به گزارش گروه استانهای دفاع پرس، رزمندگان در دوران دفاع مقدس عموما نوجوانان و جوانانی بودند که با دم مسیحای امام خمینی (ره) به میدان آمده و مردانه تا پای جان ایستادند و جنگیدند و بر ایمان و عقیده خود استوار ماندند و با روحیههایی جهادی و مقاوم و نستوه جنگ را مدیریت و به پیش بردند و در جنگ به بلوغ فکر و اندیشه و عمل رسیدند و از تمام لحظات و زندگیشان برای جنگ مایه گذاشتند و خود را وقف میدان جهاد کردند و با شهادت برای همیشه تاریخ جاودانه شدند.
علی هاشمی یکی از این جوانان انقلابی است که با تشکیل سپاه پاسداران وارد سپاه شد و سپاه حمیدیه را تشکیل داد. تشکیل سپاه در ابتدای انقلاب، خود کاری انقلابی و سخت بود و کمتر از دفاع در برابر دشمن و مقابله با تجاوزات ضد انقلاب نبود چرا که سازماندهی نیروهای جوان انقلابی در قالب نیروی نظامی و با حفظ ارزشها و فرهنگ مردمی و انقلابی کاری بسیار پیچیده و سخت بود و معمولا کشورهای بسیار پیشرفته به عنوان مستشار سیاسی و یا نظامی در کشور های جهان سوم انجام می دهند و لذا وقتی برادری در شهری مثل حمیدیه مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود با انبوهی از سوالات مواجه است و نیاز به الگوهای فراوانی دارد که بر اساس آن الگوها سازمان سپاه را تشکیل دهد.
«سید صباح موسوی» همرزم و پاسداری که طی هفت سال همیشه همراه «علی هاشمی» بوده است البته فرمانده دلاور هورابتدا با برادر وی از دوران انقلاب باهم همکلاسی و در زمینه انقلاب فعالیت می کردند آشنا بوده ولی بعداز شهادت«سید طاهر» وی یار سردار «هور» شده و همیشه در کنارش بوده است.
در این راستا خبرنگار دفاع پرس گفتوگویی با «سید صباح موسوی» همرزم و پاسداری که طی هفت سال همیشه همراه «علی هاشمی» بوده است انجام داده است که در ادامه میخوانید:
دفاع پرس: در مورد آشنایی با «علی هاشمی» و دورانی که «سید طاهر» برادرتان با وی همراه بوده است بیشتر توضیح دهید؟
من از برادرم «سید طاهر» و «علی هاشمی» تقریبا 5 سال بزرگتر بودم. علی هاشمی در لاین 11 حصیرآباد زندگی میکرد و ما در لاین هفت، این قرابت و نزدیکی موجب شده بود خیلی رابطه نزدیکی با یکدیگر داشته باشیم.
علی هاشمی متولد 1340 و سید طاهر متولد 1339 و من متولد 1335 هستم. سید طاهر و علی در دبیرستان «منوچهری» با هم همکلاسی بودند و درس میخواندند. وقتی پیامهای حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با خیانتهای شاه در مساجد به دستشان میرسید پیامها را مکتوب کرده و بعد بین مردم توزیع میکردند و نیز در انتشار اعلامیهها و پیامهای امام خمینی (ره) فعال بودند.
گاهی اوقات خانوادهها نگران فعالیت علی و سید طاهر میشدند تا اینکه بعد از سالها مبارزه و دستگیری، بالاخره انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
دفاع پرس: از چه سالی در کنار شهید هاشمی بودید؟
از سال 60 همراه این فرمانده دلاور اسلام شدم. در ماموریتهایی که به شهرهای مختلف
کردستان، اهواز و باختران میرفت به عنوان راننده با وی بودم.
دفاع پرس: در زمانی که شهید هاشمی به فرماندهی سپاه حمیدیه منصوب شد وضعیت چگونه بود؟
در اوایل جنگ، عراق
تمام مناطق را گرفته بود و تا نزدیکی اهواز هم آمده بود و شهید هاشمی با نیروهای بومی و سپاه
حمیدیه توانست عراقیها را تا پل «سابله» به عقب برگرداند.
دفاع پرس: چه عملیاتهایی را این شهید بزرگوار در سالهای
ابتدایی جنگ طراحی کرد؟
با انجام عملیاتهای محدود توانست برنامهریزی و تجربیات بسیاری کسب کند و برای آینده جنگ برنامهریزی کند. علی هاشمی و یارانش یک گروه هفت نفره طراح عملیاتهایی مانند:
*عملیات «انفجار سیل بند» در تاریخ 59/11/1 که توانست با سرازیر کردن
آب کرخه به سمت عراق در فاصله تپههای «الله اکبر» و رودخانه کرخه، دشمن را ناگزیر به
عقبنشینی کردند
*عملیات مهم «امام مهدی (عج) » در 26 اسفند سال 59 که با هدف عقب راندن دشمن از
شهر و منطقه سوسنگر انجام شد و در این عملیات سپاه حمیدیه و سوسنگرد در میدان جنگ بودند
*عملیات «شهید چمران»، در محور کرخه کور که در تاریخ 60/5/5 انجام شد و نیروهای خودی برای تثبیت موقعیت
خود در پشت خاکریزی که از دشمن در شمال کرخه کور تصرف شده بود ایجاد موضع
کردند. این خاکریز به فاصله سه کیلومتری از شمال کرخه کور احداث شده بود و
به طول پنج کیلومتر و به موازات این رودخانه امتداد داشت،عامل تعیین کنندهای
برای حفظ موضع تصرف شده در عملیات شهید چمران محسوب می شد
*عملیات «امام علی (ع)» در تاریخ 60/2/31 انجام شد که منجر به آزادسازی تپههای «الله اکبر» و عقب راندن دشمن از
شمال و شمال غربی شهر سوسنگر شد و دشمن را تا سه کیلومتری سوسنگرد عقب راندند
*عملیات «شهیدان رجایی و باهنر» که در شهریور سال 1360 انجام شد که با
این عملیات علیه دشمن، ضمن ضربه زدن به نیروهای صدام بعثی، اسارت تعدادی از
سربازان عراقی و انهدام ادوات
دشمن در این عملیات صورت گرفت و هدف سپاه اسلام از انجام این عملیات پاسخ
به دشمنان
انقلاب اسلامی در برابر شهادت «رجایی و باهنر» بود
دفاع پرس : علی هاشمی چه سالی تیپ 37 نور را تشکیل داد؟
در آبان سال 60 پیشنهاد تشکیل تیپ 37 نور مطرح شد و پس از مدت کوتاهی یعنی در تاریخ در 15 آذر سال 1360 با توجه به تجاربی که کسب کرده بود ایجاد شد، این تیپ «37 نور» نام گرفت زیرا به مدد قرآن نامگذاری شد.
این تیپ بعدها توانست در عملیات محدود «امالحسنین کرخه نور و سید جابر» در تاریخ 60/12/26 شرکت کند.
فرماندهی تیپ ابتدا به شهید «علینظر آقایی» و پس ازشهادت وی به سردار «علی هاشمی» محول شد، تیپی که نیروهایش از اقصی نقاط کشور بودند.
هاشمی فرمانده جوانی بود که رزمندگان تا پایان دفاع مقدس پروانهوار به گردش میچرخیدند. تشکیل یگانهای رزمی از قبیل تیپ 37 نور و نقش آن در عملیات بیتالمقدس آبی و خاکی بر کسی پوشیده نیست.
دفاع پرس: تیپ نور چه تفاوتی با سایر تیپها داشت؟
تمام تیپهایی که شکل گرفته بود چهار گردان نیرو
داشتند اما تیپ 37 نور هفت گردان نیرو داشت.
دفاع پرس: بعد از عملیات «الی بیتالمقدس» چه ماموریتی به سردار هاشمی داده شد؟
بعد از عملیات «الی بیتالمقدس» تیپ نور منحل شد و به علی هاشمی مأموریت داده شد تا مسئولیت سپاه سوسنگرد را به عهده بگیرد.
سپاه سوسنگرد هم در عملیات «الی بیتالمقدس» قرارگاه جنگ بود و فرماندهان و یگانها در آنجا مستقر بودند که بعد از آزادسازی خرمشهر، سپاه سوسنگرد تقویت شد.
وی مدتی بعد جانشین سردار غلامپور در قرارگاه کربلا شد و سپس مسئولیت سپاه ششم را بر عهده گرفت، هاشمی پاسگاههای مرزی را در هور تشکیل داد، عملیات والفجر مقدماتی هم با حضور شهید هاشمی اجرا شد.
بعد از این عملیات، به علی هاشمی مأموریت دادند که قرارگاه سری نصرت را تشکیل بدهد و بعد از تشکیل قرارگاه و تلاشهای شبانهروزی علی هاشمی، این قرارگاه توانست نقش مهمی در عملیاتهای جزیره مجنون به ویژه عملیاتهای «خیبر» و «بدر» ایفا کند.
دفاع پرس: هاشمی در قرارگاه نصرت زیر نظر چه کسی فعالیت میکرد؟
مسئولان قرارگاه نصرت غیر از علی هاشمی به عنوان جانشین عبارت بودند از «سیامک بمان» فرمانده عملیات، «حمید رمضانی» فرمانده اطلاعات عملیات، «علی ناصری» جانشین اطلاعات، «مهدی نریمی» مسئول مخابرات، «جواد فیاض» مسئول واحد مهندسی، «علی سیاحی» و «حسن عطشانی» پشتیبانی قرارگاه بودند.
علی در قرارگاه نصرت زیر نظر سردار غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا انجام وظیفه میکرد. نیروهای گروههای شناسایی درون مرزی و برون مرزی، روزانه چندین بار از وضعیت دشمن در منطقه گزارش تهیه میکردند و شهید هاشمی گزارشات را به سردار غلامپور میداد و در جلسات با فرمانده کل سپاه مطرح میکردند.
علی هاشمی و سردار غلامپور «محسن رضایی» را به منطقه هور و میبردند تا بتوانند گزارش صحیحی از وضعیت دشمن داشته باشند تا بتوانند در آینده عملیات انجام بدهند.
دفاع پرس: سردار علی هاشمی در چه تاریخی حکم فرمانده سپاه ششم را گرفت و به چه افرادی مسئولیت داد؟
علی هاشمی در تاریخ 11 تیر 1366 طی حکمی از طرف فرمانده کل سپاه، به عنوان فرمانده سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) منصوب شد. علی به افرادی مانند «عباس صمدی» جانشین سپاه ششم، «گرجیزاده» ریس ستاد سپاه ششم، «سیامک بمان» فرمانده عملیات و «حمید رمضانی» فرمانده اطلاعات در سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) مسئولیت داد.
دفاع پرس: علی هاشمی چگونه به امور قرارگاهها رسیدگی میکرد؟
چهار روز در هفته در قرارگاه خاتم 4 «جزیره مجنون» جلسات شورای فرماندهی سپاه ششم را برگزار میکرد و اعضای شورای فرماندهی را برای بازدید به خط مقدم میبرد. البته این کار به چند دلیل انجام میشد، تقویت روحیه رزمندگانی که در خط مقدم حضور داشتند و بررسی مشکلات سپاه ششم که در جبهه بودند تا برای مسئولان مسائل و مشکلات ملموس شود.
هاشمی سه روز دیگر هفته را با «غلامپور» در قرارگاه کربلا جلسه داشت.
هاشمی جانشین خود «عباس صمدی» را رئیس ستاد و مسئول جلسات استان در اهواز و پیگیری مشکلات این استان قرار داده بود. صمدی گزارشهای استان را جمعبندی و به هاشمی میداد و علی در مورد آنها تصمیم میگرفت و نیز «گرجیزاده» هم در امور استان پیگیر بود. وظیفه مهمی که سپاه ششم بر عهده داشت فراخوانی بسیج و اعزام نیروها به جبهههای جنگ بود.
دفاع پرس: نتایج کارها و برنامههای علی هاشمی چه بود؟
علی هاشمی با کارها و تدابیری که اندیشیده و انجام داده بود نیروها و امکانات خوبی را برای ادامه جنگ مهیا کرده بود و با اخلاقش توانسته بود رزمندگان را از جاهای مختلف که میآمدند جذب تیپ 37 نور و سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) کرده بود و در حساسترین منطقه و موقعیت جنگی با رزمندگان بومی توانست بهترین نیروهای اطلاعاتی را تربیت کند و در جنگ از آنان استفاده کند و فکر شوم و خام دشمن که مردم منطقه را به دلیل اینکه عربزبان بودند و حامی خود تصور میکرد را درست در مقابل دشمن قرار دهد.
آغاز فعالیتهای گسترده مثل اقدامات گسترده
مهندسی، بالابردن تعداد شناسایی و جابهجایی نیرو برای منحرف کردن ذهن دشمن از فاو و
غافلگیری ارتش عراق در فاو به کمک اقدامات وی در هور صورت گرفت.
فرماندهی سپاه ششم امام جعفر صادق (ع)، که شامل چند تیپ و لشکر از بسیج و سپاه خوزستان و لرستان و پدافند منطقه هور از کوشک تا چزابه بود، سازماندهی 13 یگان رزمی و پشتیبانی در استان خوزستان و شرکت در عملیات والفجر 10 و تسهیل اطلاعاتی برای انجام عملیاتهای مختلف را میتوان به عنوان بخشی از کارهایی که علی هاشمی انجام داد، اشاره کرد.
علی هاشمی بسیار مهربان و رئوف بود، اصلا هیچ وقت کسی را ناراحت نکرد. گاهی اوقات بر خلاف میلش کاری انجام میدادم با لبخند و سکوت و نگاهی که به من میانداخت متوجه میشدم که اشتباه کردهام ولی هرگز مطلبی نمیگفت، نه تنها من بلکه همه افرادی که با وی کار میکردند میدانند و سعی میکردیم با اصلاح کار رضایتش را به دست آوریم.
دفاع پرس: در مورد نحوه شهادت علی هاشمی برایمان توضیح دهید؟
لحظه شهادتش من همراهش نبودم ولی «محمد درخور» که یکی از نیروهای تیپ 85 موسی بن جعفر (ع) که کمی قبل از علی هاشمی به همراه چند نفر دیگر سوار بر استیشن روی جاده همت، مورد حمله بالگرد عراقی قرار میگیرند برایمان تعریف کرد « علی هاشمی هنوز در خاتم حضور داشت که ما عقبنشینی کردیم، اما بالگرد عراقی، خودروی ما داخلش بودیم را با راکت زد.
چند نفر شهید شدند و من و چند نفر بقیه به حاشیه جاده پرت شدیم. ناگهان دیدم از کنار جاده لندکروزی با سرعت بالایی خود را به بالگرد عراقی کوبید به صورتی که ماشین ما، بالگرد و لندکروز در هم کوبیده شده و منفجر شدند. من چهره راننده لندکروز را به خوبی ندیدم ولی احتمال میدهم از بچههای ماهشهر بود. وی با انجام عملیات شهادتطلبانهاش خیلی از نیروهای عراقی را به هلاکت رساند.
آن 14 نفری که همراه علی هاشمی تا لحظات آخر در خاتم 4 ماندند دو نفرشان اسیر شدند که با آزادی اسرا به ایران بازگشتند.
«مهدی نریمی» و «حسن بهمنی» شهید شدند و استخوانهایشان به همراه علی هاشمی بعد از 22 سال در هور پیدا شد. «محمود نویدی» هنوز مفقود است. اما بقیه به هر صورتی خود را به عقب رساندند. به دلیل عدم آگاهی نسبت به علی هاشمی این که شهید یا اسیر شده تا وقتی در هور اثری از وی نیافتیم سکوت در مورد سرنوشتش اختیار شد. همان روزهای نخست تیم تفحص به منطقه اعزام شد، حتی لباسهای علی را به سگهای جستجوگر دادند تا بو کنند و بتوانند وی را پیدا کنند ولی سر نخی پیدا نشد تا اینکه در سال 88 وقتی استخوان چند شهید اطراف لاشه لندکروز، استیشن و بالگرد در جزیره مجنون شمالی پیدا شد، با نمونه DNA برادر شهید هاشمی برای شناسایی استفاده کردیم. البته برای اطمینان بیشتر از مادر وی هم نمونه خون گرفتند وقتی مشخص شد علی هاشمی در نیزارهای هور شهید شده است و پیکرش در این سالها با خاک جزیره همنشین بوده است اخبارش سر تیتر روزنامهها شد.
عدهای گفتند احتمال اینکه ماشین علی هاشمی به بالگرد اصابت کرده زیاد است در حالی که این نظریه به چند دلیل که بیان میشود از ریشه اشتباه است.
استخوانهای علی هاشمی سالم و بدون شکستگی پیدا شده است اگر انفجاری رخ داده بود، استخوانها آسیب جدی میدید. لباس و حتی چفیه خونی که علی هاشمی به کمر بسته بود و یک تکه ترکش که بین آن بود نیز سالم و بدون اثرات سوختگی پیدا شدهاند. چندین نفر شهادت دادهاند که علی هاشمی در ماشین نمانده و به همراه عدهای دیگر به اطراف جاده پناه بردهاند.
سرانجام بعد از 22 سال غربت و همنشینی با هور، پیکر پاک شهید علی هاشمی ابتدا در نماز جمعه 24 اردیبهشت سال 89 تهران تشییع و سپس به اهواز منتقل شد تا طبق وصیتش در مزار شهدای اهواز به خاک سپرده شود.
شهیدی که مردم خوزستان و عشایر عرب ساکنان حمیدیه، سوسنگرد، هویزه و دشت آزادگان هرگز وی را فراموش نمیکنند، گرچه خدمات و کارهایی که برایشان انجام داد مثل فرمانده نظامی محسوبش نمیکردند، بیشتر شبیه یک فرماندار و استاندار محلی بود که به همه مشکلات و نیازهایشان توجه و رسیدگی میکرد.
رزمندگان تیپ 37 نور، سپاه سوسنگرد و حمیدیه، قرارگاه نصرت و سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) همه خود را زیرمجموعه علی هاشمی و به عبارت بهتر (بچههای علی هاشمی) بر میشمردند. در زمان جنگ به همه دستورات و فرامینش عمل و از وی اطاعت محض داشتند و همه مردم قدرشناس ایران که هرگز روزهای حماسه و خون و ایثارگری مردان صحنه پیکار را فراموش نمیکنند همیشه به یاد قهرمانان و افراد ایثارگر جامعه بوده و قدردان زحمات و رنجهای بیدریغ آنان هستند.
علی هاشمی در تاریخ 67/4/4 به شهادت رسید.