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، جلد 10، تحقیق: علی عبدالباری عطیه، بیروت: دار الکتب العلمیه.
- بابایی، حبیباله، (1390)، تمدن و تجدد، قم: پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی.
- بخاری، ابوعبدالله محمدبن اسماعیل بن ابراهیم، (1981م)، صحیح بخاری، جلد 1، ترکیه: انتشارات معاصر استانبول.
- حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنهای(دام عزّه العالی)، بیانات، (بر گرفته از سایت www.khamenei.ir)
- جان احمدی، فاطمه، (1388)، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران: انتشارات نشر معارف.
- جعفری، علامه محمدتقی، (1373)، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، جلد 6. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- حرّانی، شیخ ابو محمّد، (1387)، تحف العقول عن آل الرّسول، ترجمه صادق حسن زاده، چاپ دهم، قم: انتشارات آل علی.
- حسن، ابراهیم حسن، (1386)، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم، تهران: انتشارات بدرقه جاویدان.
- دیلمی، احمد و مسعود آذربایجانی، (1384)، اخلاق اسلامی، قم: معارف، ویراست دوم.
- رضایی اصفهانی، محمدعلی، (1390)، مقاله: قرآن و اقتصاد، پژوهشنامه معارف قرآن کریم، تابستان1390، شماره 11.
- زرین کوب، عبدالحسین، (1384)، کارنامه اسلام، چاپ نهم، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
- سپهری، محمد، (1385)، تمدن اسلامی در عصر امویان، تهران: نورالثقلین.
- طباطبایی، محمدحسین، (1374)، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد، 3 و 14، ترجمه: موسوی همدانی - سید محمد باقر، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم.
- طبرسی، فضل بن حسن، (1360)، مجمعالابیان فی تفسیر القرآن، جلد 17، مترجمان، تحقیق: رضا ستوده، تهران: فراهانی.
- عمید، حسن، (1389)ف فرهنگ فارسی عمید، جلد اول،تهران: انتشارات اشجع.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، (1410ق)، العین، چاپ دوم، قم: انتشارات هجرت.
- فوزی، یحیی و صنم زاده، محمود رضا، (1391)، «تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)»، فصلنامه علمی – پژوهشی تاریخ و فرهنگ تمدن اسلامی، سال سوم، شماره 99.
- فیضکاشانی، محمدحسن بنالشاه مرتضی، (1361)، کتابالعلم (ارزش دانش و دانشمند در اسلام)، ترجمهٔ اسدالله ناصح، بی نا.
- قربانی، زین العابدین، (1370)، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران: انتشارات دفتر فرهنگ اسلامی.
- قرشی، علی اکبر، (1386)، قاموس قرآن، چاپ پانزده، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، (بی تا)، اصول کافی، جلد، 1 و 2، تعلیقات محمد آخوندی، تهران: حیدری.
- لوکاس، هنری، (1384)، تاریخ تمدن، جلد 1، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، چاپ ششم، تهران: سخن.
- مجلسی، علامه محمدباقر، (بی تا)، بنادرالبحار، (بحارالانوار)، جلد1، ترجمه علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، تهران: انتشارات فقیه.
- مدیریت حوزه علمیه قم، (1383)، درآمدی بر آزاد اندیشی و نظریه پردازی در علوم دینی، قم: انتشارات مرکز حوزه علمیه قم.
- مروتی، سهراب و فرشته دارابی، (1392)، «واکاوی بازدارندههای فردی خلاقیت در سبک زندگی اسلامی با رویکردی بر قرآن کریم و حدیث»، مجموعه مقالات برگزیده هفتمین همایش بینالمللی پژوهشهای قرآنی 92، تهران: انتشارات اسوه.
- مصطفوی، حسن، (1360)، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- معینی پور، مسعود و رضا لک زایی، (1391)، «ارکان امت واحده و تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری»، فصلنامه علمی – پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 288.
- ولایتی، علی اکبر، (1384)، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، جلد 1، چاپ سوم، تهران: وزارت امور خارجه.
نویسندگان:
مرتضی اکبری: استادیار دانشگاه ایلام
فریدون رضائی: دانشجوی کارشناسی ارشد تفسیر قرآن کریم
دو فصلنامه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی شماره 5