به گزارش دفاع پرس از یزد، کتاب «نمی از ایثار» مشتمل بر مجموعه خاطرات دوران دفاع مقدس رزمندگان شهرستان ابرکوه است، که به قلم «محمدرضا بابایی ابرقویی» به رشته تحریر درآمده و توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد منتشر شده است.
خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات رزمنده بسیجی «محمدکاظم کارگر» از استان یزد است.
در تاریخ 1362/4/12 به جبهه اعزام شدم. در گردان، مسئولیتم آرپیجیزن بود. در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران عراق به اسارت دشمن درآمدم. البته مدت اسارتم 48 ساعت بیشتر طول نکشید. وقتی از ناحیه پای راست بر اثر اصابت تیر مستقیم مجروح شده بودم، به دست دشمن اسیر شدم. هرچند محمدرضا بخشندهپور در آن حجم آتش زیاد، پای مرا پانسمان کرده بود، اما عراقیها دستهای مرا بستند و هیچگونه مداوایی برایم انجام ندادند، البته در حد بسیار کم غذای بخور و نمیری به ما دادند. نحوه آزادی من اینطور بود؛ بعد از مرحله اول عملیات، رزمندگان اسلام درحال پاکسازی سنگرهای دشمن بودند. متوجه شدیم که به طرف ما میآیند. با ایجاد سر و صدا توجه آنان را به خود جلب کردیم، وقتی متوجه شدند چند نفر ایرانی در سنگر عراقیها محبوس هستند به سراغمان آمده و آزادمان کردند. بعد از آزادی ما را به بیمارستان آیتالله طالقانی ارومیه و سپس به بیمارستان سپاهان اصفهان منتقل کردند.
خاطره دوم
در دوران سربازی با شهید محمدجواد آقایی آشنا شدم، دوست صمیمی هم بودیم. با هم به جبهه خوزستان اعزام و در عملیات فتحالمبین ابتدا من مجروح شدم و سپس ایشان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. زمستان سال 1362 در شیراز مشغول کار بنایی بودم که یک شب شهید آقایی به خوابم آمد و به من گفت: شما در شیراز سرگرم کار بنایی شدهاید در حالی که جبهههای جنگ به نیرو نیاز دارد. فردای آن روز تصمیم گرفتم به جبهه اعزام شوم. لذا با صاحبکار تسویه حساب کرده و در بسیج شیراز برای اعزام داوطلبانه ثبتنام کردم و همراه با دیگر بسیجیان جانبرکف استان فارس به جبهه اعزام شدم.
انتهای پیام/