این عبارت فارغ از هر پیشداوری انسان را به یاد شهدای ترور، جنگ تحمیلی و تحریمها علیه ایران میاندازد، هر چند این موارد را هم شامل میشود اما قضیه پیچیدهتر از چیزی است که فکر میکنیم.
این دهه به دلیل رویدادهای مختلف آن ظرفیت پرداختن دارد که انقلاب را با همه ابعادش به نسل امروز بشناساند و در عین حال ایجاد شبهه کند. متاسفانه هنوز به این دهه پرداخت جدی صورت نگرفته است. همین امر سبب شده که شناخت از مطهریها و بهشتیها و شهدای محراب و ترور همچنان در هالهای از ابهام باقی بمانند و امثال منتظریها سبب ایجاد شبهه شوند و او را تبدیل به شیخ مظلوم کنند و بدتر از آن بدخواهانی مثل بنیصدر دلسوز نظام معرفی شده و با بیشرمی قطبزادهها را تطهیر کرده و با زبان بیزبانی او را شهید قلمداد کنند!
شعار «ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده» قبل از هر جای دیگری باید در جبهه فرهنگی تحقق عینی پیدا کند. تحقق این شعار در کنار بیرون آوردن دهه ۶۰ از مظلومیت کار را برای فعالان جبهه فرهنگی انقلاب دشوار میکند. در عین حال هزینههای خودش را دارد که البته به استناد سخنان رهبر انقلاب طبیعی هم هست چرا که «چالش» هزینه دارد. نمونه واضح آن اکران «ویلاییها» و «ماجرای نیمروز» است که ساخت هر دو فیلم، عدهای را عصبی کرده و به چالش کشاند. در اولی به دلیل ایجاد غرور و خودباوری در زنان و دومی به خاطر طرح سوال در ذهن جوانانی که گروهک «مجاهدین خلق» را واقعا مجاهد خلق تصور میکردند.
بعد از سه دهه دوباره اقدامات کینه توزانه و تروریستی منافقین مطرح شده و ایجاد سوال میکند. البته این طرح کردن سوال، سبب مطرح شدن موضوعاتی دیگر و پر رنگ شدن شخصیتهای مهم انقلاب خواهد شد.
هیچ نیرویی مثل اصحاب هنر جبهه فرهنگی نمیتواند دهه ۶۰ را از مظلومیت بیرون آورد. عیان کردن تفاوت جلاد و شهید و اینکه هر کدام در جای خود معرفی شود، جز در حوزه فرهنگ در کجا قابلیت و استعداد بروز دارد.
در تاریخ شفاهی به جز چند اثر محدود، هنوز کاری جدی صورت نگرفته در حالی که این حوزه موضوعات فراوانی برای پرداختن دارد. با گذشت نزدیک به ۴۰ سال از تسخیر لانه جاسوسی این واقعه به درستی روشن و بازنمایی نشده است. متاسفانه در نظر عدهای، کسانی که سفارت آمریکا را تصرف کردند اوباشی بودند که از مدنیت چیزی نمیدانستند. حال آنکه حضرت امام این پیروزی را انقلاب دوم یاد کردهاند.
نیاز به تهیه لیست از پرداخت نشدهها به وقایع دهه ۶۰ نیست چرا که اصلا به آن پرداخت نشده است. نه فقط رویدادها و شخصیتهای آن، که شخص امام خمینی دهه ۶۰، در مظلومیت به سر میبرد. آنچه ما و نسل امروز از امام خمینی (ره) میدانند همان خمینی انقلابی دهه ۴۰ بود حتی خمینی دهه ۵۰ نیز چندان شناخته شده نیست.
قطعا اگر امام خمینی (ره) در دهه ۶۰ سیاستگذاریها و مناسبات او با چهرههایی مثل بنیصدر و منتظری و امثال آن، طرح موضوع شود چهرههای ظاهرالصلاحی از نقاب تزویر بیرون خواهند افتاد که جای جلاد و شهید را عوض کرده و طبیعتا به جای «چالش» به «سازش» فکر میکنند.
آنچه که ما از دهه شصت میدانیم مختص به دفاع مقدس و حوادث خط مقدم است که از ساخته شدن آثار تصویری و انتشار کتاب حاصل شده است. حضور در این حوزه هر چند ضروری است اما درک و شناخت دفاع مقدس بدون شناخت فضای سیاسی آن دوره راه به جایی نخواهد برد. چنان که حضرت زینب (س) فقط مقتلخوانی نمیکرد، آنچه آن حضرت بعد از حادثه عاشورا انجام داد تبیین سیاست امام حسین (ع) برای قیام و روشنگری در جهت شناخت سیاستهای ضد اسلامی بنی امیه بود.
وقتی مقام معظم رهبری به ما هشدار میدهند که مراقب باشیم جای شهید و جلاد عوض نشود، ریشه در قیام عاشورا دارد. رهبر انقلاب این انذار را به پشتوانه تلاشهای دستگاه بنیامیه و بنیعباس برای منکوب کردن شخصیتهای طراز اول اسلام مثل ابوذر و میثم و حجر بن عدی بیان کرده اند.
از همین رو، شناخت دهه ۶۰ حتی از صدور انقلاب ضروریتر است. چرا که برای صدور انقلاب ناگزیر به شناخت آن هستیم و شناخت آن جز با ضریب دادن به دهه ۶۰ میسر نیست. صدور انقلابی که برخی سردمدارانش به سازش فکر میکنند و برای آن هزینه میدهند، انقلاب بیخطر، سترون و اختهای را نمایندگی خواهند کرد که زایشی ندارد. تاکید مقام معظم رهبری برای صدور انقلاب، انقلابی است که در عین انقلابیگری، زایا و پویا و در تعامل با دیگر کشورها است.
بیرون آمدن از آوار شبهات دشمنان داخلی و خارجی جز حضور مسمتر در جبهه فرهنگی و خارج کردن دهه ۶۰ از مظلومیت راه دیگری ندارد. البته دشمن بیکار نخواهد نشست و قطعا در مقابل این جبهه خواهد ایستاد. اگر مقام معظم رهبری فرمودند: «فرهنگ آن چیزی است که حاضرم جانم را فدای آن کنم» به خاطر دشواریهای این راه است که حضور در آن کمتر از سالهای دفاع مقدس نیست به شرط آنکه واقعا رزمنده جبهه فرهنگی انقلاب باشیم.
انتهای پیام/ ۱۶۱