گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: برای گام برداشتن در جهت مسیر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، سلسله نشستهایی در خبرگزاری دفاع مقدس آغاز شده و در حال برگزاری است. نخستین نشست در سوم خرداد ماه همزمان با سالروز آزادسازی خرشهر با حضور زنان مقاوم و مدافع خرمشهر آغاز شد. نشست دوم با حضور خبرنگاران و نخبگان رسانه، نشست سوم با حضور نویسندگان حوزه زنان و دفاع مقدس و چهارمین نشست نیز به میزبانی از خانواده معزز شهدا اختصاص یافت.
نشست تخصصی «بررسی نحوه ترویج فرهنگ و سیره شهدا» با حضور خانواد معظم شهدا و با مشارکت سازمان نشر ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس و خبرگزاری دفاع مقدس و همراهی «مریم ارشدی» مدیر روابط عمومی این سازمان، «زهره علمالهدی» خواهر شهید حسین علمالهدی، «رقیه شیرودی» خواهر شهید علیاکبر شیرودی، «زهره سادات لاجوردی» فررند شهید لاجوردی و «زهرا رضازاده» همسر شهید ناصر خلیلی برگزار شد.
جهت مطالعه بخش نخست نشست تخصصی «بررسی نحوه ترویج فرهنگ و سیره شهدا» اینجا کلیک کنید.
زهره علم الهدی خواهر شهید حسین علم الهدی در این نشست حضور داشت. وی به نقش مادران شهدا در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت اشاره و خاطرنشان کرد:
در سال 42 همزمان با آغاز فعالیتهای انقلابی امام خمینی (ره) به جهت رفاقت پدرم با ایشان، در منزل ما نیز فعالیتهای انقلابی آغاز شد. فعالیتهایمان از همان زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. هنگام دستگیری امام (ره)، در منزل ما برای آزادی و سلامتی ایشان زیارت جامعه کبیره قرائت شد. جمعیت زیادی از خانمها شرکت کردند. برادرانم نیز در فعالیتهای انقلابی با پدرم همگام شدند.
حسین برای نخستین بار در سن 14 سالگی توسط ساواک دستگیر شد. در آخرین دستگیری، حکم اعدامش صادر شد. با اوجگیری تظاهرات و در پی آن آزادی زندانیان، حسین ده روز قبل از ورود امام (ره) به کشور، آزاد شد. برادرم در 22 بهمن ماه جهت استقبال از ورود امام (ره) خودش را به تهران رساند.
در ماه رمضان سال 58، حسین از صبح تا شب برای گروههای خواهران و برادران کلاسهای آموزشی مختلف برگزار میکرد. با آغاز جنگ تحمیلی، خودش را به خط مقدم مقابله با دشمن رساند، حسین از نخستین فرماندههای دوران جنگ تحمیلی به شمار میرود اما نامش کمتر به میان میآید.
20 روز پس از آغاز جنگ، انبار مهمات شهر اهواز منفجر شد. تقریبا شهر و پادگان خالی از سکنه شده بود. در چنین شرایطی، تمام اعضای خانواده در منزل پدری جمع شدیم و فعالیتهای جنگی را از همان دوران آغاز کردیم. حسین هر روز خبر شهادت یک رزمنده را میداد و از مادرم میخواست برای تسلی خاطر مادران شهدا به منزل آنها برود.
پس از شهادت حسین، یک گروه 50 نفری متشکل از خواهران و برادران بسیج به منزل ما آمدند. مادرم پرسید که آیا این گروه به منزل دیگر خانواده شهدا نیز میرود؟ آنها پاسخ منفی دادند و گفتند: «به جهت اینکه حسین علم الهدی حکم استادی به گردن ما دارند، به دیدار شما آمدیم.» مادرم از آنها خواهش کرد که به دیگر خانواده شهدا نیز سرکشی کنند. این پیشنهاد به شرط حضور مادرم قبول شد.
خانوادههای اهوازی پس از شنیدن خبر شهادت فرزندانشان در شهر میماندند و مقاومت میکردند. مادرم به همراه دیگر خواهران به دیدار خانواده معزز شهدا میرفتند. چندی بعد، مادران شهدا نیز با این کاروان همراه شدند. نام این کاروان را «کاروان حضرت زینب (س)» گذاشتند. برنامههای این کاروان به قدری افزایش یافت که در مقابل درب خانه ما یک تابلوی یک متری نصب شد تا برنامههای هفتگی بر روی آن نوشته شود.
آقای آهنگران یک نوحه در مورد کاروان خوانده بود. برنامه کاروان حضرت زینب (س) به این گونه بود که خواهران با نوحه خوانی وارد خانه شهید میشدند و در آنجا ادعیه قرائت میشد. پس از سخنرانی مادرم، همسر یا مادر شهید به خاطرهگویی میپرداختند. فعالیت این کاروان روز به روز گسترش یافت تا آنجایی که چندین مرتبه به دیدار امام (ره) و مقام معظم رهبری رفتند.
در این کاروان علاوه بر دیدار با خانواده معزز شهدا سعی در حل مشکلاتشان نیز میشد. در آن زمان برادرانم مسئولیتهایی همچون معاون استانداری، سپاه و جهاد را بر عهده داشتند. هر زمان مشکل حقوقی برای یک خانواده شهید به وجود میآمد، در اسرع وقت با همکاری برادرانم حل و فصل میشد. از سوی دیگر در آن دوران خانواده شهدای اهواز مستضعف بودند. ماشینی از شهرهای مختلف مایحتاج را به خانه ما میآورد. مادرم و دیگر خانمها آنها را بسته بندی کرده و میان خانوادههای شهدا پخش میکردند. مقداری پول نیز از تعاون سپاه گرفته میشد که میانشان تقسیم میکردند.
وی ادامه داد: سال 63 در سفری که به تهران داشتیم با همسر امام (ره)، همسر مقام معظم رهبری و همسر مرحوم رفسنجانی دیدار کردیم. در این جلسه از مادرم درخواست شد تا در تهران بماند و فعالیتهایش را در تهران نیز ادامه دهد. در پی این پیشنهاد ما به تهران آمدیم. برنامه کاروان حضرت زینب (س) در مناطق مختلف تهران اجرا و در هر منطقه یک مادر شهید به عنوان مسئول کاروان انتخاب شد.
در روز ولادت حضرت زینب (س) برنامهای در کانون توحید تهران برگزار شد. حدود 2 هزار مادر شهید در این مراسم شرکت کردند تا آنجایی که اتوبوسها در میدان توحید توقف کرده و مادران شهدا مسیر میدان تا کانون توحید را پیاده میپیمودند. پس از این مراسم مادرم فعالیتهایش کمتر شد و یک سال بعد نیز فوت کرد.
پس از رحلت مادرم به شهر قم نقل مکان کردیم. از آن مقطع زمانی دیگر از فعالیتهای کاروان حضرت زینب (س) بیخبر بودم. چند سال پیش به تهران بازگشتیم و سال گذشته طی دیدار با همسر سردار فدوی تصمیم بازسازی کاروان در شهرک شهید محلاتی گرفته شد. در دیدار با مقام معظم رهبری اجرای این طرح بیان شد و ایشان نیز استقبال کردند.
خواهران بسیج برای بازسازی طرح کاروان حضرت زینب (س) به میدان آمدند. به مادر شهید مدافع حرم «امیر سیاوشی» جهت همراهی با کاروان پیشنهاد شد اما متاسفانه از سوی مسئولین یا سازمانی پشتیبانی نشد. با این وجود به طور خودجوش دیدار با خانواده شهدا به ویژه خانواده شهدای مدافع حرم در حال برگزاری است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/ 131