یادداشت/ محمدحسن قدیری‌ ابیانه

سلاح فرهنگی در جنگ نرم

گاهی سلطه بر کشورها با جنگ فرهنگی بدون حتی شلیک یک گلوله ممکن می‌شود. فرهنگ برای مدیر غربی «سلاح» است و برای بعضی در کشور ما «سرگرمی» و هرگونه هوشیاری در این زمینه را «توهم توطئه» تعبیر کرده، آن را متضاد با روح تعامل با دیگر کشورها می‌پندارند.
کد خبر: ۲۳۷۳۶۳
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۱ - 29April 2017
سلاح فرهنگی در جنگ نرمبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، محمدحسن قدیری‌ ابیانه در یادداشتی نوشت:

1. تهاجم فرهنگی، بخش مهم و اثرگذاری در جنگ روانی به شمار می‌آید که مقدمه و بسترساز جنگ نظامی است و گاهی سلطه بر کشورها را با جنگ فرهنگی بدون حتی شلیک یک گلوله ممکن می‌سازد. جنگ فرهنگی در حقیقت شامل هر گونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای می‌شود که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وامی دارد.
 
جنگ روانی، جنگ رایانه‌ای، جنگ اینترنتی، براندازی نرم، راه‌اندازی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و شبکه‌سازی از ابزارهای این نبرد هستند. دشمن در این میدان، در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه‌های فکری و فرهنگی آنان را سست کرده و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی - اجتماعی حاکم تزلزل و بی‌ثباتی تزریق کند.

به همین دلیل، سرمایه‌گذاری بسیار وسیعی در سطح جهانی به‌ویژه توسط استکبار، برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی در قالب شبکه‌های مجازی، ماهواره‌ها، رسانه‌ها و محصولات فرهنگی صورت می‌گیرد و اهدافی از قبیل فروپاشی بنیان خانواده، ترویج اباحه‌گری و بی‌دینی و حتی تبلیغ مصرف مواد روان‌گردان و مخدر را دنبال می‌کند. از این رو، مقام معظم رهبری از فرهنگ به عنوان «هوایی که تنفس می‌کنیم» تعبیر کرده و آن را مانند هوای پاک و آلوده، دارای اثرات مثبت و منفی می‌دانند.

در جنگ فرهنگی غرب با انقلاب اسلامی تلاش می‌شود بر ذهن مخاطب اثر گذاشته شود که نتیجه آن مطلوب دشمن باشد و اگر تفکر و اندیشه یک جامعه تسخیر شود، همه مقدرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی آن جامعه به دست دشمن خواهد افتاد. یعنی توانایی یک انسان، در دفاع از خود و منافع و ارزش‌هایش را از طریق شبیخون و نفوذ فرهنگی یا خنثی نمایند و یا به خدمت خود در آورند که تغییر چشم‌انداز فکری ملت‌ها و جوامع در راستای منافع نظام سلطه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
 
به عنوان نمونه، وقتی تجهیزات نظامی دشمن مانند پهپادها برای ضربه زدن به داخل کشوری نفوذ می‌کنند، اولویت با ساقط کردن غیرتخریبی و استفاده از فناوری آن‌ها در جهت منافع آن کشور است. از این رو،‌ اولویت دشمن در تهاجم فرهنگی علیه کشور ما، تغییر نگاه‌ها و دیدگاه‌های دینی- انقلابی به نحوی است که مطامع آن‌ها نه تنها به خطر نیفتد بلکه تأمین شوند.  

2. نگاهی که اکنون در میان دست‌اندرکاران به مقوله فرهنگ وجود دارد، با حجم وسیع سرمایه‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های دشمن همخوانی و همگونی ندارد. برای مثال، برخی یک فیلم سینمایی غربی را تنها به عنوان اینکه یک فیلم است تماشا می‌کنند تا وقت بگذرد اما متوجه نیستند که ناتوی فرهنگی برای تقابل با تفکر انقلابی کشور، آثار هنری زیادی می‌سازد و چقدر هزینه و تلاش کرده و از انواع و اقسام شبکه‌های ماهواره‌ای و اجتماعی بهره‌ می‌برند اما بخشی از مسئولین کشور فاقد این نگاه جامع هستند.
 
به بیان دیگر، فرهنگ برای مدیر غربی «سلاح» است و برای بعضی در کشور «سرگرمی» و هرگونه هوشیاری در این زمینه را «توهم توطئه» تعبیر کرده، آن را متضاد با روح تعامل با دیگر کشورها می‌پندارند! 
 
