به گزارش دفاع پرس از خراسان شمالی، حسن عابدی از رزمندگان دوران دفاع مقدس خراسان شمالی است که مدت سه ماه در جبهههای حق علیه باطل به دفاع از وطن پرداخته است.
وی در بخشی از خاطرات خود که در کتاب «خاکیان افلاکی به روایت نسل سومیها» به رشته تحریر درآمده است میگوید: در سال 1361 از طرف بسیج به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شدم، اولین شب را در مقر تیپ 21 امام رضای اهواز سپری نمودم. در آنجا با مردان با ایمان و بسیجیهای مخلص آشنا شدم که همگی برای دفاع از کشور و دین اسلام به جبهه آمده بودند. در جبهه امدادهای غیبی زیادی به چشم میدیدم و خداوند بزرگ با امدادهای غیبی خود، رزمندگان اسلام را یاری مینمود.
به عنوان راننده آمبولانس وظیفه انتقال مجروحان به بیمارستان صحرایی را بر عهده داشتم. یک شب که دشمن محور و منطقه استقرار ما را زیر آتش سنگین خود قرار داده بود خبر رسید که مجروحان زیادی در خط مقدم هستند که باید جهت انتقال آنها آمبولانس اعزام شود.
در آن دل شب با توکل به خداوند بزرگ و با اینکه جاده زیر آتش شدید دشمن بود حرکت کردم بدون اینکه بتوانم از روشنایی چراغهای آمبولانس استفاده کنم به راه افتادم. چون دو طرف جاده باتلاق بود مجبور بودم سرم را از پنجره ماشین بیرون بیاورم تا ماشین منحرف نشود و گاهی اوقات زیر نور منورهای دشمن که آسمان منطقه را روشن کرده بود جهت حرکت استفاده میکردم.
بعد از پیمودن مسافتی، ناگهان صدایی از داخل سنگری شنیدم که صدا میزد: آمبولانس! آمبولانس! یک نفر از رزمندگان به سمت آمبولانس آمد و به من گفت که از ماشین پیاده شوم و داخل سنگر پناه بگیرم تا مجروحین را بیاورند، همین که از ماشین پیاده شدم و داخل کانال پناه گرفتم گلوله خمپارهای کنار ماشین اصابت کرد و یکی از ترکشهای آن به شیشه سمت راننده خورد و شیشه را شکست و اگر من داخل ماشین میماندم ترکش به من اصابت میکرد.
این یکی از امدادهای غیبی بود که برای من اتفاق افتاد و این امدادها حامی رزمندگان در جبهه بود و این امر باعث شد تا بتوانم مجروحان را به بیمارستان برسانم.
انتهای پیام/