سجاد خالقی:
فصل مشترک رمان انقلاب عدالتخواهی است/ کار درخوری در زمینه انقلاب نوشته نشده است
نویسنده رمان «ظلمت سفید» گفت: فصل مشترک رمان انقلاب، به نظرم بیداری و عدالتخواهی است و هر جا و در هر کشوری از عدالتخواهی نوشته شود آن رمان، رمان انقلاب است؛ چه در ایران چه در آمریکا.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، آنقدر راحت و ساده بود که وقتی سوالی میپرسیدم که خلاف منظورش در رمانش بوده، راحت میگفت من چنین منظوری نداشتهام و بیجهت آن مسئله را به رمانش نسبت نمیداد.
این مهمترین ویژگی نویسنده جوان کشورمان بود که در مصاحبه با او به آن رسیدم. سجاد خالقی که رمان «ظلمت سفید» او به تازگی و در کمتر از سه ماه به چاپ سوم رسیده در این گفتوگو راحت منظورش را بیان میکند.
در این گفتوگو عدالتخواهی را فصل مشترک تمام رمانهای حوزه انقلاب دانست و گفت فرقی نمیکند در ایران نوشته شود یا آمریکا. او علاقه زیادی به حوزه فانتزی دارد و میگوید در حوزه انقلاب و دفاع مقدس هم که بنویسد فانتزی خواهد نوشت. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
پایتختنویسی رایج شده است
رمان «ظلمت سفید» را باید یک گونه از ادبیات بومی و محلی دانست که سعی کرده روایت خود را از مرکز دور کند و خواننده را در حال و هوای کوهستانهای برفگیر زاگرس قرار دهد. علاقه شخصی شما سبب شد چنین روایتی را بپردازید یا اینکه حس میکردید شهرستانها در تاریخ معاصر مغفول بودهاند؟
در واقع هر دو. نوشتن از طبیعت بکر منطقهای مثل کوهستان که پتانسیل بالایی برای خلق موقعیت دراماتیک دارد از مدتها قبل ذهن من را مشغول کرده بود، علاوه بر این میدیدم که متاسفانه پایتختنویسی خیلی رایج شده است. منظورم از پایتخت نویسی این است که فقط از تهران در رمانهای اجتماعی و رمانهای انقلابی نوشته شود. این بود که سعی کردم یک رمان در فضای کوه و دور از تهران خلق کنم.
البته در بخشی که خواننده عصر مشروطه را میخواند در تهران میگذرد. امکان نداشت روایت مشروطه از منطقه بختیارینشین را بازگو کنید؟
چون در زمان مشروطه و قبل از ماجرای به توپ بستن مجلس هنوز منطقه ما و ساکنین مناطق بختیارینشین درگیر نشده بودند، چندان روایتی وجود ندارد که قابل ذکر باشد و البته ماجراهایی بعدا پیش میآید که بسیار جذاب است و اگر عمری باشد در جلد بعدی کتاب نوشته مینویسم.
چقدر داستانها و رمانهای بومی و محلی که تا پیش از این منتشر شده به شما الهام بخش بودند؟
تاثیر زیادی نبوده؛ اما نمیشود خواندن رمان «همسایهها»ی احمد محمود و کارهای چوبک را در خلق این رمان بیتاثیر دانست. البته بنده به دنبال خلق رمان صرفا بومی نبودم بلکه یک رمان که اندکی هم مولفههای بومی دارد مدنظرم بوده است.
میخواستم رسیدن به بلوغ فکری ایرانیها را نشان دهم
رمان شما اگر فقط در عصر مشروطه میماند روایتی کاملتر بود و تصویری از مقاومت یک نسل را ارائه میکرد شاید جذابتر میشد. این رفت و برگشت زمانی را به چه منظوری ایجاد کردید؟
خواستم بلوغ فکری و رسیدن به خرد جمعی ایرانیها را نشان دهم و این با مقایسه دو نسل میسر میشد. جنبش مشروطه در واقع اولین جرقه آگاهی مردم ایران است اما متاسفانه به هر علتی به سرانجام نرسید و این تکامل را سالها بعد نوادگان همان آزادیخواهان مشروطه به سر انجام رساندند.
