ناگفته‌های جنگ تحمیلی در «اسرار مکتوم»

کد خبر: ۲۳۷۵۲۶
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۵ - 30April 2017
روایت‌هایی از ناگفته‌های جنگ تحمیلی در «اسرار مکتوم» //// منتشر نشود
به گزارش خبرنگار  فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، در بحث حفظ ارزش‌ها و ثبت دست‌آوردهای تاریخ جنگ‌تحمیلی علاوه بر بُعد عاطفی آن و پرداخت به مقوله سرگذشت‌نامه‌ها، نیازمند به نگاه تحلیلی و تاریخ‌نگاری دفاع‌مقدس هستیم.
 
این تاریخ‌نگاری‌ها فضای بهتری برای درک سرگذشت‌نامه‌ها ایجاد می‌کند، علی‌رغم تاکیدات مقام معظم رهبری بر انتشار کتاب‌های تحلیلی تاریخ دفاع‌مقدس، هنوز تعداد این آثار قابل توجه نیست.
 
موسسه نشر ۲۷ به عنوان یکی از ناشران تخصصی دفاع‌مقدس، آثار متعددی در این حوزه منتشر کرده است که کتاب «اسرار مکتوم» یکی از این آنهاست. این کتاب به استناد عنوان روی جلد، ناگفته‌های دفاع هشت ساله از زبان مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ است.
 
«اسرار مکتوم» در ۲۲ فصل، به انضمام نقشه‌های عملیات و نمایه وقایع هشت ساله جنگ تحمیلی با نگاهی کاملا مستندگونه است. طبعا به دلیل اسناد دست اولی که محقق در اختیار داشته است، دخل و تصرفی در نحوه وقایع صورت نگرفته و نگارنده با رعایت امانت‌داری کتاب را تدوین کرده است.
 
«امام خمینی (ره)»، «آیت‌الله سید علی خامنه‌ای»، «علی‌اکبر هاشمی‌رفسنحانی»، «محسن رضایی»، «علی‌اکبر ولایتی» و «محمدجواد لاریجانی» از جمله کسانی هستند که جنگ تحمیلی از زبان آنها روایت شده است. تنوع شخصیت‌هایی که با آنها مصاحبه شده یا نظرات آنها گرد‌آوری شده قابل توجه است، از این جهت نگاه محقق به هیچ وجه منتسب به طیف خاص و جناحی نیست. این امر از این جهت اهمیت دارد که خواننده بعد از مطالعه کتاب به شناختی حقیقی از تاریخ جنگ دست پیدا کرده و می‌تواند تحلیلی درست ارائه دهد.

قسمتی از متن کتاب:
 
فصل دوم، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
 
«من در اول جنگ، وقتی که ده روزی گذشت، دیدم که هر چه خبر می‌آید، یاس‌آور است. هیچ کار هم از دست من اینجا بر نمی‌آید. زمان بنی‌صدر بود. من البته نماینده امام در شورای عالی دفاع بودم آن روز، و سخنگوی شورای عالی دفاع بودم. اما خب هیچ کاری دستمان نبود.
 
می‌رفتیم توی مرکز فرماندهی، ستاد مشترک، آنجا می‌نشستیم یک صبح تا ظهر، یک ظهر تا شب، گاهی شب‌ها من در ستاد مشترک می‌ماندم، خانه نمی‌آمدم. مرتب از دزفول، از اهواز، از جاهای دیگر [می‌رسید] تماس می‌گرفتند آقا ما اینجا فلان چیز را می‌خواهیم، توپ و خمپاره می‌خواهیم. ما اینجا توی ستاد مشترک مرکز فرماندهی مطرح می‌کردیم، با بی‌اعتنایی، با لبخند تمسخرآمیز بعضی‌ها مواجه می‌شدیم.
 
من دیدم از من کاری برنمی‌آید. اصلا نمی‌توانم صبر کنم. من رفتم خدمت امام، خواستم بروم اجازه بگیرم که بروم حبهه. گفتم می‌روم خدمت امام، از امام درخواست می‌کنم که من را بفرستد آنجا. من بروم آنجا بلکه با وجود خودم با نفس خودم با سخنرانی خودم یک عده‌ای را بکشانم آنجا.
 
احتمال قوی می‌دادم که بروم امام بگوید نه. قبلا به حاج احمد آقا گفتم که من می‌خواهم از امام چنین درخواستی بکنم، من خواهش می‌کنم شما قبلا با امام صحبت کن، زمینه را آماده کن امام نه نگوید. رفتیم آنجا، عده‌ای از فرماندهان نظامی بودند. بعد حرف‌ها که تمام شد من به امام گفتم: خواهش می‌کنم اجازه بدهید من بروم اهواز یا ذفول شاید یک کاری بتوانیم بکنیم. بلافاصله گفتند که بله شما بروید. به قدری خوشحال شدم که بال درآوردم.»

«اسرار مکتوم» با عنوان فرعی «ناگفته‌های دفاع هشت ساله از زبان مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ» در ۶۴۷ صفحه مصور به اهتمام «محمدحسن محققی» نوشته و توسط «نشر ۲۷» منتشر شده است.
 
انتهای پیام/ 161
نظر شما
پربیننده ها