«فاطمه سادات موسوی» مادر شهید تخریبچی مدافع حرم «علیرضا قبادی» که طی روزهای گذشته در دفاع از حرم آل الله به شهادت رسید، در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد
دفاع پرس اظهار داشت: زمانی که میخواست به سوریه برود، من را برای رفتنش راضی کرد. زمانی که قبول کردم، دست و پایم را میبوسید و خوشحال بود. در طی این سالها چندین مرتبه به سوریه اعزام شد. یک بار هم من و برادرش را با خود برای زیارت حرم حضرت زینب (س) به سوریه برد. در حال جمع کردن مجدد چمدان برای مشرف شدن به سوریه بودم، که خبر شهادت علی را به من دادند.
وی افزود: علی به تازگی از سوریه بازگشته بود که با خبر شدم مجدد قصد اعزام دارد. با رفتنش مخالف کردم و گفتم «تو به تازگی برگشتی. مدتی را بمان سپس مجدد به سوریه بازگرد». علی با خنده پاسخ داد: «شما اجازه بدهید من بروم. آخرین اعزامم است.» از او خواستم تا چند روزی بیشتر بماند اما گفت که از دوستانم جا می مانم.
مادر شهید قبادی با بیان اینکه می خواستم دامادش کنم اما داماد بهشتی شد، گفت: به علی گفتم تو می خواهی مرد یک خانه شوی. چطور میتوانی تازه عروست را در خانه تنها بگذاری و بروی. هر بار علی برای اینکه دلم را نشکند با خنده حرف را عوض میکرد.
سادات موسوی خاطرنشان کرد: علی کمک به نیازمندان را در اولویت زندگیش قرار میداد. روزی یکی از دوستانش که مجروح بود به پولی نیاز داشت. علی دو ماه حقوقش را به وی قرض داد. گفتم «علی جان تو به سختی پول درمی آوری. کمی پول هایت را پس انداز کن. مگر نمی خواهی ازدواج کنی؟» می گفت در حال حاضر آن ها به این پول بیشتر از من احتیاج دارند.
وی با بیان اینکه همسرم کارمند نیروی هوایی بود، عنوان کرد: علی زمانی که دیپلم گرفت وارد سپاه شد. او راه پدرش را به سرانجام رساند.
مادر شهید قبادی با اشاره به شفای دیگر فرزندش گفت: زمانی که علی سوریه بود برادرش بیمار شد و طبق تشخیص پزشک باید آزمایش داده و تحت نظر قرار میگرفت. علی مکرر تماس می گرفت و جویای حال برادرش میشد و میگفت: برای شفایش در حرم حضرت زینب (س) دعا کردم. پس از چند روز به پزشک مراجعه کردیم و وی با تعجب گفت که پسرم بیماری ندارد. همیشه میگویم حضرت زینب (س) شفای پسرم را داد.
وی با بیان اینکه من ۶ پسر و یک دختر داشتم که خمسش را با تقدیم علی برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) دادم، گفت: در میان اقوام چهار شهید از یک خانواده در دوران دفاع مقدس تقدیم اسلام کردیم، در دوران حیات مادر شهیدان، خانه آنها به حسینیه تبدیل شده و عکس شهیدان در دیوار آنجا نصب بود، امروز حال آن مادر شهید را درک می کنم.
کوروش قبادی، برادر شهید علیرضا قبادی نیز اظهار داشت: علی همیشه داوطلبانه به سوریه اعزام میشد و هیچ اجباری وجود نداشت. در نخستین اعزام هایش به خانواده اطلاع نمی داد اما میخواست با رضای قلبی مادر برود، به همین خاطر مادرم را در جریان اعزامش قرار داد. در ابتدا مادرم مخالف بود اما زمانی که اشتیاق علی را برای اعزام دید، گفت: "اگر حضرت زینب (س) میخواهد شما به سوریه بروید من چه مخالفتی میتوانم داشته باشم." از آن پس برادرم با خوشحالی به سوریه میرفت.
وی افزود: سال گذشته من و مادرم به زیارت حرم حضرت زینب(س) رفتیم و قرار بود مجدد مشرف شویم که با خبر شدیم برادرم به شهادت رسیده است.
وی با بیان اینکه برادرش به مسائل دینی مقید بود، گفت: برای جلوگیری از ریا گاهی بدون خوردن سحری و بدون اطلاع اطرافیان روزه میگرفت.
قبادی عنوان کرد: برادرم میگفت هدف دشمن جسارت به حرم اهل بیت است و ما باید مقابلشان بایستیم. همچنین اجازه ندهیم که دشمن وارد مرزهای کشورمان شوند. این جمله را همیشه تکرار میکرد که دشمن را باید بیرون از خانه مان متوقف کنیم.
وی با اشاره به آخرین تماس تلفنی شهید گفت: نیمه شعبان آخرین تماس علی با خانه بود که حال روحی خوبی نداشت و میگفت از شهادت دوستانم ناراحت هستم.
برادر شهید قبادی در پاسخ به شایعاتی که در خصوص شهدای مدافع حرم منتشر می شود، گفت: برادرم هرگز پول برایش در اولویت نبود؛ زیرا به طور پنهانی به نیازمندان کمک مالی میکرد. درد فراق و بی تابی مادرم با هیچ مقدار پولی تسکین نمیشود. این شایعات برگرفته از سخنان مستکبران است، که می خواهند روحیه بسیجی ها را تضعیف کنند؛ اما بدانند که برادرم آخرین شهید راه اسلام نخواهد بود و جوانان این کشور در مقابل ظلم و استکبار خواهند ایستاد.
انتهای پیام/ ۱۳۱