به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، جشنواره ادبیات داستانی بسیج امسال با یک نقطه عطف کارنامه با سابقه خود مواجه است. به خصوص که اولین دوره ای است که استاد امیرحسین فردی، دبیر دوره های پیشین جشنواره را در کنار خود ندارد و چهره ای جوان تر از نسل دوم داستان نویسان انقلاب دبیر این جشنواره است. رضا رسولی با وجود مسئولیت های مدیریتی اش در عرصه فرهنگ همیشه از منتقدین وضعیت مدیریت فرهنگی نیز بوده است و به همین خاطر همیشه حرفهای شنیدنی در این خصوص دارد. گفتگوی ما با او به بهانه هشتمین دوره این جشنواره صورت گرفت اما مطابق انتظار حرف به ضعف ها و نقاط خالی عرصه فرهنگ و ادبیات داستانی نیز کشیده شد. او معتقد است با وجود همه کارهایی که به اسم هنر ارزشی می شود نویسندگان متعهد همچنان مهجور هستند. این مصاحبه را با هم می خوانیم.
- جایگاه جشنواره ای مثل ادبیات داستانی بسیج بین بقیه جشنواره های ادبی و داستانی کجاست؟ چقدر پذیرفته شده و چقدر با جشنواره های دیگر نظیر خودش همپوشانی دارد؟
رسولی: از چند منظر می شود به جشنواره ادبیات داستانی بسیج نگاه کرد. یعنی من نه صرفا بعنوان دبیر دوره هشتم این جشنواره بلکه بعنوان یه مخاطب و علاقمند به داستان که در دوره نوجوانی و جوانی هم زیاد آثار به جشنواره ها می فرستادم با آن مواجه می شوم...
- آخرین جشنواره ای که در آن شرکت کردید به خاطر دارید؟ یا آخرین جایزه ای که گرفتید؟
رسولی: یک قصه برای بخش جوانان هفتمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم فرستادم که جایزه اول را کسب کرد. آن موقع آقای مسجدجامعی وزیر ارشاد بودند.
- برگردیم به همان بحث جشنواره ها...
رسولی: بله، از همان زاویه این جشنواره دو ویژگی دارد. یکی از آن ها این است که جشنواره ادبیات داستانی بسیج چون تخصیص نام بسیج را دارد، بسیجی ها و کسانی که نسبت نزدیک با بسیج احساس می کنند، احساس هم داستانی بیشتری با این جشنواره دارند. آثارشان را ممکن است بیشتر بفرستند، حتی ممکن است کسی داستان نویس نباشد یا اثری نداشته باشد، اما اخبار آن را دنبال کند و در برنامه های استانی شرکت کند. این بعد استقبال و اشتیاق افرادی هست که نسبت جدی تری احساس می کنند. ولی همین قید باعث می شود افرادی که خیلی با فضای بسیج و فضاهای حزب اللهی و انقلابی و اعتقادی نسبت جدی ندارند و طیفی از جامعه که هنوز به فضای بسیج و ادبیات انقلاب نزدیک نشده اند، فکر کنند که این قید باعث دوری آنها از این جشنواره است. ممکن است فکر کنند این جشنواره صرفا در حوزه دفاع مقدس و جنگ کار می خواهد، به همین دلیل یا استقبال نکنند یا اصلا برایشان موضوعیت نداشته باشد.
- با توجه به این مسئله الان فقط جوانان بسیجی در این جشنواره شرکت می کنند؟
رسولی: آثاری که برای این جشنواره می آید چه از لحاظ ساختار، چه فرم و چه فرد شرکت کننده، خیلی متنوع و متعدد است. ولی همچنان جا دارد که با یک تدبیری نویسندگان جوان کشورمان را همراه و هم داستان کنیم با خودمان تا بتوانیم ارتباط را حفظ کنیم.
- یک نکته ای هم هست در خصوص جایگاه جشنواره، اینکه چنین جشنواره ای چقدر موازی با جوایز و جشنواره های دیگر است؟
رسولی: ما کار موازی نمی کنیم. واقعیت این است که ما در حوزه فرهنگ هرچه کار کنیم کم است. ادبیات هم پایه فرهنگ است. به همین دلیل در حوزه ادبیات خاصه ادبیات داستانی، که ما در سطح جهانی فاصله داریم، حالا حالاها کار داریم. به همین خاطر باید تمام این جشنواره ها برگزار بشود. حالا نکته ای که هست و می دانم مد نظر شماست این است که ما واقعا اگر می خوایم کار جدیدی انجام بدهیم یا کار قدیمی را توسعه بدهیم، باید هدف گذاری داشته باشیم. بی هدف، گنگ و این نباشد که صرفا بخوایم یک کاری انجام بدهیم.
- دقیقا... سوال من درباره مزیت نسبی و تفاوت این جشنواره است.
رسولی: مزیت متفاوت در سه شاخصه است. یکی بحث رویکرد جشنواره است که به لحاظ محتوایی تقویت انقلاب اسلامی، جبهه فرهنگی و فضای فرهنگی انقلاب اسلامی را دارد. دوم توجه ویژه اش به استانها و شهرستانها است و این توجه ویژه هم صرفا در مصاحبه من لحاظ نمی شود. ما در تمام استانها ارزیابی مستقل داریم جایزه مستقل و اختتامیه مستقل داریم، و سوم توجه آموزشی به جشنواره است. ما جشنواره را صرفا یه فضای رقابتی نمی دانیم، جشنواره را یک چرخه و منظومه می دانیم که در آن رقابت، آموزش، معرفی، تقدیر، آشنایی و تعامل همه با هم هست. این چرخه وقتی که در ذهن ما هست تلاش می کنیم منظومه را تکمیل بکنیم. از نظر من مزیتش این است.
- مگر چنین چیزی تا پیش از این نبوده؟
این موضوع را هم شما عنایت داشته باشید که با وجود این تصور و تلقی که گلوگاه ها، مراکز تصمیم گیر، مراکز اثرگذار و حیاتی در حوزه های مختلف از جمله فرهنگ و ادبیات دست نیروهای حزب اللهی و بسیجی است اما واقعیت چیز دیگری است. ما و نیروهای حزب اللهی و بسیجی و نویسنده هایی که نگاه ارزشی و اعتقادی دارند همچنان مهجور هستیم و درواقع همه چیز به نام ما هست ولی به کام دیگران.
- می شود این مسئله را بیشتر توضیح بدهید. معنی «به نام ما و به کام دیگران» در نظام فرهنگی جمهوری اسلامی چیست؟
رسولی: به نام ما و به کام دیگران. چه اتفاقی افتاده؟ کافیست شما به جوایزی که به افراد داده می شود نگاه کنید. در حوزه های مختلف، نگاه کنید به ترکیب داوران، حتی داوران جشنواره ها و فراخوانهای ملی، در حوزه رسانه ای نگاه کنید ببینید ادبیات انقلاب چقدر رسانه دارد؟ صدا و سیما دست حاکمیت است. دست یک فرد منتصب به حکومت است و مدیرش هم یک فرد نهادی سازمانی حزب اللهی ارزشی است. اما چه میزان از وقت و انرژی و تولیدات صداوسیما وقف و صرف نیروهای ارزشی و حزب اللهی می شود؟ به جز خبرهای رسمی چقدر فرآورده سازی رسانه ای داریم؟ در حوزه تولیدات همین طور است.
- با وجود اینکه بعد از انقلاب توجه ویژه ای به ادبیات شد و تعداد قابل توجهی از نویسندگان حزب اللهی، دغدغه دار و ارزشی کشف شدند و آثارشان چاپ و تجدید چاپ شد، تقویت و حمایت از اینها و تقویت جریانهای فرهنگی انقلاب چه میزان انجام شده؟
جالب اینجاست که خیلی از افرادی که نسبتی با موضوعات ارزشی و انقلابی ندارند خیلی حرفه ای و دقیق خزیدند در بعضی نهادهای فرهنگی و ادبی و هنری ما، آنجا جاگیر شدند و از امکانات آنجا دارند استفاده می کنند. بهره مند می شوند بی آن که اصلا تعلق خاطری روی مسئله انقلاب اسلامی داشته باشند. اما من نویسنده حزب اللهی در فلان نهاد انقلابی که در دوران نوجوانیم ارتباط خوبی داشتم،کتابم را چاپ کرده، جلساتش را رفته ام و حمایت شده ام، الان آنجا احساس مهجوریت می کنم. سالهاست در آن نهاد هنری منتصب به انقلاب حتی یکبار دعوت نشدم. یادم است پارسال یک جلسه ای با رییس و قائم مقام آن سازمان داشتم. گفتم آقا ما جزو نسل دوم این تشکیلاتیم، اصلا انگار نیستیم. لااقل ما را در مراسم هایتان بعنوان داور و دبیر دعوت نمی کنید بعنوان مخاطب که می توانید اما یک دانه کارت دعوت هم نمی دهید! یک افطاری به ما نمی دهید در ماه رمضان! بعنوان اطعام المساکین! گفتند: چشم! چشم! اصلا سوء تفاهمی نبوده. از پارسال تا حالا اگر آن نهاد شما را دعوت کرد من را هم دعوت کرده!
- پارسال من را دعوت کردند!
رسولی: شما را به عنوان رسانه دعوت کردند، اما ما را نه. ولی شما می بینید در آنجا درکنار بچه هایی که این طرف هستند خیلی راحت بچه هایی که در جبهه روشنفکر و حتی مقابل نظام قرار دارند، می روند می آیند، از امکاناتش بهره مند می شوند و پای کار که می رسد من و امثال من باید برویم مدافع نظام باشیم که هستیم و خواهیم بود، و جانمان به جان نظام بسته است! ولی آن دوستان می آیند علیه نظام، ناسزا می گویند و شماتت هم می کنند.
- مدتهاست یک اتفاقی در فضای مدیریت فرهنگی ما افتاده، این باور که حداقل ظاهرش اینجور است که کلا همه دنبال این هستند که روشنفکرها و افراد جبهه مقابل را جذب کنند و انگار هیچ کسی به فکر این نیروهای مومن و حزب اللهی که دارند کار می کنند نیست. همین هایی که رهبر انقلاب به آنها می گویند جوانان جناح مومن، هیچ مدیری به فکر اینها نیست. تا چه حد شما در فضای داستان این را قبول دارید؟
رسولی: هم باید باشد هم باید صحیح باشد، من یادم هست زمانی عضو شورای عالی ادبیات داستانی بسیج بودم. آن زمان نشریه ای منتشر می کردیم از طرف شورا و انجمن ادبیات داستانی بسیج به نام «طلوع« که سردبیر این نشریه بودم. یک فرازی از فرمایشات حضرت آقا را پشت جلد زده بودیم با همین عنوان و تیتر که مخاطب خودتان را خلق کنید. حضرت آقا جمله ای داشتند. حالا دقیقش یادم نیست ولی در مورد تولید اثر این را می گفتند. مضمونش این بود که دنبال این نباشید که اثری خلق کنید که هر مخاطبی از اثر شماخوشش بیاید وصرفا ببینید هر مخاطبی ذائقه اش چیه و برای ذائقه مخاطب اثر خلق کنید. ایشان صراحتا گفته بودند که آقا شما مخاطب خودتان رت خلق کنید. یعنی با اثرتان به ذائقه سازی کمک بکنید. این در حوزه تولیده، در حوزه جذب و حمایت هم این یک واقعیتی است.
ما اصل را بر این می گذاریم که فضای ادبیات کشور با چاپ آثار، برگزاری جشنواره ها، دوره های آموزشی، به کمک فضای رسانه ای ما در حوزه ادبیات، در خدمت انقلاب اسلامی باشد، اصل بر این است که اثر در خدمت اهداف انقلاب که همان منفعت مردم، تعالی روح، تکامل انسان، زمینه سازی ظهور حضرت مهدی(عج) باشد. آثار در این حوزه ها تولید، منتشر، معرفی و تقدیر بشود. با این رویکردها افراد پرورش پیدا کنند، این آدمها تکثیر بشوند. اصل باید بر این باشد، در کنارش حوزه جذب را هم باید دنبال کنیم. به نظر من یک استوانه است که این استوانه 75 درصدش باید به تولید آثار و افراد علاقمند، شیفته و وابسته جدی عاطفی و اعتقادی و معنوی به نظام و انقلاب باید لبریز باشد تا 75 درصد، 25 درصد هم در حوزه جذب باید اقدام کنیم.
- ولی گویا قضیه برعکس است!
رسولی: الان برعکس شده. بعضی وقتها اصلا آن 25 درصد انقلابی در محاسبات مدیران ما اصلا وجود ندارند. یعنی من حزب اللهی، من نویسنده بسیجی به جایی مراجعه می کنم از سر شماتت با من برخورد می شود.تحویلم نمی گیرند، یا فکر می کنند کل هنر من این است که در پایگاه بسیج بروم پست ایست و بازرسی بدهم و در حوزه ادبیات هیچ فعالیتی ندارم. چه بسا از خود ماها در جمع های فامیلی، مهمانی ها یا مراجعه به مغازه و جاهایی که خیلی نمی شناسند تا با ما مواجه می شوند می گویند شما در حراست فلان اداره هستید؟ تصور می کنند صرفا هرکسی ظواهر حزب اللهی و بسیجی داشت، فقط کار دفاعی ازش برمی آید که کار دفاعی هم درجای خودش کار بسیار مهم و عزیز و ارجمند است. امااین فرض اصلا برایشان متصور نیست که من با ظواهر یک نیروی بسیجی و حزب اللهی می توانم نویسنده باشم، شاعر باشم، فیلمساز باشم و نرم افزار هم بتوانم ارائه بدم بجز سخت افزار!
- خوب فکر نمی کنید کم کاری از خود هنرمند و نویسندگان حزب اللهی باشد؟ انگیزه خود حزب اللهی ها برای نوشتن کم نشده؟ مثلا خود شما فرمودید آخرین بار سال 78 در جشنواره ای شرکت کردید، وقتی مثلا شما به عنوان یه نویسنده خوب و حزب اللهی کم کاری می کنید...
رسولی: با شما موافقم، در مورد شخص خودم یک مقداری برمی گردد به کوتاهی من که باید جبران کنم. بخشی از این کم کاری بدلیل این است که بخشی از بچه هایی مثل ما جذب کار و فعالیت سازمانی و... شدند. آن هم در جای خودش ارزشمند است اما از کار دل که همان نوشتن و تولید اثر باشد بازمانده اند. اما در مورد قاطبه و فضای عمومی نویسنده های حزب اللهی یک بخش باید خودشان فعالتر و پویاتر آثار جدی تر، قوی تر و پرتعدادتر داشته باشند، یک بخشی هم به فضای ادبی کشور بر می گردد که حمایت است. پشتیبانی و تشویق است. اما این کاملا دارد از بین می رود و ضعیف شده است.
در این حوزه هم یه پرانتز باز کنم که تشکلهای صنفی خیلی مهم هستند. ما در حوزه تشکلی خیلی موفق نبوده ایم و نتونستیم کارهای جدی و اثرگذاری انجام بدیم. یه جاهایی هم اگر قدم های خوبی برداشتیم این قدم های خوبمان با نتایج خوبی همراه نبوده است.
- نمی خواهم بحث را شخصی کنم اما شما خودتان در انجمن قلم ایران که یکی از این تشکل های صنفی است عضو هیئت مدیره هستید.
رسولی: منتقد این حوزه و تشکل هم هستم. حالا با ویژگی های مثبت و توانایی ها و زحماتی که دوستان کشیدند اما در هر دو دوره ای که عضو اصلی بودم، منتقد رویکرد، روش و عملکرد انجمن قلم بوده ام. مصاحبه های بنده هم در رسانه ها هست که گرد این موضوع است و نمی شود ما تشکلهایی که تخصصی در حوزه صنفی داشته باشیم اما با بعضی نگاه ها کارکرد آن را به حداقل ها کاهش دهیم.
- یک جاهایی مثل سازمان بسیج هنرمندان آیا می تواند کارکرد صنفی داشته باشد یا نه؟
رسولی: عملا دارد به نوعی انجام می دهد. چون ذات بسیج یک فعالیت مردمی است تا اینکه فعالیت ساختاری باشد. اگر امروز هم می بینید یک پشتیبان ستادی به نام سازمان بسیج مستضعفین وجود دارد برای تسهیل گری و توانمند سازی است. عملا آنچه اتفاق باید بیفتد توسط مردم رقم میخورد. حالا مردمی که عرض می کنم یک موقع به معنای عامه و مردم کوچه بازار است یک موقع هم نگاه تخصصی تر داریم. مثل همین فعالیت های سازمانی و صنفی بسیج. در حوزه تخصصی خودمان ذات تشکیل و رسالت اصلی تشکیل انجمن ادبیات داستانی بسیج از این حیث است که ما در تمامی استانها انجمن ادبیات داستانی بسیج داریم. آثار را نقد و بررسی می کنند در جشنواره شرکت می کنند و خودشان را تقویت می کنند. هم افزایی، ارتباط صنفی و بعضا نشریه دارند؛ دوره های آموزشی برگزار می کنند. بعضا در اقدامات ملی ما مثل اعزام های خارج از کشوری که اتحادیه هنرمندان جهان اسلام انجام می دهد، این نویسنده ها در آن حضور دارند. و با ادامه این روند امیدواریم که روز به روز شرایط بهتری بر ادبیات انقلاب حاکم شود.
گفت و گو از محمد مهدی شیخ صراف