یکی از نکات مثبتی که در مورد این رمان باید ذکر کرد بحث روایت غیرمستقیم است. یعنی تاراز و مهرداد تا آخرین لحظات در نبرد با طبیعت هستند و هیچ اشارهای به حکومت و زمانه و... نمیشود. این از پیش طراحی شده بود یا ناگهانی در حین نوشتن به آن رسیدید؟
البته اشارهای در ابتدای رمان به زمان شده که آن هم به تقویم شاهنشاهی ایران است و برای همین ممکنه خواننده ابتدا متوجه سال و زمان دقیق داستان نشود که متاسفانه در چاپ این تاریخ هم کمی جابهجا خورده است، اما فرو رفتن شخصیتها در برف و کوه و دوری از زمان تا آخر رمان که یک غافلگیری برای مخاطب دارد عمدی بوده تا جذابیت کار را بالا ببرم.
مخالف آماده کردن لقمه برای مخاطب هستم
پس یعنی نمیخواستید با خواننده به زبان نشانهها سخن بگویید؟ البته همین که رمان شما تاویلپذیر شده نشان از موفقیت شما دارد.
من کلا مخالف صریح گفتن همه چیز یا به قول معروف آماده کردن لقمه برای مخاطب هستم و اعتقاد دارم کشف کردن بعضی چیزها در رمان برای مخاطب جذاب است پس سعی میکنم در کارهایم خیلی مستقیم گویی نکنم و اجازه دهم خواننده مطالب را کشف کند. در آن کار هم نشانه یا کدهایی در کار گذاشته شده چه در قسمتی که عصر مشروطه است چه قسمتی که در سال پنجاه و هفت میگذرد و نمیدانم چقدر موفق بودهام. اگر خواننده به چیزی که میخواستم برسد من موفق شدم و گرنه شکست خوردم.
نوجوانان علاقه به کشف دارند
وجه سمبلیک رمان شما بالا است و این در مبارزه تاراز و مهرداد بسیار برجسته است. به نظرم با توجه به این موضوع که نسل نوجوان چندان علاقهای به مستقیمگویی ندارد و رمان شما هم ویژه نوجوانان است این را باید تمهید نویسنده برای سخن گفتن با نسل امروز بیان کرد؟
بله دقیقا، من مدتها پیش از این رمانهای نوجوان زیادی خواندم و همین نکتهای را که شما گفتید متوجه شدم، نوجوانها علاقه به کشف دارند و همین رمز موفقیت کتابی مثل «هری پاتر» است و من هم سعی کردم با این تمهید با نسل گریزپای نوجوان ارتباط برقرار کنم.
نمیخواستم تاریخ را روایت کنم
آنجا که به روایت تاریخ و پاسخگویی به شبهات پیرامون شیخ شهید پرداختهاید، چه مسئلهای برایتان اولویت داشته است؟
دو نکته در بحث تاریخ مد نظرم بوده است. اول اینکه غرق تاریخ نشوم و از تاریخ و مسایل تاریخی را تا آنجایی همراه با تخیل روایت کنم که موجب تحریف تاریخ نشوم همین و نه بیشتر. منظورم این است که نمیخواستم تاریخ را روایت کنم بلکه در بستر تاریخ حرفم را بزنم. نکته دوم در مورد شیخ فضل الله، متاسفانه ذهنیتی وجود دارد بین خیلیها که او با پیشرفت کشور مخالف بوده یا آخوند درباری بوده است. من تا قبل از تحقیقاتم نمیدانستم که شیخ فضلالله در ماجرای تحریم تنباکو از اولین علمای حامی میرزای شیرازی بوده و تلگرافهای ایشان را به دست دیگر علما میرسانده و من خواستم این شبهه تا حدی برطرف شود.
برای ایجاد تعلیق خیلی قطرهچکانی اطلاعات دادید. روشی هوشمندانه که دست خودتان را رو نکرده باشید. چطور به این روش رسیدید؟
با مطالعه آثار موفقی که با تزریق اندک اندک اطلاعات مخاطب را جذب میکنند. بنظر من این روش به همراه غیرمستقیم گفتن مسائل رمز موفقیت بسیاری از رمانهای امروز است.
انتخاب دو زاویه دید عمدی بوده است
یک نقطه ضعف این رمان را باید تغییر راوی از دانای کل محدود به اول شخص از عصر پهلوی به عصر مشروطه دانست. این را توضیح میدهید؟
این انتخاب دو زاویه دید عمدی بوده، در واقع به مقتضای هر قسمت از رمان یعنی بخش مشروطه و بخش سال 57 این دو زاویه دید را انتخاب کردم، چون بخش مشروطه احساسیتر بود و اول شخص این حس را بهتر منتقل میکرد و بخش سال 57 حادثهایتر و کمی مبهمتر پس مجبور شدم دانای کل محدود را انتخاب کنم.
