گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: امام خمینی (ره) پس از حوادث خونین 15 خرداد 1342 و دستگیری، انتقال به زندان تهران، سرانجام در اثر مقاومت مردم مسلمان و پیگیری مراجع عظام، در 16 فروردین 1343 به حوزه علمیه قم مراجعت کردند.
اداره کل سوم در نامهای به ریاست ساواک تهران ضمن اعلام کشف نامه جلال، خواستار سوابق روابط جلال با امام میشود:
خیلی محرمانه
از: اداره کل سوم
به: ریاست ساواک تهران
دربارهی: جلال الدین سادات آل احمد
در بررسی مدارک مکشوفه از منزل آیت الله خمینی نامهای به دست آمده که توسط نامبرده بالا، به عنوان خمینی نوشته شده و مبین وجود ارتباط نزدیک بین دو نفر مذکور با همدیگر میباشد. خواهشمند است دستور فرمایید هر گونه سوابقی درباره ارتباط نامبردگان در آن ساواک موجود است، خلاصه آن را به این اداره کل اعلام نمایند.
مکه- روز شنبه 31 فروردین 1343/ 8 ذی حج 1383
وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت تهران را به شادی واداشت فقر منتظر الپرواز(!) بودند به سمت بیت الله، این است که فرصت دست بوسی مجدد نشد. اما اینجا دو سه خبر اتفاق افتاده و شنیده شده که دیدم اگر آنها را وسیلهای کنم برای عرض سلامی، بد نیست.
اول اینکه مردی شیعه جعفری را دیدم از اهالی الاحساء- جنوب غربی خلیج فارس، حوالی کویت و ظهران- میگفت 80 درصد اهالی الاحساء و ضوف و قطیف شیعهاند و از اخبار آن واقعهی مولمهی پانزده خرداد حسابی خبر داشت و مضطرب بود و از شنیدن خبر آزادی شما شاد شد- خواستم به اطلاعتان رسیده باشد که اگر کسی از حضرات روحانیان به آن سمتها گسیل بشود، هم جا دارد و هم محاسن فراوان.
دیگر اینکه در این شهر شایع است که قرار بوده آیه الله حکیم امسال مشرف بشود، ولی شرایطی داشته که سعودیها دو تایش را پذیرفتهاند و سومی را نه. دوتایی را که پذیرفتهاند داشتن محرابی برای شیعیان در بیتالله - و تجدید بنای مقابر بقیع- و اما سوم که نپذیرفتهاند، حق اظهار رای و عمل در رویت هلال. به این مناسبت حضرت ایشان خود نیامدهاند و هیاتی را فرستادهاند گویا به ریاست پسر خود خواستم این دو خبر را داده باشم. دیگر اینکه گویا فقط دو سال است که به شیعیان دراین ولایت حق تدریس و تعلیم دادهاند. پیش از آن حق نداشتهاند.
دیگر اینکه «غربزدگی» را در تهران قصد تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان، زیر چاپ جمعش کردند و ناشر محترم متضرر شد. فدای سرشما. دیگر اینکه طرح دیگری در دست داشتم که تمام شد و آمدم، دربارهی نقش روشنفکران میان روحانیت و سلطنت، و توضیح اینکه چرا این حضرات همیشه در اخرین دقایق طرف سلطنت را گرفتهاند ئو نمیبایست. اگر عمری بود و برگشتم تمامش خواهم کرد و به حضرتتان خواهم فرستاد. علل تاریخی و روحی قضیه را گمان میکنم و نمیبایست. اگر عمری بود و برگشتیم تمامش خواهم کرد و به حضرتتان خواهم فرستاد. علل تاریخی و روحی قضیه را گمان میکنم نشان داده باشم. مقدماتش در غرب زدگی ناقص چاپ اول آمده، دیگر اینکه امیدوارم موفق باشید.
والسلام جلال آل احمد
همچنانکه آن بار در خدمتتان به عرض رساندم فقیر گوش به زنگ هر امر و فرمانی است که از دستش برآید. دیده شد که گاهی اعلامیهها و نشریاتی به اسم و عنوان حضرات در میآید که شایستگی و وقار نداشت. نشانی فقیر را هم حضرت صدر میداند و هم اینجا مینویسم: تجریش آخر کوچهی فردوسی. والسلام
مامور رژیم در ذیل نامه چنین مینویسد:
این نامه از مدارک مکشوفه از منزل خمینی به دست آمده در پرونده جلال آل احمد بایگانی شود.