به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، ایران و مصر از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سردی روابط به سر برده اند. در آن دوره ایران انقلابی درصدد صدور انقلاب خود برآمد و زمام داران حاکم مصر در مقابله با این سیاست به غرب و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نزدیک شدند و با امضای کمپ دیوید به مصالحه با رژیم صهیونیستی دست زدند.
پناه دادن شاه از سوی انورسادات، رئیس جمهور وقت مصر، خاک سپاری او در قاهره و نام گذاری خیابانی در تهران به نام خالداسلامبولی، عامل ترور سادات در دهه 80 میلادی، زمستان کاملی را بر روابط دو جانبه تهران و قاهره حاکم کرد. هر چند در سال های پس از آن تا حدی از شدت تنش میان دو کشور کاسته شد، اما هیچ گاه به عادی سازی روابط نینجامید.
تا اینکه در سال 2011، این کشور متأثر از بیداری اسلامی منطقه درگیر انقلاب شد و مردم موفق شدند به حکومت حسنی مبارک بعد از سی سال خاتمه دهند و در یک انتخابات محمد مرسی به قدرت دست یافت، ولی حکومت وی توسط کودتا سرنگون شد و اکنون انتخاباتی دیگر در مصر برگزار گردید که سرلشکر عبدالفتاح السیسی به ریاست جمهوری برگزیده شد.
این انتخابات در حالی برگزار شد که اخوانالمسلمین، جنبش مشروعیت و جنبش 6 آوریل تحریمش کرده بودند. شیخ یوسف قرضاوی از حامیان سرشناس محمد مرسی شرکت در انتخابات را حرام اعلام کرده بود و نمایندگان حمدین صباحی(رقیب السیسی) در برخی مناطق دستگیر شدند که با اعتراض مردم مواجه شد. با وجود اینکه انتخابات اجباری بود به دلیل مشارکت پایین مردم انتخابات یک روز تمدید شد و با پایان رأیگیری السیسی به عنوان پیروز انتخابات اعلام گردید و در اعتراض به آن مردم مصر تظاهراتی برگزار کردند.
اگر چه السیسی تاکنون موضعگیری مشخصی در قبال ایران نداشته با این حال وی نمایندة نظامیانی است که در چند دهة گذشته در مقابل رابطه با ایران مانع تراشی کرده و بیشترین وابستگی را به غرب داشتهاند و در مورد مسئله فلسطین هیچ اقدامی در جهت منافع مردم این کشور انجام ندادهاند.
نگاهی به انتخابات 2014 مصر
مردم مصر در فاصله دو سال، دو بار به پای صندوقهای رای رفتند. در این دور از انتخابات در مصر دو نامزد با هم به رقابت پرداختند؛ ژنرال السیسی، بدون آنکه کوچکترین برنامهای برای انتخابات ارائه دهد، و حمدین الصباحی، فرد سیاسی- انقلابی دارای پرونده مشخص که سابقه مبارزاتی او از دوره سادات تا به امروز در تاریخ مکتوب است و برنامه بسیار مفصل و مدونی را ارائه کرده بود.
صف بندیهای سیاسی در این انتخابات از ابتدا کاملاً مشخص بود و مهمترین طرفداران السیسی به چند گروه تقسیم می شدند؛ حامیان نظام گذشته، طرفداران حزب دموکراتیک ملی متعلق به حسنی مبارک، قبطیهای مسیحی که جمعیتی حدود 10 درصد جامعه را تشکیل میدهند، سلفیهای النور، حزب المؤتمر به ریاست عمرو موسی، برخی احزاب سکولار. همچنین باید به الازهر، صوفیها و جریانهای اشرافی مصر هم اشاره کرد.
در آن سوی این رقابت هم حزب جریان مردمی متعلق به حمدین الصباحی وجود داشت. محمد البرادعی که ریاست حزب الدستور را بر عهده دارد در کنار صباحی ایستاد و تعدادی از احزاب کوچک سکولار هم در این صفبندیها در کنار صباحی ایستادند.
در این انتخابات اسلامگراها در قالب اخوان و الازهر دو موضعگیری کاملاً متفاوت با هم داشتند. اخوانیها به نقل از یوسف قرضاوی انتخابات را تحریم کردند و این در حالی بود که الازهر شرکت در این انتخابات را امری واجب دانست! تحریمیهای انتخابات علاوه بر اخوانیها و اسلامگراهای نزدیک به این طیف مانند ابوالفتوح، حزب وسط بخشی از سلفیهای الوطن و جوانان ششم آوریل بودند.
یکی از اصلیترین ملاحظاتی که در این انتخابات باید در نظر گرفته شود ضعف استقبال از انتخابات بود. برخی منابع داخلی مصر از اقبال حدودا 44 درصدی مردم از انتخابات ریاستجمهوری خبر دادند و برخی دیگر از منابع(عمدتاً بینالمللی) میزان مشارکت واجدین شرایط رأی دهی را از 37 تا 39 درصد تخمین زدند که همین مقدار هم از ترس ناشی میشد و برخی از رأی دهندگان به دلیل تهدید مسئولان برگزاری انتخابات به جریمه نقدی به ناچار پای صندوق های رأی آمدند. این انتخابات در شرایطی انجام شد که بخش زیادی از جنبشها و احزاب سیاسی کشور آن را تحریم کردند و همچنین اکثریت مردم مصر در آن مشارکت ننمودند که نتیجه آن میتواند چالش های بسیاری برای دولت السیسی به وجود آورد.
چالش های دولت آینده
اگر دولت مرسی با بحرانهای اقتصادی و نیازهای مدنی و مطالبات سیاسی مواجه بود پیش بینی میشود دولت السیسی با مشکل رشد مقاومت اسلامی و بی ثباتی سیاسی مواجه شود. آقای مرسی با اتهام سوءاستفاده از قدرت و بی لیاقتی در مدیریت اقتصادی مواجه شد در حالی که آقای السیسی مسئله عمده خود را تمرکز بر ثبات و امنیت تعریف کرده است.
ما در حال حاضر با کشوری روبهرو هستیم که دو رئیسجمهور در کمتر از سه سال در آن سرنگون شدند. از لحاظ اقتصادی نیز السیسی با مشکلات گستردهای(مانند فساد اقتصادی، نرخ بیکاری بالا، تورم بالا، کسری بودجه 19 میلیارد دلاری و سوبسید انرژی) دست به گریبان است. همچنین به سرمایهگذاری خارجی و توریسم نیاز دارد که نیاز هر دوی آنها ثبات اقتصادی است.
در دوره مرسی مصر و ترکیه برای تقویت اخوان و مداخله در امور سوریه با یکدیگر متحد بودند در حالی که در دوران السیسی مصر و عربستان با هم متحدند و تلاش دارند برای مقابله با نفوذ ایران و مبارزه اخوان رابطه نزدیکی با هم داشته باشند. عربستان در این انتخابات یکی از مهمترین حامیان السیسی بود.
در منطقه خلیجفارس عربستان، امارات،کویت و بحرین موافق روی کار آمدن ژنرال السیسی هستند و تاکنون کمکهای سیاسی و مالی فراوانی را به وی انجام دادهاند. اولین کشوری که به السیسی تبریک گفت، عربستان سعودی بود. شاه عربستان ضمن تبریک به رئیس جمهور جدید مصر اعلام کرد السیسی برای انجام گفت و گوی ملی با کسانی که دستانشان به خون آغشته نیست اقدام کند. پادشاه عربستان در پیام تبریک خود همچنین خواستار برگزاری کنفرانس بینالمللی با هدف کمک اقتصادی به مصر شد. وی هشدار داد هر کس به درخواست وی برای برگزاری کنفرانس کمک کنندگان به مصر پاسخ مثبت ندهد در حالی که توان آن را داشته باشد، دیگر جایی در میان حاکمان عربستان نخواهد داشت!
اگر چه مصر و عربستان همواره با هم مشکل داشتهاند، اما امروز مصر مجبور است دستورات عربستان را بپذیرد. عربستان میخواهد مصر را در کنار خود قرار دهد تا نفوذ ایران را در منطقه تعدیل کند.
مصر و آینده روابط با ایران
ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانست بازی در منطقه را تغییر دهد. مصر دارای نفوذ منطقهای بود، اما بخشی از این نفوذ با انقلاب در ایران تحتالشعاع قرار گرفت. دو لتمردان مصری ایران را به عنوان رقیب خود در منطقه میدانند و کمتر احساس میکنند که در کنار ایران میتوانند ائتلاف شکل دهند و احساس میکنند ایران پس از انقلاب وارد برخی از حوزههای رقابتی آنها شده، آنها را به چالش کشیده و برخی منافع آنها را تهدید کرده است. البته در به وجود آوردن و تقویت این دیدگاه برخی از کشورهای منطقه و غرب نقش اساسی ایفا می کنند.
روابط مصر و ایران از دیرباز تحت تأثیر سیاست های برخی از کشورهای منطقهای و فرامنطقه ای بوده است و پس از سرنوگونی حسنی مبارک و پیروزی محمد مرسی در انتخابات ریاستجمهوری انتظار میرفت که اخوانالمسلمین رابطه خود را با جمهوری اسلامی ایران بهبود ببخشد، اما دخالتهای امریکا، عربستان و قطر در مسائل داخلی مصر موجب شد اخوانالمسلمین از نزدیک شدن به ایران خودداری کند. عربستان پس از سرنگونی اخوان در مصر تلاش کرد تا سیاست های منطقه ای خود را بر حاکمان جدید مصر اعمال کند. پس از تشکیل دولت موقت در مصر در مطرح شدن ژنرال السیسی به عنوان تنها شخصیت نجات دهندة مصر، عربستان 14 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار دولت موقت مصر قرار داد. هدف عربستان این بود که از رهگذر کمک مالی به دولت موقت بتواند سیاست خارجی آنها را کنترل نماید.
بنابراین به نظر می رسد با پیروزی ژنرال السیسی تغییر چندانی در روابط ایران و مصر حاصل نشود زیرا سیاست خارجی مصر و رابطه این کشور با ایران متأثر از فشارهای امریکا و عربستان است. با این وجود به نظر میرسد السیسی متفاوتتر از دوران مبارک برای روابط با ایران عمل خواهد کرد. ضمن آنکه بخش مهمی از فضای افکار عمومی در مصر نیز به تدریج در حال متمایل شدن به سمت ایران است و رئیسجمهور جدید مصر نیم نگاهی هم به آنها دارد.
روابط ایران و مصر به زودی تحت تأثیر نحوه روابط جدید ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس مانند عربستان، کویت و امارات قرار خواهد گرفت. سادهتر آنکه اگر روابط ایران با این کشورها گسترش پیدا کند روابط ایران با مصر نیز سیر صعودی خواهد داشت.
سخن آخر
رهبر معظم انقلاب فرمودند: "اگر دشمن خیال کند که بیداری اسلامی را سرکوب کرده، این هم یکی دیگر از خطاهای راهبردی و تحلیل اشتباه آنها خواهد بود. بیداری اسلامی ممکن است در بخشی سرکوب شود، اما بلاشک ریشه کن نمی شود و گسترش خواهد یافت."
شاید با انتخاب السیسی به ریاست جمهوری مصر دوباره نظامیان بر سریر قدرت بازگشتند و این روند مورد حمایت کشورهای غربی و برخی از کشورهای محافظه کار منطقه قرار گرفت، اما این در حالی است که اکثریت مردم مصر در این انتخابات شرکت نکردند و مخالفت خود را اعلام نمودند که نتیجه آن میتواند چالشهای عمدهای را برای دولت السیسی به وجود آورد.