اگر کار انقلاب و دفاع مقدس بنویسم فانتزی مینویسم
انقلاب و جنگ حوادثی هستند که بسیار دستمایه کار داستانی قرار میگیرند. برای کارهای بعدی نیز سراغ این برهه از تاریخ خواهید رفت؟
علاقه اصلی و ذاتی من داستان فانتزی است، در واقع حتی اگر قرار باشد کار انقلاب یا دفاع مقدس هم کنم بیشتر سعی میکنم فانتزی باشد چون قدرت جذب مخاطب نوجوان را بیشتر دارد و انشاالله کم کم به طرف این نوع نوشتن میروم. البته یک کار در دست چاپ دارم که آن هم رئال است و اگر خدا بخواهد شهرستان ادب آن را به نمایشگاه میرساند.
کمی در مورد فانتزی و آنچه در ذهن شما است توضیح میدهید؟
در دنیای امروز هم با پرفروش شدن کتابها و فیلمهای سینمایی فانتزی به همه ثابت شده که میشود با خلق دنیای جدید خیلی حرفها را زد و مخاطب را جذب کرد. به طور کلی به آزاد کردن نیروی تخیل و گذر از این دنیای واقعی علاقه دارم.
منظورتان خلق جهانی فراواقعی و گذر از مقتضیات دنیای رئال است؟
احسنت، از دنیایی که تالکین خلق کرده تا دنیای جادویی رولینگ و دنیای پشت کمد در نارنیا و همین طور دنیای رمان ترانه یخ و آتش همه اینها دنیاهایی هستند که یک نفر خلق کرده است و میتوانند بسیاری از ناگفتهها را بیان کنند و متاسفانه این ژانر کمتر در کشور ما مورد توجه قرار گرفته است.
تاکنون کار درخوری در زمینه انقلاب نوشته نشده است
رمان شما برگزیده جشنواره داستان انقلاب بوده، به نظر شما یک اثر باید دارای چه ویژگی باشد تا بتوان به آن عنوان «رمان انقلاب» داد و دامنه این مسئله از کجا تا کجا است؟
من در اندازهای نیستم که بتوانم حدود رمان انقلاب را بگویم اما چیزی که میدانم این است که تاکنون کار درخوری در این زمینه نوشته نشده، البته کارهایی شده اما با یک گل بهار نمیشود. بنظرم تا الان درگیر کلیشههایی بودیم که بارها نوشته و نخ نما شده و اگر سراغ واقعیتهای تاریخی انقلاب برویم و اگر موضوعات بکر را پیدا کنیم میتوانیم آثار خوب خلق کنیم.
فصل مشترک رمان انقلاب، عدالتخواهی است
خب مهمترین شاخصه یک رمان که بتوان به آن گفت رمان انقلاب چه باید باشد؟
رمان انقلاب یک گستره وسیعی است، من از مشروطه شروع کردم تا سال 57 و ممکنه کسی از شروع دوره قاجار و قتل آقامحمد خان شروع کند یا یک نویسنده دیگر از دغدغههای همین امروز و مسائلی که کشور ا تهدید میکند حرف بزند. این را نمیشود محدود کرد اما فصل مشترک همه اینها بنظرم بیداری و عدالت خواهی است و هر جا و در هر کشوری از عدالتخواهی نوشته شود آن رمان، رمان انقلاب است؛ چه در ایران چه در آمریکا.
علاقه شخصی من موسیقی فولکلور ایرانی است
ظاهرا قرار است این رمان در جلد دوم ادامه پیدا کند، در آن رمان قرار است به چه مسئلهای بپردازید و باز هم بختیاریها نقش دارند؟
یکی از علایق شخصی من فرهنگ و بخصوص موسیقی فولکلور ایرانی است. تاریخ اقوام ایرانی از بختیاری گرفته تا ترک و ترکمن و کرد و بلوچ پر از لحظههای عاشقانه و سلحشوریهای عجیب است و من هم که به بختیاریها نزدیک بودم کمی از آنها نوشتم. اگه عمری باشد در جلد دوم قرار است از «بیمریم بختیاری» و پسرش «علیمردان خان» بنویسم چون این دو، شخصیتهای واقعا افسانهای هستند، هم در تجهیز سپاه و مقابله با بیگانگان در زمانی که دولت مرکزی در ایران وجود نداشت و هم در مقابله با رضاشاه و انشاالله داستانی دیگر همراه با واقعیت و آمیخته با تخیل خواهم نوشت.