نمایشگاه کتاب-77/ امروز؛
آیین پاسداشت «حمید حسام» در نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد
آیین پاسداشت «حمید حسام» نویسنده کتاب «آب هرگز نمیمیرد» بعد از ظهر امروز در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
دفاع پرس، آیین پاسداشت «حمید حسام» نویسنده موفق و صاحب نام حوزه ادبیات دفاع مقدس با حضور این نویسنده و جمعی از فعالان ادبیات دفاع مقدس در سالن یاس شهر آفتاب برگزار شد.
«حمید حسام» در این نشست درباره ادبیات ذفاع مقدس اظهار داشت: من علاقه شدیدی به جمع آوری خاطرات از بازماندگان جنگ تحمیلی دارم که این مورد شرط دارد که راوی صادق باشد و به آنچه گذشته مسلط باشد، چرا که بازمانده جنگی که آن روز 25 ساله بوده، امروز موی سپید کرده و توان به یادآوری تمامی خاطرات را ندارد، برای همین اغلب مطالب ناخود آگاه حذف میشود. محقق باید سعی کند تمامی مطالب را بیرون بکشد. راوی باید اصل واقعه را بیان کند نه اینکه آن را از زاویه دید امروز بیان کند.
وی درباره شیوههای تحقیق گفت: برای درک واقعیت باید تحقیق کرد. در تاریخ شفاهی نباید به امروز نگاه کرد بلکه راوی باید به زمان وقوع تاریخ برود. زیاد پرسیده میشود که مرز خلاقیت در تاریخ شفاهی کجاست. این کار خلاقانه که مفهوم روان را بوجود میآورد مرزش کجاست تا به اصل واقعه ضربه نزند. ما علاوه بر محقق بودن باید مدون باشیم. در تدوین هم شیوههای متفاوتی وجود دارد. در نهایت باید یک متن ادبی خلق کرد.
حسام در ادامه توضیح داد: همه رزمندگان خاطره دارند اما همه این خاطرات قصه ندارد. یعنی خاطرات باید یک زنجیره داشته باشد. میرزا محمد سلگی در بیان روایت صداقت دارد. از طرفی در بیان آن خاطرات قصه وجود دارد. موضوع ما باید در مسائل اجتماعی هم نمود داشته باشد. ریزهکاریهایی که در مورد زندگی این مرد وجود دارد به نحوی همان سبک زندگی است که مورد تاکید مقام معظم رهبری است.
نویسنده «آب هرگز نمیمیرد» در ادامه بیان داشت: بحث ادبیات یک بحث ماهوی است. در تاریخ شفاهی قصه و خاطره در هم تنیده شده که نه خیالپردازی صرف است نه مستندنگاری. ما هر چقدر با متن انداموار روبهرو شویم حاصل کار بهتر میشود. باید در میان آدمهای دهه شصت رفت و دست به نگارش زد. هر چه زمان میگذرد رزمندگان فکر میکنند نباید آنچه اتفاق افتاده را بیان کرد. چرا که روایت از من و منیت میشود که این در تناقض با ماهیت دفاع مقدس است. در ادبیات دفاع مقدس نباید از منها گفت بلکه باید آن را از زبان همرزمان راوی بیان کرد. البته گاهی در بیان این خاطرات با تعدد روایات روبهرو میشویم که در مواردی دچار تعارض میشود. در این صورت داستان تحتالشعاع کتاب قرار میگیرد. این کتاب آیینه یک نسل است.
این نویسنده ادبیات دفاع قدس درباره مواجه نویسنده با مفاهیم داستانی در ادبیات دفاع مقدس توضیح داد: امروز مواجه هستیم با نمونههای خوب ادبیات داستانی دفاع مقدس. من قصد دارم سختی کار را بگویم نه آنکه از توفیق کتابم حرف بزنم. اگر موقع نوشتن کتاب سه نفر راوی وجود داشته باشد یا سی نفر بسیار متفاوت خواهد بود. اگر راوی تعداد زیادی وجود داشته باشد خواننده به سختی میپذیرد مگر آنکه نویسنده بتواند با ظرایفی از آن عبور کند. همچنین اگر از جبهه به پشت جبهه بروید وضع فرق میکند. این لوکیشن مقتضیات متفاوتی دارد. راوی وقتی از دوکوهه حرف میزند نباید به راحتی از آن عبور کنید. از این محل خواننده به خط مقدم میرسد. بحث ما اصلا تک و پاتک نیست بلکه درونیات راوی است. پیدا کردن داستان از میان این خاطرات کار راحتی نیست. نویسنده باید مثل غواص در عمق روایت فرو برود. اینکه راوی به لحاظ روحی در چه شرایطی بوده است. نویسنده باید صورت و سیرت جنگ را با هم بیان کند. اگر کتاب قهرمان مینویسید باید به این نکات توجه داشته باشید.
حسام با اشاره به تجربههای شخصی خود تصریح کرد: تجربههای شهودی و عینی خودم را در روایت دخیل میدهم. حتی آدمها در لشکرهای مختلف در یک جغرافیایی واحد از عبارات متفاوتی استفاده میکنند. گاهی شخصیت را برای شما تعریف میکنند و گاهی با آن راوی زندگی میکنید. من این تجربه را دارم که با آدمهایی که روایت آنها را نوشتهام زندگی کردهام برای همین راوی در مقابل حملات گارد نمیگیرد چرا که عین جمله او را نوشتهام.
این محقق ادبیات دفاع مقدس در پایان گفت: یک روستایی داس و خرمن را رها میکند و میرود جبهه و میشود میرزا محمد سلگی. جذب نیرو در سپاه آن سالها سخت بود اما سلگی وارد میشود. این مرد اولین گردان مردمی سپاه را تشکیل میدهد. سلگی از سردار همدانی تقاضا میکند که نام گردان حضرت ابوالفضل باشد. خالی کردن آب قمقمه که در فیلمها دیدهایم در این گردان اتفاق افتاده است. این شبهه وجود دارد که رزمندگان بویی از عشق نبردهاند اما حقیقت چیز دیگری است. همسر محمد سلگی دعا میکند که او پای رفتن به جبهه نداشته باشد که هر دو پای آن شهید قطع میشود. اما باز میرزا محمد سلگی با پای مصنوعی به جبهه برمیگردد. مشیت الهی بر این است که سلگی در ماجرای حمله منافقین حضور داشته باشد. سردار همدانی و صیاد شیرازی اذعان کردهاند که نقش سلگی یک نقش بیبدیل بوده است.