رمضان در آیینه دفاع مقدس (1)؛

دیدار با پروردگار در نخستین روز از ماه خدا

آخرین‌باری که شهید «محمود جهان‌پناه» به جبهه رفت، با سمت فرماندهی گردان قمر بنی هاشم (ع) در عمليات فكه شركت کرد و در اولين روز ماه مبارک رمضان مورد اصابت گلوله مستقيم تانک بعثيان كافر قرار گرفت و سرش را چون مولايش حسين (ع) در راه معشوق هديه کرد.
کد خبر: ۲۴۳۷۳۰
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۰ - 17June 2017
دیدار با پروردگار در نخستین روز از ماه خدا

به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، هشت سال در تمام ایام، ملت ما درگیر مبارزه با دشمن مزدوری شد که بی‌شرمانه پای تجاوز خود را به میهن‌مان گشود و در تمام این مدت، رزمندگان جان بر کف در خط‌های مقدم جبهه و زنان و مردان در جبهه‌های پشتیبانی، مردانه ایستادگی کرده و نگذاشتند که حتی یک وجب از سرزمین شیرمردان نصیب دشمن شود.

رمضان در هشت سال جنگ تحمیلی به گونه‌ای دیگر تعریف می‌شد و رزمندگان با لب‌های عطش‌وار خود همچون مولایشان حسین ابن علی (ع) در جبهه‌ها حضور می‌یافتند.

رمضان را به معنای واقعی خود می‌توانستی در جبهه ببینی و به وضوح حضور خداوند را در سفره‌های ساده افطار و سحر رزمندگان لمس کنی.

استان مرکزی بیش از پنج هزار شهید گلگون کفن را تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده است که تعدادی از این شهدای والامقام در ماه مبارک رمضان به دیدار پروردگار خود شتافته‌اند، شهید «محمود جهان پناه» نیز یکی از همان ستارگانی که قرعه شهادت در ماه مبارک رمضان، ماه بهار قرآن به نام او درآمد و با لبیک به ندای پروردگار خود راهی بهشت برین شد.

تیرماه سال 1342 همان زمان که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی فرمود «سربازان من هم اکنون در گهواره‌ها شیر می‌خورند» خانواده «جهان‌پناه» صاحب فرزندی به نام محمود شد.

چهارساله بود كه پدرش در مبارزه با سوداگران مرگ جان خود را از دست داد و پس از مدتی يكی از برادرانش در دفاع از مظلومی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و دار فانی را وداع گفت.

در چنین شرایطی خانواده وی به اراک نقل مكان كردند و محمود با مشكلات بسیار زیاد ولی با اراده‌ای مردانه و قوی و ایمانی راسخ، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را همراه با شرکت در جلسات قرآن و مجالس مذهبی با موفقیت به پایان رسانید.

با شروع مبارزات ملت حزب الله، با دلی محكم و ایمانی سرشار در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شركت فعال جست و حتی مورد ضرب و شتم چكمه پوشان طاغوت قرار گرفت كه تا مدت‌ها اثر پوتین‌های آن دژخیمان بر صورت نورانی و معصومش بجای مانده بود.

از آن زمان بود كه محمود دیگر نه به خود، بلكه به خانواده‌اش نیز تعلق نداشت و چون شمعی می‌سوخت تا اسلام را به عینیت برساند.

با پیروزی انقلاب، محمود به پاسداری از آن برخاست و همزمان با ادامه تحصیلات خود در انجمن اسلامی دبیرستان و بسیج به مبارزه با منافقین و گروهک‌های وابسته پرداخت.

پس از اتمام دوره دبیرستان و اخذ دیپلم در سال 1360، به عضویت سپاه درآمد و در همان سال بود كه به همراه برادرش حمید مورد توطئه ترور قرار گرفت كه دراثر پرتاب بمبی به داخل منزلشان با خواست خدا جان سالم به در بردند.

محمود با اصرار زیاد به مسئولین سپاه، بارها عازم جبهه‌ها شد و در عملیات «شیاكوه» مورد اصابت تركش قرار گرفت و درعملیات «فتح المبین» و «بیت المقدس» نیز شركت نمود، در عملیات «رمضان» نیز برادر بزرگترش (حمید) شهید و مفقودالاثر شد.

در عملیات‌های «والفجر مقدماتی»، «والفجر 2» و «والفجر 3» شركت و پس از مراجعت ازدواج کرد. وی در عملیات «والفجر 8» از ناحیه صورت مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

در سال 65 خداوند به او یک پسر بنام محمدحسین عطا كرد. هنوز محمدحسین 20 روزه بود كه مجدداً عازم جبهه شد و این بار با سمت فرماندهی گردان قمر بنی هاشم (ع) لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) در عملیات فكه شركت کرد و در اولین روز ماه مبارک رمضان مورد اصابت گلوله مستقیم تانک بعثیان كافر قرار گرفت و سرش را چون مولایش حسین (ع) در راه معشوق هدیه کرد و بی سر به ملاقات یار رفت.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار