به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، رضا شاکری در سال 1329 در روستای المشیر از توابع شهرستان قائمشهر دیده به جهان گشود. پیش از ورود به مدرسه به همراه پدر و سایر دوستان در مجالس مذهبی شرکت فعال داشت و در مکتب خانه مشغول آموزش قرآن مجید شد.
رضا از سن 7 سالگی تحصیلات دوره ابتدایی را در یکی از روستاهای همجوار آغاز کرد و آنرا با موفقیت به پایان رساند. او در میان دیگر شاگردان مدرسه از لحاظ اخلاقی، دینی و تواضع ممتاز بود. همزمان با تحصیل با توجه به کمی سن به کمک پدر در امور کشاورزی میپرداخت. ضمن اینکه فرزند ارشد خانواده بود، در امور خانه و مراقبت از سایر فرزندان اهتمام میورزید. به علت عدم وجود مدرسه راهنمایی و عدم امکانات لازم در تردد به شهر ناگزیر ترک تحصیل کرد و به کار کشاورزی در کنار پدر مشغول شد تا اینکه در سن 18 سالگی به خدمت سربازی اعزام و در منطقه مریوان خدمت نظام وظیفه را سپری نمود.
سپس در شرکت سهامی برق مازندران(بابل) مشغول به کار شد و آنگاه به اداره برق شهرستان قائم منتقل شد. در سال 1354 با خانوادهای مذهبی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج 4 دختر و یک پسر است.
فعالیتهای قبل از انقلاب اسلامیشهید شاکری که فردی پاک سرشت و باصداقت بود، به دلیل ارتباط نزدیک با روحانیت و داشتن خانوادهای مذهبی از همان نوجوانی به مسائل مذهبی گرایش پیدا میکند و در مجالس دینی و هیئتها که بیشتر در منازل برپا میشد، شرکت میجوید و ذهن و قلبش از معرفت ایمان لبریز میگردد.
در سال 1354 با شرکت در جلسات مذهبی شهرستان بابل فعالیت علیه طاغوت را عملاً آغاز میکند و به خاطر انجام فرایض دینی و حفظ شعائر مذهبی و برخورداری از حسّ مسئولیت اجتماعی به عنوان فردی شاخص و مذهبی در محل کار و زادگاهش مطرح میشود و در دوران انقلاب اسلامی با عشق به امام و تنفر از رژیم منحوس پهلوی فعالیت چشمگیری در توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) و شرکت در تظاهرات شهرستان بابل و قائمشهر انجام می دهد.
شهید شاکری با آگاهی کامل و خشم نسبت به رژیم پهلوی در اثنای مبارزه در کنار دوستان خود در روستای المشیر در چند مرحله با عوامل ناآگاه رژیم درگیر شده که در این رابطه تحت تعقیب مأمورین ساواک قرار گرفته بود.
شهرستان بابل به دلیل فعالیتهای سیاسی مأمورین ساواک او را دستگیر مینمایند که پس از چندی آزاد میگردد. رضا در سال 1356 به علت علاقه وافر به مراکز مذهبی و روحانیت به همراه مرحوم حجتالاسلام بابایی در ترمیم و بازسازی مسجد مسلم ابن عقیل روستا داوطلبانه و خالصانه نقش موثری ایفا نمود و نسبت به برقرسانی و سیمکشی منازل افراد محروم روستای المشیر به طور داوطلبانه و رایگان اقدام مینمود.
فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید شاکری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام اسلامی، با شور و علاقه فراوان برای خدمت به نظام اسلامی کمر میبندد و در جهت تحقق آرمان های انقلاب از هیچ کوششی دریغ نمیورزد. در محل کار خویش اداره برق شهرستان بابل با همکاری دوستان انقلابیاش انجمن اسلامی را تشکیل داده و به فعالیت های مذهبی و انقلابی خود ادامه میدهد.
در سال 58 به اداره برق شهرستان قائمشهر انتقال یافته و با شناسایی دوستان مذهبی و انقلابی به اتفاق یکدیگر به فعالیتهای خود ادامه می دادند. به گونهای که با همکاری آنها اقدام به تشکیل بسیج و پایگاه مقاومت اداره مینمایند.
همزمان در روستا با نیروهای مذهبی و انقلابی فعالیت داشت و در قالب عضویت پایگاه مقاومت بسیج و انجمن اسلامی همکاری مینمود. از طرفی چون رضا در منطقه سید محله قائمشهر سکونت داشت با نیروهای حزبالهی حسینیه اباذر سیدمحله در تشکیل انجمن اسلامی و پایگاه مقاومت همکاری نزدیکی داشت.
رضا در دوران مبارزه با گروههای منحرف و منافقین شهرستان قائمشهر نقش فعالی داشت. شهید در کنار فعالیتهای سیاسی- فرهنگی و اجتماعی شبانه ادامه تحصیل میدهد تا مدرک دوم متوسطه را دریافت مینماید.
دوران دفاع مقدسبا شروع جنگ تحمیلی رضا خود یک بسیجی دلباخته امام خمینی(ره) و از نیروهای مذهبی و دلسوخته انقلاب بود. همواره برای اعزام به جبهه های نبرد اعلام آمادگی می نمود و با مراجعه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قائمشهر قصد رفتن به جبههها را داشت که به دلیل ناراحتی جسمی(دیسک کمر) از اعزام وی مخالفت میشد؛ از این رو بیدرنگ نسبت به معالجه خود اقدام نمود و با حصول بهبودی نسبی با سختی توانست دوره آموزش اعزام به جبهه را سپری نماید.
نخست در سال 1362 به عنوان نیروی رزمی به جبههها اعزام شد و در منطقه دهلران در عملیات والفجر 6 به عنوان رزمنده شرکت نمود. که پس از بازگشت با روحیهای شاداب و خندان اعلام نمود در منطقه کاملاًحالم خوب بود و دیسک کمرم بهبود کامل یافت.
رضا مجدداً با کاروان راهیان محمد رسول الله (ص) به جبهه حق علیه باطل اعزام شد و در عملیات والفجر 8 شرکت فعال داشت.
ویژگیهای اخلاقیاو فردی خوش اخلاق، متواضع و فروتن بود. او همراه با اعتقادات دینی خود زندگی میکرد و قلبی مهربان و رئوف داشت. مناعت طبع و سخاوت او در بین دوستان زبانزد بود. در کارهای سخت و دشوار عموماً پیشقراول بود. در برابر مشکلات خونسرد و شکیبا بود. نسبت به دوستان بسیار وفادار و در انجام کارها شکیبا بود.
به همین خاطر همه به او علاقهمند بودند، نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات جدی بود. نسبت به نماز اهمیت خاصی قائل بود و حق نماز را به زیباترین وجه ادا میکرد. به خواندن نماز شب اهمیت میداد، به گونه ای که عطر دلانگیز تقدّس و معنویت از سراسر وجودش به مشام میرسید. درباره حق الناس وسواس عجیبی داشت. فردی بخشنده بود و نسبت به پدر و مادرش احترام خاصی قائل بود و برادرانش را احترام میکرد.
شهید رضا شاکری در عملیات والفجر 8 که به عنوان جانشین گروهان مشغول انجام وظیفه بود؛ پس از پیشروی و دستیابی به اهداف مورد نظر در کنار سایر همرزمان در حالیکه در سنگر خود حضور داشت براثر اصابت گلوله مستقیم توپ در تاریخ 1367.11.24 به شهادت رسید و همچون مولایش امام حسین (ع) سرش از بدن جدا گردید و مانند علمدار کربلا دستش از پیکر جدا شد و با عروجی عاشقانه به دیار حق شتافت.
روحش شاد و یادش گرامی