گروه حماسه و جهاد
دفاع پرس: «هر زمان که احساس تشنگی میکردم و از فرزندانم میخواستم برایم آب بیاورند، حسین قبل از همه برمیخاست و میگفت: مادر که دهانش را باز کرد؛ باید به سرعت از جا برخاست.» این سخن مادر شهید «حسین مزرعه سفیدی پور» است که در گفتوگو با خبرنگار دفاع پرس مطرح شد. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید:
دفاع پرس: شهید متولد چه سال و ماهی است؟
مادر شهید: 18 شهریور سال 1344
دفاع پرس: از کودکی شهید بگویید. دوران کودکیاش چگونه گذشت؟
مادر شهید: حسین، پسر آرام و مظلومی بود. تحصیلاتش را تا مقطع سیکل ادامه داد، در سن 14 سالگی با شنیدن فرمان امام کیف و کتابش را کنار گذاشت و عازم جبهه شد.
دفاع پرس: خاطره شاخصی هست که از کودکیشان به خاطر داشته باشید؟
مادر شهید: از مدرسه که به خانه میآمد گاهی اوقات که ناهار حاضر نبود و غذایی برای خوردن نداشتیم، حرفی نمیزد، از یخچال مقداری نان و پنیر برمیداشت و به گوشهای مینشست آن را میخورد. یکبار هم یادم نمیآید گلهای از این موضوع کرده باشد. بسیار به نماز اول وقت خواندن اهمیت میداد، همه اعضای خانواده را برای نماز بیدار میکرد. نماز شب نیز میخواند. ماه رمضان برای سحری خوردن ساعت کوک نمیکردم؛ حسین از خواب بیدار میشد و همه را بیدار میکرد.
دفاع پرس: بارزترین خصوصیت اخلاقی شهید چه بود؟
مادر شهید: حیا مهمترین شاخصه رفتاری پسرم بود، حسین حجاب را نه تنها بر زنان که بر مردان نیز واجب میدانست. علاقه بسیاری به اهل بیت داشت و در مراسم مذهبی شرکت میکرد.
دفاع پرس: حسین چه زمانی تصمیم گرفت به جبهه برود و چطور خانواده را راضی کرد؟
مادر شهید: حسین با شنیدن فرمان امام خمینی به منزل آمد، گفت: میخواهم به جبهه بروم. همسرم با درخواست وی مخالفت کرد. پسرم تهدید کرد که اگر رضایت نامه را امضا نکنید، شناسنامه را دستکاری میکنم و به جبهه می روم، سه روز اعتصاب غذا کرد، تا اینکه دلم به رحم آمد و امضای همسرم را جعل کردم که فرزندم به آرزویش برسد.
دفاع پرس: شهید به مرخصی هم میآمد؟ از جبهه چه چیزی تعریف میکرد؟
مادر شهید: در مدت 8 سالی که در جبهه بود، تقریبا هر دو ماه یکبار به مرخصی میآمد که هر چه بیشتر در جبهه میماند، مدت کمتری به مرخصی میآمد، در ابتدا که به جبهه رفت سن کمی داشت، به مرخصی که میآمد شاداب بود ولی با گذشت زمان هر وقت به خانه میآمد ناراحت بود، علت ناراحتیش را که میپرسیدم، میگفت: بچهها تنها هستند، بیغیرتی است که با مرخصی آمدن آنها را تنها بگذارم. 24 ساعت که از مرخصی چند روزهاش میگذشت به جبهه بازمیگشت.
دفاع پرس: زمانی که حسین به مرخصی میآمد چه فعالیتی انجام میداد؟
مادر شهید: زمانی که حسین در جبهه بود برادرش نیز خدمت سربازیش را میگذراند. حسین که به مرخصی میآمد پوتین برادرش را واکس میزد و میگفت: داداش سرباز اسلام است، باید در زمان مرخصی به او خدمت کنم.
دفاع پرس: زمانی که از شهید خبر نداشتید چه احساسی داشتید؟
مادر شهید: چهار ماه به مرخصی نیامد و نامهای نیز از وی دریافت نکردیم. فکر میکردم شهید شده، پدرش همراه با شوهر عمهاش به غرب رفتند؛ تا از حسین خبر بیاورند. دوستانش گفته بودند، حسین خط مقدم است. نصف روز در چادری میان دو کوه، منتظر بازگشت وی شدند و بعد از دیدن حسین از آنها خواسته بودند به علت وجود کومهها به سرعت به تهران بازگردند. خبر سلامتیش را که برایم آوردند بسیار خوشحال شدم.
دفاع پرس: در عملیاتهایی که شرکت میکرد، آیا دچار مجروحیت هم شده بود؟
مادرشهید: یک بار جراحت کوچکی در پشتش ایجاد شده بود. پس از بهبودی از دوستانش شنیدم که مجروح شده، به وی گفتم به چه دلیل مجروحیتت را پنهان کردهای، پاسخ داد: دلیلی ندارد که عنوان میشد. در مقابل تعداد شهدا و مجروحان شرمنده میشوم که حرفی از جراحت کوچکم بزنم.
دفاع پرس: شهید با کدامیک از اعضای خانواده ارتباط احساسی نزدیکتری داشت؟
مادر شهید: به قول معروف پسرها به مادرشان بیشتر علاقه دارند. حرفهای دلش را نیز برای مادرشان بازگو میکنند، حسین نیز از این امر مستثنی نبود. همیشه میگفت: مادر اگه به جبهه میروم و شما ناراحتی و گریه میکنی، اجرت نزد خدا از من بالاتر است. ثواب بیشتری نصیبت میشود.
دفاع پرس: همرزمان شهید، وی را چگونه توصیف میکردند؟
مادر شهید: گاهی اوقات همرزمان حسین را که میدیدم، میگفتند: مادر خوش به سعادتت، چه جوانی پرورش دادهای، غذایش را نمیخورد و به همسنگراش میدهد، شبها پتوی خود را بر روی همسنگرانش میکشد. حسین با شنیدن این حرفها ناراحت میشد و به دوستانش میگفت: این مسائل را به مادرم نگویید نگران میشود.
دفاع پرس: شهید چه جاذبه اخلاقی داشت که باعث می شد دیگران از او تعریف کنند؟
مادر شهید: مدتی مسئولیت عقیدتی ـ سیاسی را بر عهده داشت. پس از شهادتش تعدادی از سربازانی که در جبهه حضور داشتند، میگفتند: حسین برای سرکشی نزدمان آمد و متوجه شد که وظیفه خود را درست عمل نمیکنیم. تذکر داد اما گزارش و تنبیه نکرد که اضافه خدمت برایمان رد نکنند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/ 111