ای خدا تو خود را به من بشناسان که اگر تو شناساییم به خویش نفرمایی رسولت را نخواهم شناخت، ای خدا تو خود رسولت را به من بشناسان و اکر رسولت را به من نشناساندی حجتت را نخواهم شناخت، خدایا تو حجتت را به من بشناسان و اگر حجتت را به من نشناساندی از دین خود گمراه خواهم شد.
با درود و سلام بر امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام امت و با درود بر شهیدان گلگون کفن که با ایثار جان خود روحی دیگر بر اسلام و شیعه دمیدند و با سلام بر امت شهید پرور که ادامه دهندهی را شهیدان هستند.
آری اکنون در زمانی واقع شدهایم که خداوند تعالی بر ما منت گذارده که توسط رهبری پیامبر گونهی امام امت، ایران اسلامی و این امت به پا خاسته که پس از 1400 سال داشت از بین میرفت و سلاطین و طاغوتیان و غارتگران هر کدام داشتند به نحوی از انحاء به اسلام ضربه میزدند و قوانین را به سود خود پیاده میکردند و مردم را چنان در تنگنا گذاشته بودند که به جز تعدادی مجاهد و از جان گذشته، قدرت و توان دادخواهی نداشتند و نمونهی بارز آن دوران سیاه زمان رضاخان و فرزند ناخلفش بود که بر سر امام و امت چهها که نکردند.
آنگاه با قیام 15 خرداد انقلاب ما با رهنمودهای امام امت و تظاهرات مردم قهرمان ایران شروع شد و بعد از آن با فعالیتهای مخفیانه ادامه یافت تا این که امام امت در تبعید و زندان شروع به پایهریزی انقلاب کرده افراد انقلابی و اسلام شناس ساخته شدند و به برکت حق تعالی در این دانشگاه گر چه بزرگ مردانی چون سعیدیها، غفاریها و ... در سیاه چالهای پهلوی به طرز فجیعی به شهادت رسیدند و افرادی چون، رفسنجانی، خامنهای و دیگران با تحمل شکنجهها به خواست خدا برای پیش برد انقلاب باقی ماندند تا این که با فداکاری مردم و ریختن خون هزاران شهید که خیابانهای شهرها را با خون خود رنگین و با بدن مطهرشان قبرستانها را لاله باران کردند و از این لالهها هزاران مرد ساخته میشد و طاغوتیان و حکومتشان را سست میکرد. و روز فرج رسید و امت به پیروزی نهایی رسیدند و با این پیروزی کار ابر قدرتها همچون آمریکا، شوروی و دیگر غارتگران تمام شد. هیچکس نمیتواند با هر عنوان و حیله و نیرنگ جلو این انقلاب را بگیرد. «و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین» و این دشمنان انقلاب با ضربههایی که زدند، یاران امام را یک به یک به طرز فجیعی به شهادت رساندند. آیت الله بهشتی، رجایی، باهنر، مطهری و دیگر عزیزان که چه سرمایههای عظیمی برای اسلام و جمهوری اسلامی ایران بودند. ولی امام امت با این که یاران را از دست میدادند به مردم دلداری میدادند و آنها را به مقاومت و ادامه دادن راه این عزیزان دعوت میکردند.
دیگر کاری که این حیله گران بین المللی و آمریکای جنایت کار برای ساقط کردن انقلاب کرند، دستور دادن به صدام بوند که به ایران حمله کند. شاید از این راه بتواند به خیال خام خود برسد. ولی غافل از این که آنها هنوز انقلاب و مردم و اسلام را نشناخته بودند و طرف مقابل خود را درک نکرده بودند. با تخصصهای کاذب خود به هیچ جایی و پایبند نبودند. با این تصور که ایران نه ارتش دارد و مرد هم که نمیتوانند کاری کنند، حمله را آغاز کرد. ولی حالا میبینیم که صدام تا کجاها آمده بود و حالا کجا است و یک نمونه از شجاعتهایی این امت مردم خرمشهر (البته حزب اللهی و سپاهی و دیگر نیروهای مردمی که دل سوز انقلاب بودند) حدود 20 الی 25 روز با تعدادی اسلحهی کم مقاومت کردند.
آری در این جنگ چه عزیزانی را از دست دادیم، چه عزیزانی جلو چشممان بدن آنها پاره پاره گردید، چه عزیزانی بدن مطهرشان در آتش ظلم و ستم و گلولههای صدامیان به خاکستر تبدیل شد.
گفتنیها زیاد است ولی به خودم میگویم آیا با دیدن این صحنهها چقدر توانستهام خود را بسازم و از هوایی نفس دور باشم؟ اگر دروغ نگویم خیلی کم. ولی این امت قهرمان، ای عزیزان پشت جبهه، ما در این جنگ عزیزان بسیاری را از دست دادیم. شهیدان و سرداران شهیدی چون باقری، بقائی، بروجردی، رضایی، نمازی، حاج همت و دیگر عزیزانی که با خون سرخشان جبههها را رنگین کرده و روح شجاعت و رزمندگی در رزمندگان به جای گذاشتهاند و این پیروزیها همهاش به برکت خون این شهیدان است.
حال وظیفهی ما در قبال خون این شهیدان چیست؟ آیا باید بازاریان ما گران فروشی کنند؟ و خواهران با وضعیتی زننده در سطح شهر خود را نمایان کنند؟ و بازاریان جنس مردم را احتکار نموده و در اختیار مردم نگذارند؟ کارکنان ما در کارخانه کم کاری کنند؟ و هزاران کار دیگر؟
آیا این شیوه و هدف عزیزان شهید بوده یا این که برعکس، هر فرد ایرانی خودش را مسئول بداند؟ هر قطرهی خونی که از رزمندهای بر زمین میریزد باری بر شانهی او آمده باید این بار را تحمل کند و با اعمال صالح و اطاعت از امام، به طور صحیح به دستورات اسلام عمل نماید. ولی بحمدالله ما نمیتوانیم ناامید شویم که تعدادی واقعا کورند و کرند و نمیتوانند واقعیتها را ببینند و از اسلام و قرآن بدشان میآید و نمیخواهند بپذیرند که باید کمی در سختی زندگی کرد.
گفتنیها زیاد است ولی باید بدانیم که با یک کار اشتباه و خلاف در جمهوری اسلامی که انجام بدهیم قلب امام را به درد آوردهایم و امام زمان (عج) را از خود ناراضی کردهایم و از خودم میگویم که هنوز نتوانستهام خود را راضی کنم که آیا به وظیفهی خود درست عمل کردهام یا خیر؟
امید است که خداوند تعالی لطفی کند که اگر لیاقت شهادت دارم، که چنین نیست، نصیبم کند و اگر بنا است باشیم، که خدا نکند، موت مرا شهادت در راهش قرار دهد. یا این که چنان توفیقی بدهد که ادامه دهندهی راه شهدای عزیز و شهدای زنده (جانبازان) باشیم.
گرچه درست نتوانستم مطلب را ادا کنم و دیگر هم متاسفانه وقت ندارم و اکنون که خداوند منتی دیگر بر ما گذاشته و توفیق شامل حال ما شد و به زیارت بیت ا...الحرام میروم، شاید که آنجا بتوانم کنار قبر رسول الله (ص) و خانهی خدا حوائج را بگویم و امید است که برآورده شود.
در آخر گرچه نتوانستم در این مدت عمر زیاد کار مثبتی انجام دهم و خداوند متعال را از خود خشنود کنم، امید است که خداوند از لطف و کرمش مرا ببخشید. اگر لیاقت شهادت دارم، شهادت را نصیبم کند و مرگ مرا شهادت در راهش قرار دهد. انشاءا... و امید است که پدرم و مادرم که من نتوانستم حق آنها را ادا کنم و قدر آنها را ندانستم مرا ببخشند و راضی باشند.
همسرم، امیدوارم زینب وار زندگی کنی و فرزندانم را آن طور که شایسته است و اسلام و قرآن دستور میدهد تربیت کنی که انشاءالله باعث سرفرازی پدر و مادر خود باشند.
از درگاه خدا بار دیگر طلب مغفرت و بخشش میکنم و امید است که به لطف خداوند تعالی و همت رزمندگان، دشمن ما از بین برود و اسرای عزیز آزاد و شهدای ما با شهدای کربلا محشور شوند و خبر سلامتی مفقودین هر چه زودتر به خانوادهشان برسد و خداوند امام امت را که امید کلیه مستضعفان جهان است تا انقلاب مهدی (عج) زنده نگه دارد.
به امید زیارت کربلا و قدس عزیز
«این ها چند کلامی بود جهت یاد بود این حقیر»
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
ملتمس دعا مصطفی تقی جراح 1363/5/23