سرداران بی سر/3

شهید نظیری: هر موقع اسلام به فداکاری نیاز داشت پیشقدم باشید

شهید مجید نظیری در وصیتنامه خود خطاب به خانواده‌اش می‌نویسد: اسلام احتیاج به خون دارد. از شهادت من ناراحت نباشید و هر موقع اسلام به فداکاری نیاز داشت پیشقدم باشید.
کد خبر: ۲۳۷۶۷۵
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۵:۰۰ - 02May 2017
شهید نظیری: هر موقع اسلام به فداکاری نیاز داشت پیش قدم باشید

به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، هشت سال دفاع مقدس زمانی برای آن دسته از عاشقانی شد که هنوز هم در کوچه و پس‌کوچه‌های شهر به دنبال طنین صدای «هل من ناصر ینصرنی» بودند و در پیچ و تاب چرخ‌های آهنین زندگی ماشینی حیاتی جاودانه را طلب می‌کردند.

دعوتنامه‌های جهاد فی سبیل‌الله به دست قشر عظیمی از عاشقان و وارستگان رسیده بود، عده‌ای رفتند و سفرشان بازگشت داشت؛ عده‌ای دیگر آمدند اما در میان کوله‌پشتی‌ها و در میان همان چفیه‌های خاک گرفته صدای سرفه‌ها و زخم‌های سوزناکشان را به یادگار آوردند.

اما عده‌ای دیگر در میان خط به خط وصیتنامه‌هایشان دیدار با لقاء‌الله را خواستار شده بودند و با آخرین خداحافظی خود برای همیشه از خاک به افلاک پرکشیدند.

برخی دیگر در میان همین صف طویل عاشقان، پرواز همچون مولایشان «حسین ابن‌ علی (ع)» را از مادرشان «فاطمه الزهرا (س)» خواسته بودند که شهید «محمود جهان‌پناه» نیز یکی از همان سردارانی بود که سرش را همچون سلاله زهرا (س) در راه پروردگار هدیه کرد.

شهید مجید نظیری در نخستین روز تیر ماه سال 1345 در شهر اراک در خانواده‌ای مهربان و مذهبی دیده به عرصه هستی گشود.

این شهید بزرگوار در تمامی مراحل زندگیش فعال بود و در راه اعتقادات خود مبارزه می کرد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به خاطر علاقة فراوانی که به انقلاب داشت نتوانست درس خود را به اتمام برساند و سال تحصیلی 60 ـ59 اول دبیرستان مردود شد و سال بعد هم به علت رفتن به منطقه جنگی نتوانست در امتحانات شرکت کند.

دوران نوجوانی وی با اوج‌گیری انقلاب و جوانی‌اش با دوران جنگ تحمیلی همراه بود. او در اوایل انقلاب در راهپیمایی‌ها و تظاهرات علیه حکومت طاغوت شرکت می‌نمود و کمتر مواقعی بود که او را در منزل بیابند.

در زمان جنگ بارها به مناطق جنگی اعزام شد و بارها مجروح شد. بیشتر اوقات در روستاهای دور و نزدیک مشغول آموزش جوانان روستایی بود.

از جمله خصوصیات اخلاقی ایشان می‌توان به کوشا بودن و اعتقاد راسخش به اسلام و امام خمینی نام برد.

از بهترین و برجسته‌ترین شاخصه‌های این شهید بزگوار می‌توان به این مورد اشاره کرد که در میان مربیان شهید آموزش نظامی فقط ایشان از جمله شهدای سر جدای دفاع مقدس می‌باشد.

شهید نظیری در حالی که تنها 5 روز به آغاز سال 64 باقی مانده بود در عملیات بدر به شهادت رسید.

یکی از همزرمان این شهید در ارتباط با آخرین عملیاتی که وی حضور داشت می‌گوید: هنگامي كه عمليات بدر به پدافند رسيد. گردان علي بن ابيطالب (ع) به خط پدافندي لشکر كه از هورالعظيم تا رودخانه دجله امتداد داشت اعزام گرديد. محل استقرار ما به رودخانه دجله نزديك‌تر بود تا به هور. شهید مجيد نظيري پيک گروهان يكم گردان بود. مجيد سيد نبود ولي هميشه يك شال سبز دور گردن خودش مي‌انداخت و موهاي سرش هم هميشه بلند بود. روز دوم پاتك‌هاي سنگين عراقي‌ها به ظهر نزديك مي‌شد. چندين نفر از بچه‌ها شهيد و مجروح شده بودند. در حين عبور از پشت خاکریز مجيد را ديدم كه بالاي خاكريز نشسته بود و آرپي‌جي مي‌زد ايشان مرا ديد و صدا زد؛ رضا كلاهت را به من بده (توي لشکر بعضي بچه‌ها يك نوع كلاه بافتني سرشان مي‌گذاشتند. من هم از آنها داشتم).

وقتي مجيد كلاهم را خواست برايش پرت كردم. گرفت سرش گذاشت. بعداً گفت تا حالا دو تا تانك زدم. خيلي خوشحال بود.

براه افتادم در حالي كه چشمانم به مجيد دوخته شده بود. او روي پا بلند شد تا آرپي‌جي بزند. يك‌مرتبه انفجاري رخ داد و مجيد به پشت افتاد و همين طور غلت خورد تا روي زمين افتاد. بالاي سرش رفتم، ديدم سرش قطع شده و خون از رگ‌هاي گردنش فوران مي‌كند. و بدين ترتيب جان به جان آفرين تقديم و به خيل شهيدان گرانقدر دفاع مقدس پيوست.

شهید نظیری: برای شهادتم گریه نکنید

با سلام و درود بیکران به پیشگاه حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) و نائب برحقش امام خمینی و با عنایت به خانواده شهدا و اسرا و با سلام به خانواده‌های ایشان، آن زینب‌های زمان.

اول مسئله‌ای که در وصیتنامه ذکر می‌کنم به پدر و مادر عزیزم است که در شهادت من گریه نکنید که از گریه آنان آبراه‌هایی برای منافقین باز خواهد شد.

خانواده عزیزم؛ اسلام احتیاج به خون دارد از شهادت من ناراحت نباشید و هر موقع اسلام به فداکاری نیاز داشت پیش قدم باشید.خانواده عزیزم؛ در شهادت من گریه نکنید زیرا که شهادت مرگ نیست بلکه به درجه و مقام بالای انسانی رسیدن است و پس باید به این مقام و درجه رسیدن را جشن گرفت و بر سر خانه پرچم سبز بر افراشت زیرا که در راه هدف مقدسی گام برداشته و جان باخته‌ام.

و در آخر از کلیه افراد خانواده‌ام می‌خواهم امام و رزمندگان اسلام را دعا کنند و دعا کنند هر چه سریعتر راه کربلا باز شود و توفیق زیارت پیدا کنید. ای خدای قادر و ای هادی بزرگ، ما را به اسلام حقیقی در این زمان امام بزرگمان خمینی کبیر رهنمون باش.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها