به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، روابط ایران و عربستان در طول تاریخ همواره از فراز و نشیب قابل توجهی برخوردار بوده است. روابط ایران در دوران پهلوی اول بیشتر محدود به موضوع حجاج بود که از طریق دفتر نمایندگی ایران در مصر انجام میشد. اگرچه شریف حسین حاکم وقت حجاز بسیار تمایل به گسترش روابط و همکاریها با ایران داشت؛ اما تأسیس سفارت تا زمان اشغال حجاز و تمام سرزمین عربستان توسط خاندان وهابی سعودی به تأخیر افتاد.
اگرچه روابط ایران و خاندان سعودی، بهویژه در دوران رژیم پهلوی دوم، تا حد زیادی تحت تأثیر نفوذ آمریکا بر هر دو کشور علاوه بر تلاش تهران و قاهره جهت مقابله با گسترش نفوذ شوروی، بسیار نزدیک بود؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی، این روابط بهطور فزایندهای سرد شد. اوج این اختلافات همزمان با حمایت گسترده تسلیحاتی- اطلاعاتی ارتش رژیم وهابیت از رژیم صدام تکریتی طی جنگ تحمیلی علیه ملت ایران بود. اتفاقی که باعث شد روابط ایران و رژیم حاکم بر حجاز به شدیدترین وضع ممکن برسد، کشتار حاجیان ایرانی و برخی دیگر از ملیتها در راهپیمایی برائت از مشرکین در منا در سال 1366 بود.
این اقدام رژیم سعودی با واکنش تند امام خمینی(ره) مواجه شد به گونهای که ایشان علاوه بر موضعگیری علنی و محکوم کردن این اقدام، بارها در نامهها، سخنرانیها و دیدارها، به شدت رژیم سعودی را محکوم کردند، همانگونه که فرمودند: «اگر از آمریکا و اسرائیل بگذریم، از آل سعود نخواهیم گذشت!»
اگرچه برخی مقامات ایرانی تلاشهایی جهت بهبود رابطه با حکومت سعودی کردند؛ اما حوادثی که طی سالهای اخیر خصوصا خیزش ملتهای عرب در برابر حکام ستمگر، به استثنای طرح توطئهآمیز ضد محور مقاومت در سوریه، به وقوع پیوست، باعث شد دولت عربستان بهطور یکجانبه، ایران را مسئول این اوضاع در منطقه قلمداد کند. با این حال، حوادث پیشرو نشان داد که این رژیم سعودی است که به دنبال بهم ریختن جو منطقه و جهان با استفاده از گروهکهای تکفیری است.
جنگهای نیابتی در عراق و سوریه، که با مداخله مستقیم نظامی رژیم آل سعود در بحرین و بهویژه جنگ مستقیم رژیم سعودی علیه ملت مظلوم یمن همزمان شده است، در واقع با هدف تضعیف محور مقاومت و ناامن کردن مرزهای ایران و محیط داخلی کشورهای نزدیک به جمهوری اسلامی انجام شد. سرکوب شیعیان حجاز، که اوج آن را میتوان در اعدام عالم انقلابی آیتالله شیخ نمر باقر النمر مشاهده کرد، نیز در همین راستا صورت میگیرد. با این حال اظهارات مقامات رژیم سعودی بسیار قابل توجه است.
عادل الجبیر وزیر امور خارجه رژیم سعودی، که پیش از این سفیر حکومت وهابیت در آمریکا بود، بارها طی اظهاراتی ایران، حزبالله لبنان، مقامات کشوری و لشکری سوریه بهویژه رئیسجمهور این کشور، بسیج مردمی عراق و دیگر گروههای نزدیک به ایران در منطقه و جهان را هدف لفاظی و حملات دیپلماتیک خود قرار داده است.
این اقدامات همزمان با روی کار آمدن دولتی ناکارآمد، که در رأس آن افرادی همچون «محمد بن سلمان» پسر شاه سلمان و جانشین ولیعهد قرار دارند، رنگ تازهای به خود گرفت. در همین دوره شاهد گسترش هرچه بیشتر روابط رژیم سعودی با اسرائیل، که جمهوریاسلامیایران آن را دشمن شماره یک خود و تمام مسلمانان و آزاداندیشان جهان میداند، هستیم.
رژیم سعودی بدون در نظر گرفتن حقوق ملت فلسطین، دست به گسترش روابط خود با رژیم جعلی اسرائیل زده و این در حالی است که ایران همواره از فلسطین دفاع کرده است. رژیم سعودی که خود به جای دفاع از مردم فلسطین، در حال تربیت تروریستهای تکفیری از طریق مدارس وهابی در پاکستان، افغانستان، هند و دیگر کشورها است، ایران را متهم به تلاش برای گسترش تشیع میکند.
این در حالی است که بیکفایتی رژیم آل سعود باعث شهادت صدها حاجی از ایران و دیگر کشورهای اسلامی شد و مبلغان رژیم وهابیت به جای عذرخواهی پیرامون حوادث منا، با کمال افتخار نوشتند: «این توفیق بزرگی بود که صدها حاجی افتخار تسلیم کردن جان خود به پروردگار را در هنگام حج یافتند. آنان به خاطر این افتخار بزرگ، از ملک سلمان تشکر کنند!»
هنگامی که ارتش سوریه و حزبالله لبنان در ارتفاعات مرزی میان دو کشور (معروف به سلسله جبال شرق لبنان) در حال پاکسازی آن منطقه مهم از لوث تروریستهای تکفیری بودند، بارها در سنگرهای پاکسازی شده به لوازم و تجهیزاتی برخوردند که نشان پادشاهی سعودی روی آن نقش شده بود.
قرارگیری این تجهیزات کنار تجهیزات و مهماتی که نشانهای ارتش اسرائیلی و علامتهایی به زبان عبری روی خود داشتند، خود سند دیگری بود که نشان میداد طرح مقابله با محور مقاومت، یکی از پروژههای مهمی است که رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی با همکاری مستقیم با یکدیگر علیه ایران و متحدانش پیگیری میکنند.
اظهارات دیگر مقامات سعودی که شامل زیر سؤال بردن بسیج مردمی عراق است، بخشی دیگر از فتنه آل سعود علیه ایران را شامل میشود. خشم سعودیها از حضور گسترده نیروهای بسیج مردمی عراق در صحنههای نبرد از جرف الصخر و آمرلی تا موصل، علاوه بر حضور یگانهایی از مقاومت عراق در کنار نیروهای مقاومت اسلامی لبنان و ارتش سوریه در خاک این کشور، باعث شد دولت سعودی، وزیر خارجه خود را راهی بغداد کند تا شخصا در روند عملیات آزادسازی موصل، جهت کاهش نقش بسیج مردمی، نقش ایفا کند.
از نظر دولت حاکم بر حجاز، هر پیروزی بسیج مردمی عراق مساوی است با گسترش هرچه بیشتر نفوذ ایران در منطقه، زیرا ایران همواره بر حمایت از هر نوع راهکار مردمی مورد تأیید مرجعیت و دولت پیرامون مقابله با تروریسم در عراق تأکید کرده است. به همین دلیل واکنش مقامات عراقی بویژه حیدر عبادی نخستوزیر این کشور، مخالفت با هر نوع اقدام جهت تأثیر منفی بر روند فعالیتهای بسیج مردمی بود. این موضوع به شکستی دیپلماتیک برای ریاض بدل شد.
همچنین در دیگر نواحی جهان، وهابیون که به شدت از گسترش صدای انقلاب اسلامی میان ملل مسلمان و دیگر ملتهای آزاداندیش هراس دارند، با اعزام مبلغان وهابی و پرداخت هزینههای هنگفت سعی در گسترش فعالیت خود علیه مذهب اسلام انقلابی، مذهب تشیع و ملت ایران دارند. موضوعی که اگرچه تا امروز نتایجی برای آل سعود داشته است، اما در عین حال فعالیت همین مبلغان باعث مقابله دولتهای خارجی با حضور آنان در کشورهای خود شده است.
آنچه باید گفت این است که دولت سعودی تا امروز نتوانسته است با اسلام مورد نظر خود، که قرائتی آمریکایی از دین اسلام است، در برابر حرکت قدرتمندانه اسلامی انقلابی، به رهبری امام خمینی و امام خامنهای، ایستادگی قابل توجهی از خود نشان دهد. این موضوع در آینده، خطرات بیشتری را متوجه پادشاهی آل سعود خواهد کرد و توقع میرود با وجود حاکمیت کنونی، این رژیم وهابی در برابر گسترش روزافزون تفکر اسلامی- انقلابی در بین مسلمانان منطقه و جهان، دست به اقدامات منفعلانه و حساب نشده بیشتری در این مورد بزند.
انتهای پیام/ 421