نقد تئاتر «رویای شب دهم»؛

روایت نیمه پنهان شهید «وزوایی» بر نیمه تاریک صحنه نمایش

«رویای شب دهم» اثری از «میلاد جباری‌مولانا» است، که به زندگی شهید «محسن وزوایی» می‌پردازد. این نمایش با خلق چندین پرده از زندگی این شهید، سعی دارد او را دوباره و با نگاهی تازه روایت کند، که در این جهت تا حد زیادی موفق بوده است.
کد خبر: ۲۳۹۳۳۲
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۱ - 15May 2017

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ نمایش «رویای شب دهم» به کارگردانی میلاد جباری‌مولانا از آثار ژانر دفاع مقدسی است، که به بخش‌هایی از زندگی شهید «محسن وزوایی» می‌پردازد. این نمایش در چند تابلو از زبان کاراکترهای مختلف، شخصیت وزوایی را برای مخاطب روایت می‌کند و از این طریق سعی در شناساندن این شهید والامقام دارد.

نیمه پنهان شهید، در رویای صادقانه کاراکترها

«رویای شب دهم» زبان صادقانه‌ای دارد. همین که مرتب از زبان شخصیت‌های نمایش می‌شنویم که در خواب مجسمه یا تندیسی از محسن وزوایی را دیده‌اند که در تاریکی قرار دارد، اشاره به این نکته است که کارگردان نمایش نیز اگر نتوانسته وزوایی را آن طور که باید روی صحنه بازنمایی کند، به دلیل این است که او هم وزوایی را نشناخته است.

آنهایی که «ققنوس فاتح» را خوانده‌اند به شخصیت چند وجهی وزوایی پی برده‌اند، که نمی‌توان او را به درستی شناخت. شهید بهشتی در مورد بازی‌دراز جمله مشهور و قابل تاملی دارد. این شهید بزرگ انقلابی در جایی اشاره داشته که «عرفان واقعی، خانقاهش در بازی‌دراز است». این جمله را وقتی در کنار این بگذاریم که وزوایی بخشی از فعالیت خود را در این منطقه گذارنده، جمله شهید بهشتی معنای دیگری به خود می‌گیرد. بخصوص آنکه قرائت سوره فیل توسط وزوایی و آمدن نیروهای هوایی به کمک نیروهای دربند او، یا خواندن آیه‌ای از سوره یاسین و گذشتن از دید مستقیم دشمن و پیش‌بینی شهادت خودش و تعدادی از دوستانش در عملیات «الی بیت‌المقدس» و موارد این چنینی، از وزوایی شخصیتی آرمانی و در عین حال واقعی ساخته است.

نیمه پنهان وزوایی بر نیمه تاریک صحنه نمایش روایت می‌شود 

کارگردان نمایش با تیزهوشی این نکته را دریافته که نمی‌توان وزوایی را تجسم بخشید و برای القای این معنا در پرده‌های مختلف نمایش، مدام از تندیسی حرف می‌زند که فقط قسمتی از آن روشن است.

مهم‌تر اینکه «ارژنگ امیرفضلی» در نقش وزوایی وانمود می‌کند که نقش وزوایی را بازی می‌کند. این وانمود کردن نکته بارزی است که در جهت کلیت نمایش قرار دارد و تنها همین شخصیت است که با مخاطب حرف نمی‌زند. در واقع آنچه از وزوایی روی صحنه می‌بینیم بعد از شهادت اوست. سکوت سنگین و یک‌باره‌ای که بر صحنه حاکم می‌شود، در کنار بهت و حیرت وزوایی و بی‌سیم‌چی جوانش بیش از پیش بر رازگونگی وزوایی صحه می‌گذارد. هر چند لحظات بعد از شهادت، کمی از حقیقت و مفهوم شهادت فاصله دارد، با این حال لازم بود برای رسیدن به این معنایی که در نمایش می‌بینیم همین گونه تصویر شود.

نیمه پنهان وزوایی بر نیمه تاریک صحنه نمایش روایت می‌شود 

با این همه کدهایی که از سوی پدر، مادر، اسیر عراقی، دوست و پرستار که هر کدام تصویرهایی متفاوتی را به تماشاگر می‌دهد، فقط یک لایه از زندگی وزوایی را نمایان می‌کند. حضور وزوایی در جریان انقلاب و نقش مهم او در تسخیر لانه جاسوسی یکی از حلقه‌های مفقوده نمایش است. هر چند که از زبان سعید، دوست وزوایی که در آلمان تحصیل می‌کند به آن اشاره‌ای ضمنی می‌شود اما این کافی نیست.


همچنین در ابتدای نمایش و صحنه افتتاحیه آن، سوره فیل و آیه‌ای از سوره یاسین تلاوت می‌شود اما در طول نمایش اشاره‌ای به دلیل قرائت این آیات نمی‌شود. برای مخاطبی که کتاب «ققنوس فاتح» را نخوانده باشد کمی ثقیل است تا ارتباط معنایی این آیات با شخصیت وزوایی را درک کند لذا لازم بود که دلیل قرائت نیز نمایش داده می‌شد.

تکنیک فاصله‌گذاری یا به قول بهرام بیضایی فاصله‌برداری، انتخاب هوشمندانه‌ای بود تا مخاطب بی‌واسطه‌ با شخصیت‌ها ارتباط بگیرد و از این طریق شناختی از سوی تماشاگر در مورد وزوایی صورت گیرد. این شیوه از این جهت اهمیت دارد که تمرکز مخاطب بر نمایش از بین نرفته و مدام منتظر اشاره‌هایی از دیگر شخصیت‌های نمایش است تا وزوایی را بهتر بشناسد.

نیمه پنهان وزوایی بر نیمه تاریک صحنه نمایش روایت می‌شود 

«رویای شب دهم» سعی ندارد وزوایی را معرفی کند بلکه می‌کوشد مخاطب را وادار کند تا یکی از شهدای قدرنادیده و ناشناخته جنگ تحمیلی را بشناسد. همین نکته از ویژگی‌های ممتاز این نمایش است که کمتر در نمایش‌های دفاع مقدسی دیده‌ایم.

نکته دیگر این که «رویای شب دهم» نه به حاشیه می‌زند نه به زیاده‌گویی تن می‌دهد و نه کم‌فروشی می‌کند. اینکه کارگردان نمایش توانسته در زمان کمی، بیش از یک ساعت در ذهن مخاطب ایجاد سوال کند و به سوال‌های مخاطبش پاسخ بدهد موفقیت کمی نیست.

این توفیق از این ناشی می‌شود که جباری‌مولانا در جایگاه طراح و کارگردان مرعوب موضوع نشده است. به اندازه از شخصیت وزوایی فاصله گرفته تا او را بهتر ببیند و هر آنچه را که دیده، به خوبی روی صحنه مجسم کرده و هر بخشی از شخصیت وزوایی را که درک نکرده به آن معترف است.

نیمه پنهان وزوایی بر نیمه تاریک صحنه نمایش روایت می‌شود 

از بی‌سیم، صدای همت، متوسلیان، حاج حسین همدانی، شعف و دیگران را می‌شنویم، بی‌آنکه نسبت آنها را با وزوایی بدانیم. چند نفر از تماشاگران متوجه می‌شوند حاج حسینی که نامش برده می‌شود همان حاج حسین همدانی است. بهتر این بود که هم‌رزمان شهید وزوایی را هم روی صحنه می‌دیدیم تا از این طریق شخصیت وزوایی کمی بیشتر از تاریکی بیرون می‌آمد.

با این همه «رویای شب دهم» یکی از صادقانه‌ترین آثار نمایشی است که دو ویژگی مهم، پرهیز از شعارزدگی و واقع‌گرایی را توامان دارد. در دورانی که تئاتر ایران دچار معنازدگی است، تجربه دیدن «رویای شب دهم» را نباید از دست داد.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار