یکسال گذشت...
پناه من، کجا رفتی همسرم؟
علمدار من نیستی و قامت این زندگی بی تو خم شده...
چه کسی میتواند این دوری را جز من بفهمد؟!
یکسال از فراقمان میگذرد ...
یکسال از دوری تو، تو که تمام دلخوشی زندگیام بودی و من میدانستم که تو ماندنی نیستی اما رفتنت هم مرا از پا انداخت.
گرچه یکسال از ندیدنت گذشته ولی من بودنت را و حضورت را همه جا حس میکنم.
یکسال بدون شنیدن صدایت نفس کشیدم ...
اما هیچکس نمیتواند بفهمد که تو هیچ وقت از ما جدا نخواهی شد و نگاههای توست که هنوز هم بدرقه راه ماست.
بخواب ای آرامش روحم...
من تو را که همه سرمایهام بودی به اهل بیت (ع) هدیه دادم
هر خاطرهای از تو نشانهای است که قلب مرا درد میآورد و امروز باید در غم هجران این یکسال فقط بارید و بارید...
آرام و روان و نرم و سنجیده رود...
ما نالهکنان و یار نشنیده رود
یک عمر گذشت و عاقبت فهمیدیم...
از دل نرود هر آنکه از دیده رود
انتهای پیام/