3. یکی از تعاریفی که فرهنگ اسلامی ارائه می‌کند، همسویی و هم‌افزایی اقتصاد و سیاست است که از سوی دیگر به کمال انسانی، اخلاقی و الهی رهنمون می‌شود اما در فرهنگ غربی که تلاش زیادی از سوی دشمنان برای القای آن در میان طبقات مختلف جامعه صورت گرفته، اولویت با همسویی و هم‌افزایی اقتصاد و سیاست منهای اخلاق دینی و روحیه انقلابی است که با دامن زدن به تضادهای کاذب ایجاد می‌شود. از دید بعضی مسئولان، تنها فرهنگ غربی است که به رشد و توسعه اقتصادی و سیاسی منتهی می‌شود و تلقی آن‌ها از فرهنگ انقلابی جهاد و شهادت،‌ امری هزینه‌بر و فرعی است.

از این منظر، اگر دشمن موفق شود که محاسبات ذهنی دست‌اندرکاران فرهنگی کشور را تغییر دهد و اولویت‌ها را در نگاه آن‌ها جابجا کند، می‌توان گفت که به اهداف تهاجم فرهنگی نزدیک شده است. این اتفاق، گاهی از راه مرعوب کردن و زمانی از راه مجذوب نمودن روی می‌دهد که در نهایت به پذیرش ارزش‌ها و استانداردهای غربی منتهی خواهد شد، چنانکه رهبر حکیم انقلاب دراین‌باره می‌فرمایند: «این‌جور نباشد که دستگاه‌های تبلیغاتی کشور ما از هوچی گری رسانه‌های بیگانه یا رسانه‌هایی که زبان بیگانه را در کام خود دارند، از هوچیگری آن‌ها بهراسند. رفتارشان را با آن‌ها نباید تنظیم کنند.» (1/ فروردین/ 1393)

4. این روزها که در حال و هوای انتخاباتی قرار داریم، باید آگاه باشیم که در مقابل تفکر مرعوب شدن و فریفته شدن به دیدگاه غربی، فرهنگ انقلابی، یعنی فرهنگ «ما می‌توانیم» معیاری خوبی برای انتخاب فرد اصلح برای ریاست جمهوری است. فردی که مرعوب و مجذوب دشمن است، به وعده‌های غرب بیش از توانایی‌های داخلی اعتقاد دارد، از درک هجمه شبیخون فرهنگ غرب عاجز است، نمی‌تواند وعده راسخ بدهد که نگاه به بیرون نداشته باشد، طبیعتاً و منطقاً نمی‌تواند سکان‌دار مردم باشد، زیرا اساساً اعتقادی به فرهنگ مترقی انقلاب اسلامی ندارد و خدای‌ناکرده می‌تواند زمینه‌ساز خسارت‌های جبران‌ناپذیری شود.

5. با توجه به تلاش دشمنان برای تهاجم فرهنگی و رخنه فرهنگی در داخل کشور به نظر می‌رسد مهم‌ترین فعالیتی که در عرصه فرهنگی باید صورت گیرد تلاش برای تقویت و ترویج فرهنگ دینی و انقلابی از طریق آموزش و تبلیغات در رسانه‌ها و در بدنه آموزشی است که قادر است جامعه را به سلاح فرهنگی مجهز کرده و سد محکمی در مقابل جنگ نرم دشمن ایجاد نماید.
 
از این رو، مسئولان فرهنگی جامعه با سرمایه‌گذاری در جهت ترویج ارزش‌ها و هنجارهای بومی و استفاده از هر آنچه می‌تواند به غنای فرهنگی جامعه کمک نماید می‌توانند مانع از نفوذ فرهنگی غرب و ایجاد ضررهای جبران‌ناپذیر شوند. پس، آنچه در رابطه با مسئله فرهنگ مهم است افزایش آگاهی و حساسیت جامعه نسبت به مسائل و معضلات فرهنگی و راه‌های مقابله با آن است که می‌تواند بدنه جامعه و به‌خصوص قشر جوان را نسبت به نفوذ فرهنگی غرب ایمن سازد و این امر حاصل نمی‌شود مگر اینکه متولیان فرهنگ جامعه قدم‌های جدی و کارسازی را در رابطه با درک معضلات فرهنگی و راه‌های مقابله با آن به صحنه عمل بیاورند.
 
منبع: روزنامه حمایت
نظر شما
پربیننده ها