به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، تقویم امروز، بیست و سوم اردیبهشت ماه سال 96 را نشان میدهد که همزمان با این روز تعداد سه نفر از شهدای گرانقدر و والامقام استان مرکزی قدم به عرصه هستی گذاردهاند که شهیدان «اکبر سلیمی»، «غلامعلی کمرهای» و «غلامرضا رجبی» از کبوتران سبکبالی هستند که همگی امروز سالروز ولادتشان است.
شهید غلامرضا رجبی در شهرستان «ورآباد» پا به عرصه هستی گذاشت و با گذر از دوران کودکی، هنگام فرارسیدن ایام جنگ و دفاع از میهن خود را به جبهه های نبرد رسانده و در قالب فرمانده دسته به مقابله با دشمنان پرداخت.
عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه آخرین ایستگاه خداحافظی غلامرضا با دوستان و همرزمان او بود. وی سرانجام در بیست و یکم دی ماه سال 1365 مهر جاودانگی را به شناسنامه خود کوبید و تاکنون نیز محل دفن وی مشخص نیست.
فرازهایی از وصیتنامه شهید رجبی:
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان، بنام او که جان دادن و جان گرفتن از اوست، بنام خداى مستضعفان و محرومان و بنام آنکه خریدار خون شهیدان است.
اینجانب حقیر «غلامرضا رجبى» خود را کوچکتر از آن مى شمارم که وصیتنامه بنویسم ولى بر هر مسلمان واجب است که وصیت کند و این نه به عنوان یک وصیت نامه بلکه به عنوان یک نصیحت نامه است:
«ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین»
با عرض سلام به پیشگاه مقدس حضرت بقیة الله اعظم امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینى (ره) و تمام شهدا از کربلاى حسین (ع) تا کربلاى خمینى.
من نمىترسم از مرگى که خود زندگى است، یاران اى یاوران اسلام پاهایتان را مانند کوه استوار قرار دهید تا دشمنان بدانند که ما در راه عقیدهمان سست نمىشویم.
چرا که امروز اسلام به من و تو احتیاج دارد و در هر کجا که هستیم باید در مقابل باطل قدعلم کنیم.
خدایا هدف من از حضور در این نبرد انتقام از ستمگران و جهانخواران است که با لبیک بر ندای تو به جبهه روانه شدم، چرا که امروز قیام پیامبر (ص) و حسین (ع) توسط روح خدا خمینى بزرگ (ره) رواج یافته است.
قیامى که چهره تاریخ را عوض کرد و میرود تا ظلم را در جهان از بین ببرد، لذا وظیفه شرعى خود دانستم تا به نداى «هل من ناصر ینصرنى» حسین فرزند امام لبیک بگویم.
آرى میخواهم راه خود را بپیمائیم تا رستگار شوم، برادران نگویید چندبار به جبهه رفتهایم و تکلیف خود را انجام دادهایم، بلکه بایستى تا آخرین قطره خونمان این راه را بپیمائیم تا رستگار شویم و من بعنوان یک پاسدار کوچک اسلام از شما تقاضا دارم که دست در دست هم دهید تا دین و انقلابمان را به تمامى دنیا صادر کنیم تا دشمنان بدانند که در مقابل اسلام نمىشود ایستادگى کرد.
واى بر حال ما اگر از خوارج باشیم، واى بر ما از آنروزى که نزد خدا با حالتى سر افکنده از اعمال خویش برویم.
امروز این خونهاى شهیدان است که اسلام را زنده کرده و اکنون مسئولیت خون شهیدان بر دوش ما است و شهید شمعى است که دنیا را روشن مىکند.
اگر شهید نباشد اسلام زنده نمىماند و من وقتى که از جبهه بر مىگشتم مىخواستم دوباره به جبهه برگردم زیرا که مى دیدم برادر دینیم برنگشته و شهید شده و خونش [1] مرا به جنب و جوش مىآورد و تکلیف بر دوشم سنگینى میکرد و خونشان نمىگذاشت تا راحت باشم و شما هى نگوئید که چقدرخونهاى زیادى ریخته مىشود و پیروز نمىشویم.
چرا که زندگى یعنى مبارزه و امتحان و بدانید که همیشه پیروز است، پس با هم مدام نگویید شهیدانمان زیاد شده اند، آنقدر شهید مى دهیم تا آقایمان مهدى بیاید.
امت حزب الله گوش به توطئههاى تبلیغاتى دشمن ندهید، گول یک سرى از آدمهاى دورو و حتى صد رو را هم نخورید.
بقول شهید بزرگوار فتح الله ذاکرى: «اسلام واقعى را در چهره من پاسدار و آن روحانى پرست مزدور که فقط به فکر ریاست و پول و مقام هستند نبینید بلکه اسلام واقعى را در چهره امام بزرگوارمان و ولایت فقیه آیتالله خامنه اى و دیگر فرشتگان انقلاب اسلامى ببینید».
از شما مى خواهم که دست از کارهاى ناشایست بردارید و همه راه امام را ادامه بدهید. به خدا اگر بودید و مى دیدید که این جوانها چقدر مظلومانه به شهادت مى رسند آن کارها را انجام نمیدادید و یک سرى از شما کسانى را که به جبهه مى آمدند مسخره نمى کردید. از تمامى امت حزب الله مىخواهم که براى آخرین باراگر دوباره لازم شد خود را مهیا کنند و آنچنان به جبهه ها هجوم ببرند که دشمن فرصت و طاقت تفکر و طرح ریزى براى شما را نداشته باشد.
دوستان و برادران، همانگونه که توجه دارید یکى از عوامل مهم پیروزى انقلاب اسلامى و تداوم آن «وحدت کلمه» مى باشد، از شما به عنوان یک برادرکوچک تقاضا دارم هرچه میتوانید در حفظ اتحاد کوشا باشید و دست از تفرقه و جدایى بردارید که همانا تفرقه باعث شکست است و از شما مىخواهم که به نماز جماعت، دعاىکمیل و دعایتوسل توجه خاصى داشته باشید.
انتهای پیام/