به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، تاریخ انقلاب اسلامی پر از دوستی و دشمنی، خیانت و خدمت است. کسانی بودند که تا آخرین نفس برای حفظ انقلاب کوشیدند و در مقابل کسانی در لباس خدمت با دشمن همپیمان شدند. «سید ابوالحسن بنی صدر» به عنوان نخستین رئیس جمهور ایران خیانت و ضربههای محکمی بر پیکره انقلاب اسلامی وارد کرد اما ملت و دولت با اتحاد، نقشههای شوم وی را خنثی کردند.
تغییر شعارهای پیش از انتخابات و دوره رئیس جمهوری بنی صدر، تضاد و اختلاف با روحانیان، عدم پیروزی از خط امام (ره)، مخالفت با فرماندهان ارشد نظام، تشکیل گارد ریاست جمهوری برای سرکوب مردم حزب الهی و ... از جمله خیانتها و عملکردهای منفی بنی صدر در دوران رئیس جمهوری وی است که منجر شد امام خمینی(ره) طی پیامی بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز 10 روز پس از برکناری بنی صدر از فرماندهی کل نیروهای مسلح با 177 رای موافق، 12 رای ممتنع و یک رای مخالف به بیکفایت وی رای دادند. در این جلسه 150 سوال طی 10 ساعت، از عملکردهای بنی صدر در دوران ریاست جمهوری پرسیده شد که در ادامه آمده است:
1- تخلفات قانونی بنیصدر
مگر رياست جمهوری نظام جمهوری اسلامی نبايد صلاحيت و كفايت خود را در احترام به نهادهای قانونی ثابت كند؟ مگر مشروعيت او مبتنی بر حراست از قانون اساسی نيست؟ مگر نهادهای اين جمهوری بخشی از تحقق خارجی قانون اساسی را تشكيل نمیدهند؟ پس چرا آقای بنیصدر بارها و بارها به نهادهای قانونی بیحرمتی روا داشتهاند؟ مگر به اين طريق پايه مشروعيت خود را سست نكرده است؟ چرا رياست جمهوری لوايح مجلس را امضا نكرده است؟ و چرا به شورای نگهبان اهانت كرده است؟
آقای بنیصدر؛ مگر رئيس جمهور بعد از مقام رهبری دومين مقام جمهوری اسلامی نيست؟ و مگر حفظ حرمت نظام جمهوري از او انتظار نمیرود؟ و مگر تحقير جمهوری تحقير رئيس جمهور نيست؟ پس چرا با اين جمله كه اين جمهوری جمهوریای نيست كه من فخر كنم رئيس آن باشم نهاد رياست جمهوری را تحقير میكند؟ آيا در اين جمله فقط از شخص خودتان ستايش نشده است؟ آقای بنی صدر چرا شما خودتان را جای قانون اساسی گذاشتهايد؟ آيا قانون اساسی بايد با شما هماهنگ شود يا شما با قانون اساسی؟
آقای بنیصدر؛ مگر مردم به رئيس جمهور مجری قانون اساسی رای ندادهاند؟ پس چرا شما قانون اساسی را اجرا نكردهايد؟ مگر طبق اصول 4 و 5 و 6 و 93 قانون اساسی تشخيص مغايرت و عدم مغايرت مصوبات مجلس با اصول قانون اساسی و موازين اسلامی با شورای نگهبان نيست؟ شما با كدام قانون و با چه معياری به خود اجازه میدهيد كه در نوشتهها و سخنرانیهايتان قوانين مجلس را نفی كنيد؟ چگونه مملكت انقلابی میتواند با اينچنين رئيس جمهوری مشكلاتش را حل كند؟
آقای بنیصدر؛ چرا شما مصوبات مجلس را به نام قانون امضا نمیكنيد؟ در حالی كه عدم امضا مصوبات مجلس توسط رياست جمهوری نقض اصل 123 قانون اساسی است.
آقای بنیصدر؛ اگر بر اساس اصل 115 قانون اساسی كه صفات و شرايط رجال مذهبی و سياسی اين جمهوری ذكر شده قضاوت كنيم آيا شما دارای همه آن فضائل اخلاقی از جمله تقوی بودهايد؟
بر اساس اصول قانون اساسی يكی از وظايف رياست جمهوری امضا مصوبات مجلس است آقای بنیصدر در قسمتی از اظهارات خود گفتهاند كه امضا كردن مصوبات مجلس توسط رئيس جمهور جزيی از مراحل قانونگذاری است آيا اين حركت دخالت آشكار در قوه مقننه نيست؟
آقای بنیصدر شما نمیدانستيد كه داشتن 11 ميليون رای در جريان انتخابات رياست جمهوری به مفهوم داشتن حق بيشتر برای مقابله با قوای ديگر نيست؟ چرا آقای بنیصدر وظايف خطير رياست جمهوری را انجام ندادهاند؟
مگر در قانون اساسی يكی از وظايفشان طبق اصل 113 قانون اساسی اجرای قانون و تنظيم روابط قوای سه گانه نيست چرا ايشان حتی نتوانستهاند روابط خود را با قوه مجريه بر اساس قانون و حسن نيت تنظيم كند؟ چه رسد به اينكه روابط قوای سه گانه را تنظيم کنید.
آقای بنیصدر در شرايطی كه رياست قوه مجريه را بر عهده دارد و مسئول اجرای قانون اساسی و تنظيم كننده روابط قوای سه گانه است بجای تنظيم كردن قوا نقش تفكيک كردن قوا را به عهده داشتهاند؟
چرا شما آقای بنیصدر به عنوان رئيس جمهور نظام اسلامی و انقلابی ايران بجای اينكه در به استقرار و تثبيت و جان گرفتن نهادهای انقلاب حركت كنيد در جهت بیاعتبار كردن آنها حركت كردهايد؟ در شرايطی كه امام روی دو اصل آرامش و وحدت كه زمينه اجتماعی لازم برای تثبيت نهادها است؛ چرا شما با غوغا سالاری زمينه جان گرفتن اين نهادها را كه باعث از بين رفتن زمينههای رشد ضد انقلاب از طريق برطرف كردن نيازهای مردم میشود از بين برديد؟
چرا رياست جمهور نظام جمهوری اسلامی كه پاسدار قانون اساسی است خود از قوانين عادی و قانون اساسی به دفعات تخلف میکنید؟
آقای بنیصدر فقدان و عدم تقوای سياسی در وجود شما و وجود خصلتهای شيطانی از قبيل روحيه استكباری و خودخواهی و خودمحوری؛ مخالفت شديد با نهادهای برخاسته از انقلاب؛ دخالت صريح در قوه مقننه و قضائيه؛ امضا نكردن مصوبات مجلس، تضعيف رهبری در مصاحبههای اخيرتان؛ حوادث 14 اسفند؛ ناتوانی شما در معرفی نخست وزير به مجلس و درخواست از مجلس برای معرفی نخست وزير همه و همه دليل بر بیكفايتی سياسی شما نيست؟
حال امام از شما میپرسد و شما صادقانه جواب بدهيد چه كسی جز رياست جمهور يعنی شخص آقای بنيصدر مقصر اصلی بر كناری و عدم كفايت سياسی ايشان میباشد؟
2- عدم صلاحيت اخلاقی و تقوای آقای بنیصدر
آقای بنیصدر چرا تمام افراد منحرف و چهرههای ضد انقلاب و اشخاص چند چهره و منافق سنگ محبت شما را به سينه میزنند؟
