گروه حماسه و جهاد
دفاع پرس: شهید حمزه زینتی افخم در 15 اسفند 1329 در همدان در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده است. وی خرداد سال 60 ازدواج و 24 آذر 1360 در سرپل ذهاب به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در ادامه ماحصل گفتو گوی خبرنگار دفاع پرس با همسر این شهید گرانقدر را میخوانید:
سال 1360 در دوران جنگ ازدواج کردیم، همسرم 23 ساله بود. از طریق شوهر خواهرم آشنا شدیم. در جلسه آشنایمان از عقایدش گفت، زمانیکه وی به خواستگاری آمد به ما گفت: «تا جنگ است در جنگ میمانم به احتمال زیاد هم شهید میشوم».
معیارش برای انتخاب همسر در درجه اول ایمان بود، ما خرید عروسی به آن شکل نداشتیم، فقط یک دست لباس و حلقه خریدیم در مجموع شاید پولش به 10 هزار تومان هم نرسیده بود، در دهه شصت در مراسمها این همه بریز و بپاش تجملاتی که الان هست نبود اکثرا مراسمها ساده برگزار میشد. ما هم به دفتر عقد رفتیم و عقد کردیم و بعد یک مهمانی ساده در منزل برگزار کردیم.
زمانیکه به خواستگاری آمده بودند وقتی مادرم حمزه را دید خیلی بهش علاقهمند شده بود و اصرار داشت که من با وی ازدواج کنم، ولی پدرم راضی نبود؛ اما به خواست من احترام گذاشت.
من اعتقاد داشتم که مرد باید به جنگ برود اگر همسر من، پدرم، برادرم و دیگران هم به نمیرفتند پس چه کسی باید به جنگ میرفت. همسرم از طریق سپاه به جبهه جنگ رفت.
زندگی ما آنقدری طول نکشید ما خرداد سال 60 ازدواج کردیم و همسرم آذر همان سال به شهادت رسید، در مجموع ما چهار ماه زندگی کردیم در این چهار ماه همسرم بیشتر در جبهههای جنگ بود، سه ماه بعد از شهادت همسرم فرزندم به دنیا آمد.
حمزه فوق العاده خوب و مهربان و اهل بگو بخند بود در هر شرایطی خندیدن و شوخی کردن را ترک نمیکرد.
سختی زیادی کشیده بود، حمزه عاشق امام رضا (ع) بود، در این زندگی کوتاه، ما 2 بار به مشهد مقدس رفتیم، زمانی که همسرم از جبهه بر میگشت میگفت: من فقط به نیت دیدار امام رضا (ع) به این مرخصی می آیم. حمزه از اول جنگ در جبهههای غرب بود تا زمانی که به شهادت رسید.
خبر شهادت همسر را شوهر خواهرم که واسطه آشنایی ما شده بود به ما داد، وی مجروح شد و به تهران آمده بود که خبردار شد تک تیرانداز به حمزه شلیک کرده و شهید شده است. یک وصیتنامه مختصری همسرم روز قبل از شهادتش نوشته بود.
در مورد تربیت فرزندمان توصیه کرده بود و اینکه پشتیبان ولایت فقیه باشیم. من نگران بودم که بعد از شهادت همسرم، فرزندم را از من بگیرند زمانیکه این موضوع را با حمزه در میان گذاشتم وی گفت که همچین اتفاقی نخواهد افتاد و همسرم در وصیتنامهاش این موضوع را ذکر کرده بود که بعد از شهادت من، سرپرست فرزندم همسرم است.
زمانیکه همسرم به مرخصی میآمد با هم خدمتیهایش خانههای تیمی را شناسایی میکردند هیچ وقت دست از فعالیت بر نمیداشت.
همسر شهید زینتی افخم مدافعان حرم را اینگونه یاد کرد: من شرمنده مدافعان حرم هستم، شرایطی که اینها دارند خیلی سختتر از شرایطی است که ما گذراندهایم، یک زمانی جنگ در کشور خودمان بود مردم احساس خطر میکردند این بود که از جنگ حمایت میشد؛ ولی این جنگ اعتقادی است که خیلیها به آن اعتقاد ندارند و آن طرف را محکوم میکنند، اسلام به ما امر کرده که هر کجا جنگ بود یا انسانی احتیاج به کمک داشت ما باید برویم، از طرف دیگر این یک جنگ نیابتی است ما داریم از اهمیت کشور خودمان دور را دور دفاع میکنیم به همین دلیل فکر میکنم خیلی این خانوادهها غریب هستند.
انتهای پیام/ 181