گنجينه‌ شهدا/1

دشمن بداند که جان ناقابل خویش را فدای اسلام و امام کردم

شهید ابوالحسن یاری در فرازی از وصیتنامه خود می‌نویسد: از خانواده‌ خود تقاضا دارم که برای من گریه و زاری نکنند تا دشمن بداند که ناآگاهانه قدم برنداشتم و دوست بداند که جان ناقابل خویش را فدای اسلام و امام کردم.
کد خبر: ۲۴۲۹۱۷
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۲ - 10June 2017
نگاهی به وصيت‌نامه‌ي شهداي  استان كرمانشاه با موضوع به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، شهید ابوالحسن یاری در سال 1335 در یک خانواده متوسط چشم بر جهاتن گشود و در طول عمر کوتاهش ظلمی را که از دستگاه شاه به ملت مظلوم روا می‌شد به خوبی می‌دید به همین دلیل در جریان قیام شکوهمند انقلاب اسلامی ایران با شرکت فعال در تظاهرات و راهپیمائی‌ها علیه رژیم سفاک شاهنشاهی مبارزه می‌کرد.
 
بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به این ارگان انقلابی پیوست و تمام زندگیش در دفاع و حراست از انقلاب اسلامی و مبارزه با تجاوزگران خلاصه می‌شد و به عنوان شاگرد مکتب امام حسین (ع) به گفته‌های رهبرش جامه عمل پوشاند و در اوقات بیکاری دائما در حال مطالعه و تفکر در آیات قرآن و نهج‌البلاغه بود و سفارش می‌کرد هیچگاه وقت خود را بیهوده نگذرانید و خود نیز همیشه تشنه آموختن بود و آموختن او وقتی مضاعف می‌شد که آگاهیش را در خدمت و گشودن گره‌های مشکلات مردم به کار می‌برد.
 
از تواضع ابوالحسن یاری با مردم می‌توان درس‌ها آموخت.
 
وی جنگ تحمیلی نیز خدمات چشمگیری انجام داد و سرانجام در تاریخ  27 آبان سال 1359 در جبهه سر پل ذهاب شربت شهادت نوشید و به خیل عظیم شهدای انقلاب پیوست. 

فرازی از وصیتنامه شهید ابوالحسن یاری

... وقتی این وصیتنامه به دست شما می‌رسد که من شهید شده‌ام. از خانواده‌ خود تقاضا دارم که برای من گریه و زاری نکنند و تسکین دهنده‌ اقوام و آشنایان باشند تا دشمن بداند که ناآگاهانه قدم برنداشتم و دوست بداند که جان ناقابل خویش را فدای اسلام و امام کردم. امیدوارم که وارثان خون شهدا به اهداف آن‌ها ارج گذاشته و پیرو راه آن‌ها باشند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار