وی با بیان اینکه دامادم در جبهه است گفت: سید اسحاق کارش شناسایی بوده و سید مهدی کارش تخریب، فرزند شهیدم مجرد بود، فرزند مفقودالاثرم سه فرزند دختر دارد و فرزند مدافع حرمم به تازگی پدر شده است.
مادر صبور شهیدان موسوی با ذکر این مطلب زمانی که سید اسحاق برای نخستینبار میخواست اعزام شود من و پدرش به شدت مخالفت کردیم، ادامه داد: اتفاقا محرم بود من و پدرش میخواستیم برویم هیئت، سید اسحاق جلو ما را گرفت و گفت نروید، ما تعجب کردیم و گفتیم سید تو که از بچگی هیئتی هستی، اهل مسجدی، چه شده که این حرف را میزنی؟ گفت برای شما چه فرقی می کند که بروید یا نروید وقتی اجازه نمیدهید از ما از خواهر امام حسین(ع) دفاع کنم.
این حرف سید اسحاق جرقه بیداری معرفتی ما شد و با رضایت کامل راهی سوریه شد.
سید اسحاق از خوشحالی تمام محله را شیرینی داد. چهار مرحله به سوریه اعزام شد که هر مرحله دو ماه طول کشید. مرحله سوم که برگشت خیلی بیتاب بود میگفت مادر من لیاقت شهادت را ندارم. تا این که برای مرحله چهارم اعزام شد و در این مرحله خبر شهادتش را برای ما آوردند و هنوز پیکرش نیامده است.
بعد از شهادت سید اسحاق یک شب بیقراری کردم تا اینکه شب در عالم خواب بیبی حضرت زینب (س) را کنار خود دیدم. بیبی فرمودند: «من در یک روز 72 شهید دادم شما فقط اسحاق را دادید...» بعد از این کلام حضرت زینب (س) این قدر شرمنده شدم که از خجالت نتوانستم سرم را بالا بگیرم، زبانم قفل شده بود.
صبح که بیدار شدم از خدا و حضرت زینب (س) معذرتخواهی کردم. از آن روز به بعد آرامش عجیب و باور نکردنی به من روی آورد.
انتهای پیام/