چرا هميشه افراد غير متعهد به اسلام دور شما جمع میشوند؟ چرا مسلمانان متعهد اگر هم جذب شما شوند پس از مدت كوتاه از شما فاصله میگيرند؟ (در انتشار روزنامه انقلاب اسلامی و تشكيل دفتر هماهنگی نمونه فراوان است) شما اين واقعيت را دليل بر چه چيز میدانيد؟ چرا آقای بنیصدر به مرحلهای میرسند كه خط نفاق و ارتداد و كفر و استكبار؛ سنگر مستحكمی در وجودشان پيدا میكند؟ آقای بنیصدر شما در جمله كه «اين جمهوری جمهوریای نيست كه من فخر كنم رئيس آن باشم» از شخصی خودتان ستايش نكردهايد؟ آقای بنیصدر؛ «واقعيت بحران عمومی» كه يكی از نزديكان و مشاوران شما در مناظره تلويزيونی مطرح كردند چه بود؟ چرا با كارشكنی مخالف خوانی میخواستيد جلوی موفقيت او را بگيريد تا «دولت» را بیآبرو و ساقط كنيد؟ آيا تقوای سياسی و تعهد اسلامی اين روش را محكوم نمیكند؟ آقای بنیصدر اگر بر اساس اصل 115 كه صفات و شرايط رجال مذهبی و سياسی اين جمهوری ذكر شده بخواهيم نسبت به شما قضاوت كنيم آيا شما دارای همه آن فضائل اخلاقی از جمله «تقوی» بودهايد؟ آقای بنیصدر آيا يكی از عيوب خود را پر حرفی نمیدانيد؟ تا جايی كه آقای مهندس سحابی در مجلس عنوان كردند كه بنی صدر يک عيبش اين بود و هست كه حرف زياد میزند چرا شما نبايد بر زبان خود مسلط باشيد مگر يكی از صفات متقين كم حرفی نيست؟
آيا آقای بنیصدر نبايد از اين جريانات مثل ايام انقلاب عبرت بگيرند؟ اگر بجای خدمت به مردم به منيتها به تشديد اختلافات و خود تخريبی بيانديشند؛ آيا اين صحنه تكرار نخواهد شد؟ و اگر انسان برای رضای خدا كار كند خدا دوستيشان را بر دل مردم نخواهد انداخت؟ آقای بنیصدر آيا تكيه كردن روي 11 ميليون راي به طور مكرر و آن را در بوق گذاشتن شما را به اينجا نرساند؟
آيا شما يک نوع خود محوری و خودبينی نداريد؟ آيا بهتر نبود اتوبيوگرافي خويش را در كتاب كيش شخصيت يک بار مرور میكرديد؟
آيا جريان شما؛ آقای بنیصدر؛ در جهت از بين بردن زمينههای معنويت انقلاب و حاكم كردن جو ماديات حركت نكرده است؟
با توجه به خصوصيات اخلاقی شما آيا میتوان بنیصدر را با امام حسين مقايسه كرد؟
چرا شما آقای بنیصدر پس از منصوب شدن به رياست جمهوری شديدا فعاليت كرديد تا تمام مراكز قدرت را بدست آوريد؟ با جانشينی فرمانده كل قوا قدرت نظامي را و با رياست شوراي انقلاب قدرت قانونگذاری را و با تعيين وزير دارايی و رئيس كل بانك مركزی به ميل خود قدرت اقتصادی را و با گماشتن ياران نزديک خود در راديو و تلويزيون قدرت تبليغاتی را با انحصارطلبی كامل بدست گرفتيد؟
آقاي بنيصدر چرا شما تمام عهدي را كه با جامعه روحانيت بسته بوديد و نوار آن موجود است همه را زير پا گذاشتيد؟ مگر در آنجا نگفته بوديد كه رئيس جمهوري در قانون اساسي نقش مهمی ندارد پس چرا حالا همه نقش را از خودتان ميدانيد؟ آيا ادامه رياست شخصي مثل شما نابودی كشور و اسلام را در پی نخواهد داشت؟
آقای بنیصدر چرا شما در خط مشی خود سياست مبتنی بر حقيقت را دنبال نكرديد؟ و بجای اين خط به سياست بازی پرداختيد؟ شما پيش از رياست جمهوری در يك جمله تبليغاتی به مردم وعده داديد كه بهره بانكها را كه از سوی آيت الله منتظری مطرح شده بود؛ عملی غير ممكن كه منتهی به يک فاجعه اقتصادی میشود ناميدند؟
آقای بنیصدر چرا شما وجود گارد رياست جمهوری را تكذيب كرديد؟ در شرايطی كه اسناد موجود كه در مجلس ارائه شد دال بر وجود آن بود.
چرا مسافرت دو تن از نزديكان خود را به اروپا و آمريكا در روز 14 اسفند بنامهاي احمد تاجيك و منصور فرهنگ تكذيب كرديد؟ چرا به مردم نمیگفتيد كه در ايام اقامت در تهران در كاخ سلطنتی مجاور نخست وزيری و در ايام اقامت در دزفول در كاخ سلطنتی پايگاه دزفول اقامت داشتيد؟ آيا رياست جمهوری كه يكی از صلاحيتها و صفاتش صداقت و راستگويی است با اين عملكرد میتواند ادعای رعايت صداقت بكند؟
آقاي بنيصدر فقدان و عدم تقوای سياسی شما وجود خصلتهای شيطانی از قبيل روحيه استكباري و خودخواهی و خودمحوری دليل بر بیكفايتی سياسی شما نيست؟
حال امام از شما میپرسد و شما صادقانه جواب بدهيد چه كسی جز رياست جمهوری يعنی شخص شما مقصر اصلی بر كناری و عدم كفايت سياسی شما میباشد؟
3ـ خط امام و بنیصدر
آيا وقتی آقای بنیصدر از فرمان امام سرپيچی كردند نمايندگان مجلس حق ندارند به عدم كفايت سياسی ايشان رای بدهند؟ و آيا آقای بنیصدر به كرات از خط امام منحرف نشدهاند؟
آيا امام در نامهای كه بنیصدر به ايشان نوشته است مورد چهار اتهام قرار نگرفته است؟
آقای بنیصدر مگر مردم اين راي كه به شما دادند بر اين اساس نبود كه خيال ميكردند كه شما در خط امام عمل میكنيد؟
آقای بنیصدر آيا شما نمیدانستيد كه اختلاف جريان خط امام با شما اختلاف بين دو جناح سياسي يعني اختلاف حزب جمهوري و شما نيست؟ پس چرا شما تبليغ ميكردهايد كه اين جريان سياسي در جهت حذف من حركت ميكند؟ آيا امام يك سال صبر نكردهاند؟ آيا امام بحث اين مطلب را كه بنيصدر خودش، خودش را حذف ميكند درست مطرح نكردند؟ و آيا بالاخره امام آن همه نصيحت و برخورد ارشادي و پدرانه شما را كنار نگذاشتن؟
ـ آقاي حجتي كرماني در مجلس گفتند كه من تا موقعي كه اين جنبش باشد هر گونه كار و ايستادگي در مقابل امام را خطاي تاريخي ميدانم و معتقدم كه متاسفانه بنيصدر در چنين وضعي قرار گرفته است. آقاي بنيصدر چرا در چنين وضعيت قرار گرفتيد؟
ـ آقاي بنيصدر چرا شما در يكي از مصاحبههايتان با مجله لومتن ميگوييد «امام با واقعيت تماس مستقيم ندارد» آيا عزل شما نمونه بارز تماس امام با حقيقتها نيست؟ و آيا اين حرف شما بيقدر كردن رهبري نيست؟
آقاي بنيصدر بنظر شما آيا اشخاصي كه به «اسلام فقاهت» روي نياوردند افكار پوسيده مبني بر مباني غربي يا شرقياشان در برخورد با اين جريان اصيل مبتني بر فقاهت از بين نميرود؟ و نبايد مردم افكار پوسيده آنها را تا زبالهداني تاريخ تشييع جنازه كنند؟
آقاي بنيصدر اگر شما خط امام را كه مبتني بر فقاهت است قبول نداشتيد چرا زودتر خود را افشا نكرديد كه مردم تكليفشان را زودتر مشخص كنند؟
آقاي بنيصدر هماهنگ شدن شما با خط آمريكايي جبهه ملي چه علتي ميتواند داشته باشد جبههاي كه لايحه قصاص را غير انساني داشته و با اين وقاحت بيسابقه دل امام را بدرد ميآورند تا آنجا كه امام با امتش به درد دل مينشيند.
