فرشتگان آسمان هم بالهای خود را گشوده بودند تا فرشتهای زمینی که آسمانی شده بود و زمین هم برایش تنگ و تاریک شده بود را به سوی خود و به سوی آسمان ببرند. در کشاکش این جدال بین حق و باطل، خدمت و خیانت، ظلم و احسان، ولایت و دوستی اهل بیت (علیهمالسلام) در مقابل ظالمین و ناپاکان، پیروی از ولایت، امامت و ضد ولایت فقیه، میهن دوستی و خدمت به خلق با مزدوران اجنبی و خائن به کشور؛ فاطمهای دیگر به جرم پیروی از ولایت را به شهادت رساندند.
حضرت فاطمه (س) را به جرم دفاع از امامت به شهادت رساندند و این فاطمه را به جرم دفاع از ولایت. او را در مدینه از مسجد به منزل و ایشان را از مسجد به محل کار. آتش و آتش. بیدفاع و غریبانه و در اوج مظلومیت در آتش کین وهابیون به شهادت رسید و برگی دیگر به پرونده ظالمین تاریخ افزوده شد.
فرسودهام ز داغ گلی پاک و بی مثال
گم گشتهام ، کجاست جنوب و کجا شمال؟
دیگر مرا نه، حافظه یاری نمیکند
دیگر نمیکشم نه، به روز و نه ماه و سال
رفتهست و من ز هجر رخش دست و پا زدم
روحم به آسمان دلش کرده ارتحال
سنگین، کمرشکن و چه تلخ است رفتنش
طاقت ندارد این دل کوچک و سبز و کال
ای کاش روشن ز نگهش میشد این دو چشم
ای کاش میگشود به من روزن از جمال
«مادر برای دیدن من خانه آمده
امشب دوباره آمده پیشم» و این خیال؛
از بیتهای کهنه من رد نمیشود
تا لحظهای که پر شود این جام از وصال
انتهای پیام/