آيا دليل اساسيش خروج شما از خط امام نيست؟
آقاي بنيصدر شما به حمايت امام تا اسفند 59 تكيه ميكنيد چرا به سلب حمايت امام در خرداد 60 تكيه نميكنيد؟ اگر عمل امام براي ما و شما حكمتآميز و قابل پيروي است چرا ميان عمل امام فرق قائل ميشويد؟
آيا آقاي بنيصدر فراموش كردهاند كه با اسم اسلام و او با انقلاب و روحانيت به اينجا رسيده بودند؟
راستي اگر روحانيون مبارز نبودند و اگر اين عمامه به سرها نبودند شما يازده ميليون راي ميآورديد؟
4ـ گرايش و خدمت به آمريكا
آقای بنیصدر مگر امام به شما نصيحت نكردند كه توجه داشته باش كه ملت ايران سخت ضد امريكاست. نكند كاری بكنی كه ملت احساس كند كه تمايل به امريكا پيدا كردی چرا شما در خط امريكا حركت كرديد؟
آقای بنیصدر مگر همين ملتی كه شما را با 11 ميليون رای تائيد كرد با اكثريت قاطع جريان اشغال
لانه جاسوسي را تائيد نكرد؟ و مگر امام آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول نخواند؟ و آيا امام نگفتند تمام ملت آنرا تائيد كردند جز آنها كه امريكايي بودند؟ پس چرا شما از اولين مخالفين اين حركت بوديد؟ و از هر وسيله براي در هم كوبيدن آن استفاده ميكرديد آيا شما در متن جريان گرايش به آمريكا قرار نگرفتهايد؟
آقای بنيصدر شما در قسمتي از پيامتان به امام نوشته بوديد كه اگر مجلس راي به عدم كفايت سياسی من بدهد صدام به آبادان حمله ميكند و آبادان را ميگيرد چه ارتباطي بين بر كناری آقای بنیصدر و حمله صدام آمريكايي به آبادان وجود دارد؟
آقاي بنيصدر چرا وقتي شما به رياست جمهوري ايران ميرسيد به تدريج شعار مرگ بر آمريكا فراموش ميشود؟ آيا شما با مصاحبهها خود سعي نكردهايد كه دائما با طرح مسائل و اختلافات داخلي مسئله امريكا را به فراموشي بسپاريد و افكار عمومي را از طرف آمريكا به دشمنان موهوم براي اين جمهوري منحرف نماييد؟
آقای بنیصدر چرا اجتماع كنندگان در سخنرانهاي شما در ميدان شهدا و آزادي و در شهرهاي مختلف در پی سخن رانی شما شعار مرگ بر امريكا از يادشان ميرود؟
آقای بنيصدر چرا به دانشجويان پيرو خط امام كه با تائيد پر اهميت امام بزرگترين حماسه تاريخ ايران را ساختند میگفتيد شماها از چريکهای فدائی خطرناكتريد؟ چرا شما به اين دانشجويان عزيز و دلير كه در اشغال اين لانه فساد شب و روز زحمت میكشيدند را به خود سري و ايجاد دولت در دولت متهم ساختيد؟ چرا شما تمام تلاش خود را براي آزادي گروگانهاي جاسوس بكار گرفتيد؟ و امام را در بستر بيماري تحت فشار قرار داده بوديد كه امام اين امر را به مجلس شوراي اسلامي واگذار كردند؟
آقاي بنيصدر چرا شما دستور آزادي تيمسار باقري و خسرو و قشقايي را صادر كرديد؟
آقای بنیصدر آيا رژيم مزدور و ديكتاتور عراق مراحل غرور جنون و تسليم را مثل هر ديكتاتور ديگر طی نخواهد كرد؟ آيا رژيمی كه دستش به خون تمام رزمندگان آغشته است صلح با او در اين شرايط برتر خدمت است يا خيانت؟
آقاي رئيسجمهور در نامهای نقل كردهاند كه روزي به ذفول رفتم شهر در حال سقوط بود با ارتشيان صحبت كردم آنها از اينجانب پذيرفتند عمل كردند و موفق هم شدند حالا هم به شما ميگويم شما به توانايی خود باور كنيد تسليم جوسازان و چماقداران نشويد استقامت كنيد. راههاي استقام را در گذشته يافتهايد و اينک نيز ميتوانيد بياييد سوالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه در آنجا لشکر صدام بود نيروي كافر بود تجاوز صورت گرفته بود شما براي مقابله با دشمن اينطور دعوت به استقامت میكرديد اينجا كدام كافر در مقابل شما قرار گرفته است كه اين طور دعوت میكنيد كه مردم استقامت كنند؟
آقاي بنيصدر چرا شما با حركت سياستبازانه خود القاء خفقان ميكنيد؟ مگر طبق اصل هفتادم قانون اساسی هر وقت كه ميخواستيد نمیتوانستيد هر چه حرف داريد در مجلس بگوييد و مجلس موظف به استماع آنها بود؟ چرا در آن شرايط القاء ميكنيد كه خفقان هست و من صحبتهاي خودم را از طريق اعلاميه و نوار به مردم ميرسانم؟
آقای بنيصدر آيا شخصي كه در داخل و خارج كشور بهانه به دست ضد انقلاب ميدهد ميتواند كفايت سياسی داشته باشد؟
آقاي بنيصدر آيا شخصي كه حركت سياسياش طوري است كه اطراف او مأمن تمام كساني ميشود كه با انقلاب مخالفت بنيادي دارند از جمله «دختر ناجي معدوم» فرزندان طاغوتيان و تاجران محتكر؛ ميتواند كفايت سياسي داشته باشد؟
آيا كسي كه اسم «تعزير» را شكنجه ميگذارد و آنرا در رسانههاي گروهي داخلي و بينالمللي مطرح ميكند ميتوان گفت كه كفايت سياسي دارد؟
آقاي بنيصدر شما در مقام رياست جمهوري چرا از اشخاصي كه در خط امريكا حركت ميكردهاند به زبانهاي مختلف حمايت كردهايد؟ (احسان نراقي تئوريسين ساواك ـ هويدا ـ تكميل همايون و ...)
آقاي بنيصدر اگر شما در خط امريكا قرار نگرفتهايد چرا اين نامه اخير را به امام نوشتهايد و دست خود را باز كردهايد؟ آيا رئيس جمهوري كه دلسوز به حال ملت باشد امام و مجلس را با يك حربه صد در صد آمريكايي تهديد ميكند؟ شما جواب بدهيد كه چه ارتباطي بين حمله صدام آمريكايي به آبادان و بركناري شما از رياست جمهوري است؟
آقاي بنيصدر چرا شما در شرايطي كه آبادان در محاصره قرار داشت و شما در خدمت امام تعهد كرده بوديد كه 5 گردان به آبادان بفرستيد چرا اينكار را نكرديد چرا امام بايد آشكارا دستور دهد كه محاصره آبادان را بشكنند؟
آقاي بنيصدر از شما سئوال ميكنيم چرا و چگونه شما در چنين وضعيتي قرار گرفتيد؟ مگر صلاح شما و انقلاب و وحدت جامعه در آن نبود كه يك گام تاريخي و سازنده بر ميداشتيد و اعلام ميكرديد كه تسليم نظرات امام هستيد؟ مگر امام با انقلاب عجين نيست؟ و مگر ايستادگي شما آقاي بنيصدر در برابر امام ايستادگي در برابر انقلاب نيست؟ چرا شما فرصت را از دست دادي و تسليم نظرات امام نشديد؟ چرا شما از پيوند امت با امام گسستيد و مرتكب اشتباهي تاريخي شديد؟
آقاي بنيصدر چرا با كارشكني و مخالف خواني و القاء بحران عمومي ميخواستيد جلوي موفقيت دولتي را بگيريد كه ريگان سخت با او مخالف بود؟ چرا ميخواستيد با مطرح كردن قضيه 56 ميليون دلار كه پاي شما نيز در ميان بود دولت را بي آبرو و ساقط كنيد؟
آقاي بنيصدر شما در مصاحبه با ميدل ايست ميگوييد قبلا (يعني در دوران شاه) حداقل دورنمايي از تمدن بزرگ وجود داشت امروز حتي اين هم وجود ندارد انگيزه شما در مطرح كردن اين مطالب چه بود؟ آيا ميدانستيد كه اين مطالب تا چه حد به ضرر نظام جمهوري اسلامي تمام ميشود؟
آقاي بنيصدر چرا شما با بياناتي قبيل «دولت رجايي مصيبتي بالاتر از جنگ» و شايعه شكنجه و ... بزرگترين بلند گوي تبليغاتي بر عليه جمهوري اسلامي شديد؟
آقاي بنيصدر شما در شرايطي كه ايران احتياج شديد به آرامش و وحدت داشت و امام كراراً از قبل از جنگ تاكنون به اين دو مسئله حياتي اشاره ميكنند چرا شما درست 13 روز قبل از تجاوز عراق به ايران سخنراني 17 شهريور را ايراد ميكنيد؟
چرا شما باعث مشتعل كردن اختلافات داخلي شديد؟ مگر احتمال حمله دشمن را نميداديد؟
آقاي بنيصدر اگر بخواهيم جريان حركت سياسي شما را تحليل كنيم و قضاوت كلي نسبت به حركت شما داشته باشيم در چه بستري اين حركت قابل تحليل است؟ مخالفت و تحقير شما نسبت به سپاه پاسداران كه طبق اسناد لانه جاسوسي آمريكا از بدو تاسيس سپاه سخت به فكر متلاشي كردن آنست مخالفت و ابراز تاسف شما نسبت به محكومين دادگاههاي انقلاب دفاع شما از نصيريها، خسرودادها، هويداها و القانيانها، مخالفت شما با اشغال لانه جاسوسي آمريكا و مخالف شما با اجتهاد و خط امام را چگونه ميتوان تحليل كرد؟
ـ با اين اوصاف آيا نميتوانيم ادعا كنيم كه رياست جمهوري در طول زندگي رياست جمهورياش اين مواضع و رفتار را از خود بروز داده است در متن خط امريكا خواسته يا ناخواسته قرار گرفته است؟ خطي كه از جبهه ملي شروع ميشود و تا چپهاي آمريكايي ختم ميگردد؟ آيا 177 راي موافق نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بعدم كفايت سياسي شما در واقع راي به عدم صلاحيت خط امريكا براي حاكميت بر جمهوري اسلامي نيست؟
آقاي بنيصدر آيا امكان دارد كه كسي در جريان خط آمريكا قرار بگيرد و باز هم معتقد به اسلامي باشد كه تبلور عيني آن امام عزيز ميباشد؟
5ـ گروههای آمريكايی و آقای بنیصدر
آيا دفتر هماهنگي هماهنگكننده گروههاي مخالف نبوده است؟ و آيا شخص شما آقاي بنيصدر خود را رهبر جناح مخالف عنوان نكرديد؟ اين مخالفت با اين طيف از جريانهاي امريكايي و در خط امريكا در مقابل چه كسي و چه جرياني مخالفت ميكند؟
آقاي بنيصدر چرا شما با سخنراني در 17 شهريور روز عاشورا و ميدان شهدا به نام اسلام و عليه اسلام سخنراني كرديد؟ و شرايطي به وجود آورديد كه ورشكستگان سياسي، مطرودين از صحنه سياست، سرمايهداران مفتخور شهوتران و هوسران و بيبند و بار و گروهكهاي خلقي وابسته به چپ و راست و آخر مقدسهاي دو آتشه به جنب و جوش مذبوحانه در بيايند؟
آقاي بنيصدر آيا ايران به سوي يك جنگ و آشوب داخلي جلو ميرود؟ در شرايطي كه امت رزمنده و شهيدپروري كه با امپرياليسم جهانخوار آن چنان نبرد را آغاز كرد كه ستون فقراتش در هم شكست آيا امروز از يك مشت جوجه كمونيست و نوچههاي آمريكا شكست خواهد خورد؟
چرا شما قبل از رياست جمهوري سازمان مجاهدين را محكوم كرديد ولي پس از رياست جمهوري به سازماندهي آنها نياز پيدا كرده و حتي كارت حمل سلاح براي آنان صادر كرديد و از عناصر و سازماندهي آنان براي اداره اجتماعاتی كه تشكيل آن را براي مقاصد خود لازم ميديد، بهره گرفتيد؟
6ـ بينش سياسی بنیصدر
طبق يكي از اسناد لانه جاسوسي كارتر به دليل علاقه بسيار به يافتن راه حلي سريع تمايل داشت در ازاء گروگانها شاه را برگرداند اما تحت تاثير آقاي برژنسكي و سخنان عجولانه آقاي بنيصدر مبني بر اينكه گروگانها بزودي آزادي ميشوند تصميم خود را عوض كرد چرا رياست جمهوري يك نظام اسلامي اين قدر در خط نباشد كه دشمن از حركت او استفاده بكند؟
آقاي بنيصدر در يكي از نمازهاي جمعه تهران فرياد ميزند كه وامهايي را كه به امريكا بدهكاريم نخواهيم داد آيا شما نميدانستيد كه در همان روزها ذخاير ارزي ما در دست امريكا است چرا شما بايد حركتي بكنيد كه امريكا دستور بلوكه شدن داراييهاي ما را صادر كند؟
آقاي بنيصدر شما بر اساس قانون اساسي نبايد با مجلس هماهنگ باشيد؟ اين مسئله كه شما ميگفتيد كه مجلس بايد با رئيس جمهور هماهنگ باشد شكل گرفتن قسمتي از پيكره استبداد نبود؟
انتهای پیام/ 131