اخگر: ابتدا بنده کلیاتی در این خصوص بیان خواهم کرد و سپس به این سوال جواب خواهم داد. برای بررسی این مساله باید به بررسی سابقه حضور نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس بپردازیم.
در جریان جنگ جهانی دوم، نیروی دریایی انگلیس وارد خلیج فارس شد و در سال 1320 با نیروی دریایی ایران درگیر شد که تعدادی از هموطنمان در این راه جان خود را فدا کردند. پس از جنگ جهانی دوم و در جریان برگزاری انتخابات آمریکا که به پیروزی آیزنهاور منجر شد، آیزنهاور خطاب به مجلس سنا اعلام کرد که شما ایران را نمیشناسید و نمیدانید که در چه جایگاهی به لحاظ ژئوپلیتیکی و منافعی قرار دارد. بنا بر این باید در این منطقه حضور پیدا کنیم. لذا کودتای 28 مرداد طراحی و اجرا شد و در دهه 1960 میلادی انگلستان به دلایلی از خلیج فارس خارج و آمریکا جا پای او گذاشت. این آغاز حضور آمریکا در خلیج فارس است. در دوران پهلوی آمریکاییها توانستند حضوری فعال در خلیج فارس داشته باشند و پایگاههایی را در این منطقه ایجاد کنند. آمریکا علاوه بر کسب منافع در خلیج فارس به دنبال ایجاد مانع برای نفوذ شوروی نیز بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، پایگاههای آمریکا در ایران برچیده شد و برای حفظ منافعشان و با آغاز جنگ تحمیلی، شورای همکاری خلیج فارس با عضویت کشورهای عربی شکل گرفت و آمریکا ناوگان پنجم را پس از جنگ جهانی دوم دوباره راهاندازی و به خلیج فارس آورد. ستاد نظامی این ناوگان در بحرین و پایگاهها در کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس همچون عربستان ایجاد شدند. هواپیماهای آواکس نیز در این پایگاهها استقرار یافتند.
طی جنگ تحمیلی در جبهه دریایی، عراق به دنبال قطع خطوط تجاری کشتیها و نفتکشها و صادرات نفت و اعمال سیادت خود در خلیج فارس بود به طوری که سوم مهر 59 سفیر عراق در ژاپن عنوان کرد که عراق خود را برای کنترل تنگه هرمز آماده میکند و در این راستا 10 ناو جنگی از کشورهای مختلف به خدمت گرفت اما در 67 روز نخست جنگ به همت دریادلان ایرانی، پرونده نیروی دریایی عراق بسته و صادرات نفت عراق تا پایان جنگ از خلیج فارس قطع شد. لذا هدف راهبردیشان علیه ما به خودشان برگشت خورد.
پس از شکست عراق در دریا، آنان جنگندههای خود را به آسمان خلیج فارس وارد کردند که در مقابل نیز جنگندههای ایرانی به همراه ناوهای ایرانی به اسکورت نفتکشها و کشتیهای تجاری پرداختند. نیروی دریایی ایران در طول جنگ، چرخه اقتصاد و صادرات کشور را امن نگه داشت.
ناکامی عراق در دریا و پیشرویهای رزمندگان اسلام در نبردهای زمینی، آمریکاییها را به فکر انداخت که مانع پیروزی ایران در جنگ تحمیلی شوند، لذا حضورشان را در خلیج فارس گسترش دادند و پای ناوهای ناتو را هم به منطقه باز کردند؛ به طوری که حضور حدود 24 ناو جنگی در مقاطعی در خلیج فارس گزارش شده است.
اردیبهشت 1366 جنگندههای عراقی که وارد آسمان خلیج فارس شده بودند تا یک ناو ایرانی را مورد هدف قرار بدهند، به اشتباه ناو آمریکایی «استارک» را زدند که 37 ملوان آمریکایی کشته شدند. آمریکاییها به فکر افتادند و برای اینکه این اتفاق دوباره تکرار نشود، طرح «یخچال شکننده» را مطرح کردند، طبق این طرح آمریکاییها و عراقیها به تبادل اطلاعات پرداختند.
آمریکا پس از آن علیه اسکلههای نفتی به بهانه اینکه پدافند هوایی و تسلیحات پدافندی بر روی آن مستقر است، وارد عمل و با شناورهای گشتی نیروی دریایی ایران در شمال خلیج فارس درگیر شد.
همچنین در فروردین سال 67 آمریکاییها با طراحی عملیات آخوندک، ناو هواپیمابر خود را 120 مایلی جنوب شرقی بندرعباس مستقر و سه ناو در دهانه تنگه هرمز، بخش میانی و حوزههای نفتی سلمان و رستم استقرار پیدا دادند و به دو حوزه نفتی در صبح روز 29 فروردین حمله کردند. شاید یکی از دلایل انجام این عملیات، برخورد یکی از ناوهایشان با مین در چهار روز پیش از این حمله باشد. در این عملیات ناو جوشن وارد صحنه میشود که تعدادی از پرسنل آن به شهادت میرسند و ناو غرق میشود. نیروی دریایی ارتش ایران در این صحنه، ایستاد و از مرزهای آبی ایران اسلامی دفاع کرد. آنچه ذکر شد سابقه حضور آمریکا در خلیج فارس و درگیریهای آمریکا با ایران تا پیش از فاجعه روز 12 تیر 67 است.
صبح روز 12 تیر هواپیمای مسافربری ایرباس از تهران به بندرعباس آمد و ساعت 10:17 دقیقه از فرودگاه بندرعباس به مقصد دبی پرواز کرد. 290 نفر خدمه و سرنشین این هواپیما بودند. هواپیماهای تجاری که از بندرعباس به پرواز در میآیند معمولا تا ارتفاع 14 هزار پا صعود میکنند و بعد ارتفاع را کم میکنند تا در دبی فرود بیایند. مدت زمان پرواز نیز 28 دقیقه است. همان زمان 3 ناو آمریکایی در تنگه هرمز، بود. هلیکوپتر یکی از ناوها نیز در آسمان خلیج فارس در پرواز بود. شناورهای گشتی نیروی دریایی ارتش ایران نیز در خلیج فارس حضور داشتند.
هواپیمای مسافربری ایرباس در ارتفاع 7 هزار پایی، در رادار ناو وینسنس و ناوهای دیگر و ناو هواپیمابر قابل مشاهده بوده است. جنگندههای ناوهواپیمابر نیز در منطقه حضور داشتند و اگر به این شناخت میرسیدند که جنگنده در آسمان در حال پرواز بوده، میتوانستند به آن حمله کنند. طبق اسناد ناوی که پشتیبان ناو مذکور بوده، دریافته که هواپیما مسافربری و تجاری بوده است.
تشخیص هواپیمای مسافربری از جنگنده بسیار ساده است
هواپیمای مسافربری در رادار اندازه و یا اکویش از جنگنده بزرگتر است. پس هواپیمای مسافربری از جنگنده در رادار قابل تشخیص است. اگر متصدی رادار از روی اندازه هم تشخیص ندهد از مسیر پروازی هواپیما میتواند تشخیص دهد که آن هواپیما مسافربری است یا جنگنده. همچنین هواپیما اگر هم جنگنده باشد در حالت اوج گیری نمیتواند، کاری انجام بدهد. هواپیمای مسافربری ایرباس در ارتفاع 7 هزار پایی در حال اوج گیری برای رسیدن به ارتفاع 14 هزار پایی بوده است. اما در نهایت شاهد هستیم که ناو وینسنس به دستور فرماندهاش با شلیک دو موشک استاندارد، بال و دم هواپیمای مسافربری با 290 سرنشین را هدف قرار میدهد. موشک استاندارد بردی 400 کیلومتری دارد و بسیار دقیق است.
در این هواپیما از ملیتهای دیگر مانند پاکستان، یوگسلاوی، ایتالیا و هند نیز حضور داشتند. محل سقوط این هواپیمای مسافربری در جنوب شرقی جزیره قشم است.
از نظر بررسی نظامی وقتی یک هواپیمای نظامی حرکت میکند یا مانور میدهد، در سیستم کنترل آتش یک ناو جنگی و سیستم راداری قابل تشخیص است ولو اینکه خود فرد هم شناسایی نکند. و اینکه اگر هواپیمایی در مسیری ثابت و در ارتفاعی در حال بالا رفتن خود را نشان بدهد، میتوان فهمید که این هواپیما یک هواپیمای مسافربری است. البته پس از آن شاهد بودیم که آمریکاییها توجیهات بسیاری در این رابطه بیان کردند. و پس از این توجیهات و اشتباه عنوان کردن این حمله با کمال تعجب دیدیم که به فرمانده آن ناو مدالی اهدا کردند که این مدال به کسانی اهدا میشود که عملیاتشان را به خوبی انجام داده باشند.
سرنوشت: پاسخ زدن دو موشک آن هم بلافاصله و در کمترین زمان ممکن برای من سوال برانگیز است، چراکه از نظر من یک عدد موشک برای انهدام یک جنگنده کافی است اما چرا فرمانده دو فروند موشک استاندارد را برای انهدام این هواپیما استفاده میکند، این یعنی اینکه هدفش انهدام صد در صدی هواپیما بوده است و گویا برای این کار ماموریت و دستور داشته است. و از طرفی هزینه گزاف یک موشک نیز این تشکیک را بیشتر میکند و فرمانده در صورت چنین اقدامی معمولا باید برای کار خود توجیهی داشته باشد. در نتیجه این دو موشک به بال و نزدیک دم هواپیما اصابت میکند.
دفاع پرس: اصابت دو موشک چه تاثیری بر روی مسافران هواپیما داشت؟ آیا کسی زنده مانده بود؟
سرنوشت: شدت انفجار به حدی بود که همه در پهنه آسمان جان داده بودند، کما اینکه ما 187 جسد را از آب گرفتیم و پوستهای سر اینها همه کنده شده بود و قبل از رسیدن به آب همه متلاشی شده بودند. و این نشان از شدت انفجار دارد و میتوان گفت تصمیم این بوده که ایرباس ایرانی به سطح دریا نرسد.
عملیات جستجوی اجساد چهار ماه به طول انجامید
دفاع پرس: از بعد از حادثه و جمع آوری اجساد برایمان بگویید؟
سرنوشت: بعد از مورد اصابت قرار گرفتن ایرباس ایرانی بلافاصله ماموریت از طرف فرمانده نیروی دریایی ارتش به ما ابلاغ شد و تیم ویژه و تیم غواصی ما که داشت خود را برای عملیات برون مرزی آماده میکرد، با هواپیما به طرف محل حادثه حرکت کرد و حدود ظهر به محل حادثه در جنوب غربی جزیره قشم رسیدیم، غواصهای منطقه یکم بندعباس به علاوه دو ناو، هواناوها، بالگردها، و یدک کشها و کلیه واحدهای نجات و امداد نیروی دریایی منطقه یکم در صحنه آماده بودند، وقتی که به منطقه رسیدیم فورا عملیات را آغاز کردیم و عملیات به حدی گسترده بود که ما میبایست محل سقوط را کاملا شناسایی میکردیم و طبق موقعیت و جریان آب باید به گونهای عمل میکردیم که تمام قطعات اجساد را داشته باشیم و برای این کار تعداد 80 غواص را داشتیم که جستجوهای مختلف را در کف آب انجام میدادند و این عملیات حتی دو ماه و نیم بعد از اعلام آتش بس نیز همچنان ادامه داشت.
فرمانده منطقه یکم در این عملیات تمامی نیروهایش را در اختیار گروه ماموریت قرار داد و من در آن زمان فرمانده غواصی نیروی دریایی را عهدهدار بودم و به همراه دیگر نیروهای کمکی عملیات امداد و نجات و تحقیق و تفحص را انجام دادیم.
توانایی زدن ناو وینسنس را داشتیم اما نزدیم!
منافع ما با شناخت سیاستمداران، ایجاب میکرد که ناو آمریکایی را نزنیم، وگرنه زدن ناو آمریکایی برای ما کار سختی نبود و به راحتی میتوانستیم مورد هدف قرار بدهیم. ما در جریان جنگ با عراق در یک روز توانستیم 7 ناوچه اوزا عراق و 13 میگ عراقی را ساقط کنیم؛ پس برای نیروی دریایی ارتش که در آمادگی به سر میبرد، زدن ناو وینسنس کار سادهای است.
اقتدار نیروی دریایی ایجاب میکرد که در آینده سیادت را در خلیج فارس برقرار کند و اجازه تعرض به هیچ دشمنی ندهد و امروز شاهدیم که کشتیهای تجاری و نفتکشهای ما با اسکورت ناوهای کشورمان، در امنیت کامل به رفت و آمد میپردازند.
نیروی دریایی مطیع دستورات سلسه مراتب فرماندهی است و چون دستوری از مافوق برای زدن ناو وینسنس ارسال نشد، اقدامی نکردیم وگرنه تاکید میکنم ما توانایی زدن ناو را داشتیم.
اخگر: به حملههای به وقوع پیوسته در خلیج فارس نباید مقطعی و به روز و ساعتش نگاه کرد بلکه این حملهها از ابتدای پیروزی انقلاب، یک سلسله هستند و هر کدام پیشینهای دارند. اما آن چیزی که در این حملهها نشان داده شد، این بود که نیروی دریایی ارتش در دفاع از میهن اسلامی همواره آماده جانفشانی است و امروز نیز دریادلان این نیرو در دفاع از مرزهای آبی کشور پای کار هستند و مصممتر، مجهزتر و قویتر از گذشته به دفاع میپردازند. اگر این برقراری امنیت توسط نیروی دریایی ارتش نباشد، شک نکنید که صادرات و واردات ما دچار اختلال خواهد شد. حضور ایران در آبهای آزاد بین المللی نیز نشان دهنده اقتدار کشورمان است.
دفاع پرس: از هر دو شما بزرگوار متشکریم که به بیان تاریخ حضور آمریکا در خلیج فارس و جزئیات جنایتی که منجر به شهادت 290 نفر از سرنشینان و خدمه هواپیمای مسافربری کشورمان شد، پرداختید.
در ادامه گفتوگوی تلفنی ما با «محمدحسن قدیری ابیانه» را میخوانید:
دفاع پرس: به نظر شما هدف از ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا و کشتار مردم و کودکان بی گناه که سرنشین این هواپیما بودند، به چه دلیل بوده است؟
قدیری ابیانه: به نظر میرسد هدف قرار دادن هواپیما نقشهای بزرگ برای آغاز یک جنگ تمام عیار بود. اولین تلکسی که در این رابطه در یکی از خبرگزاریهای غربی منتشر شد، خبر درگیری یک هواپیمای نظامی ایران با یک هواپیمای نظامی آمریکا بود. با زدن هواپیمای مسافربری ما بلافاصله این خبر حذف شد.
آمریکا منتظر پاسخ نظامی ایران بود
تصور من این است که برداشت آنها از عکس العمل ایران این بوده که با زدن هواپیمای مسافربری ما، هواپیماهای نظامیمان به مقابله میپردازند و آنگاه با نیروهای نظامی آنها درگیر میشوند و آنها میتوانند حتی زدن هواپیمای مسافربری را به گردن خودمان بیاندازند. فکر نمیکردند که ایران بلافاصله عکسالعمل نظامی نشان ندهد و وقتی ایران بلافاصله واکنشی نشان نداد، دیگر نمیتوانستند سناریوی قبلی را اجرا کنند. آنها فکر میکردند هواپیماهای نظامی ایران چند دقیقهای به پرواز درمیآیند و میتوانند خبر سقوط هواپیمای مسافربری را با آن خبری که ذکر شد، جابجا کنند و سپس سقوط هواپیما را به گردن خود ما بیاندازند.
هواپیمای مسافربری چیزی نیست که نتوانند تفاوت آن را از هواپیمای نظامی تشخیص دهند. ضمن اینکه پروازهای هواپیماهای ایران طبق مسیرهای قانونی همواره انجام میشد. حمله به هواپیمای مسافربری و کشتار سرنشینان این هواپیما، یک رسوایی بزرگ برای آمریکا شد و جنجال بزرگی را در جهان ایجاد کرد. ابتدا آمریکا ادعا کرد که به خطا به سوی این هواپیما شلیک کرده و تصور میکرد با یک هواپیمای نظامی درگیر شده است. برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت، کمیتهای را در آمریکا مسئول تدوین این جریان کردند که بعدها کتاب آن نیز چاپ شد و برای اینکه آن را توجیه کنند، ادعا کردند که چند هواپیمای جنگنده ایران نیز در آسمان بوده است. برخی از عناصر غربزده در ایران نیز توجیهات آمریکا را عینا منعکس میسازند تا آمریکا را از این جنایت تطهیر کنند. فرمانده ناو وینسنس بعدها به دلیل این جنایتش مدال قهرمانی دریافت کرد.
دفاع پرس: آمریکا اعلام کرده بود که به اشتباه هواپیمای مسافربری را هدف قرار داده است؛ به نظر شما چرا و به چه هدفی مدال به فرمانده ناو وینسنس اهدا کردند؟
قدیری ابیانه: فرمانده ناو از نظر آنان مستحق تشویق نظامی بود چرا که به او دستور داده بودند هواپیمای غیرنظامی را بزند و وی اجرا کرده بود. در حقیقت زدن هواپیمای ایران برای او یک اشتباه نبود، انجام وظیفه بود.
تشخیص هواپیمای نظامی از غیر نظامی برای رادارها و تنظیم کنندگان آن کاری ساده است. اندازه هواپیمای مسافربری چند برابر هواپیمای نظامی است؛ بنا بر این آنان بر اثر اشتباه به هواپیما ما حمله نکردند بلکه یک حمله تعمدی بود. به نحوی که حتی میخواستند، با تصور اینکه هواپیماهای نظامی ایران به پرواز درمیآیند، سقوط هواپیمای مسافربری را به گردن خلبانان هواپیماهای ما بیاندازند و چنین تبلیغاتی، اگر یک درگیری نظامی پیش میآمد برای آنان کار آسانی بود.
دفاع پرس: دولت آمریکا ادعا کرده که رادرهایشان، نشان داده که هواپیما نظامی بوده است. اگر این فرض اشتباه را هم بپذیریم با توجه به اینکه هواپیما بر فراز آبهای سرزمینی بوده است، آیا آنان باز هم حق داشتند که این هواپیما را هدف قرار دهند؟
قدیری ابیانه: خیر. چرا که هواپیمای بر فراز آبهای سرزمینی ما بوده است و حتی اگر جنگنده نظامی نیز میبود، حضور آن در فضای ما جهت حراست از آبهای مجاز بود، فقط در صورت ورود به فضای سرزمینی کشور دیگر مجاز به حمله بودند؛ آن هم نه آمریکاییها بلکه نیروی نظامی آن کشور.
دفاع پرس: مجامع بین المللی و نهادهای نظارتی در قبال این فاجعه سکوت کردند، دلیل این سکوت چه بوده است؟
قدیری ابیانه: نهادهای بین المللی به شدت تحت نفوذ آمریکا بوده و هستند. سازمانهای غیر دولتی مطرح در جهان که دفاع از صلح و حقوق بشر را وظیفه خود اعلام میکنند، عمدتا توسط سازمانهای امنیتی این کشورها ایجاد شده است و در قالب صلح و حقوق بشر منافع آمریکا، انگلیس و صهیونیستها را پیش میبرند. و در حقیقت این سازمانها اهرم فشاری در دست آنها برای پیش برد مصالح مادی قدرتهای استکباری است.
سازمانهای مدعی حقوق بشر ساخته دست بزرگترین ناقضان حقوق بشر است
دفاع پرس: به نظر شما آیا روند آمریکا در نقض حقوق بشر و قوانین بین المللی طی سالهای اخیر تغییری کرده است؟
قدیری ابیانه: نگاهی به تاریخچه کشورهایی که امروزه با صدای بلند، دفاع از حقوق بشر، صلح، امنیت و دموکراسی را فریاد میزنند، نشان میدهد اینها همان کشورهایی هستند که جنایتهای فجیعی را در مورد بشریت مرتکب شدهاند. در حقیقت این نوع سازمانها عمدتا توسط استکبار ایجاد شده است و عملا هدایت در دستان آنان است و هر جا بخواهند از آن علیه کشورهای مستقل اتخاذ موضع کرده و آن کشورها را تحت فشار قرار میدهند.
دفاع پرس: با این تفاسیر پس احتمال دارد که آمریکا دوباره با طرح اتهام حمله شیمیایی و برای حمایت از داعش، به سوریه حمله کند؟
قدیری ابیانه: اینها هر جایی که بتوانند این کار را میکنند. الان که تروریستهای ساخته دست آمریکا، انگلیس و اسرائیل در حال شکست و عقبنشینیهای فاحش در عراق و سوریه هستند، امکان اقدام نظامی علیه این کشورها وجود دارد، هر چند همه قرائن نشان میدهد که دخالتهای مستقیم آمریکا و همپیمانشان در نهایت به ضررشان تمام میشود.
دفاع پرس: چرا دولتهای دنیا در برابر جنایتهای آمریکا، کنار میآید و چرا آمریکا که خود بزرگترین ناقض حقوق بشر است، ایران را به بهانه نقض حقوق بشر تحریم میکند؟
قدیری ابیانه: این نوع فعالیتهای استکبار طبیعی است و با ذات استکباری آمریکا همخوانی دارد. آنها همواره درصدد سلطه بر دیگران هستند و به بهترین ابزارها مجهزند. یکی از این ابزارها سازمانهای به ظاهر غیر دولتی مدافع حقوق بشر، زنان، مادران و امثالهم است. بسیاری از سازمانهای غیر دولتی توسط صهیونیستها ایجاد شده است. لذا همسویی این نوع سازمانها با آمریکا و اسرائیل چیز عجیبی نیست. آنها همیشه به دنبال این هستند که تشکلها و امکانات بیشتری را در این راستا در کشورهای مختلف جهان سازماندهی کرده و مصالح نامشروع خود را پیش ببرند.
اصولا حقوق بشر، صلح و دموکراسی برای آمریکا بهانه است و یک پوشش برای اهداف نامشروع خود است. آل سعود حکومت دست نشانده غرب است و منافع غرب را به ضرر ملت خودش و جهان اسلام تحمیل میکند. آنها بدون آمریکا هیچ هستند و بسیاری از سران این رژیم دست نشانده آمریکا هستند و حتی در موارد بسیاری خود آمریکاییها، آموزش انجام انواع شکنجه را اینها میدهند.
دفاع پرس: از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، بسیار ممنونیم.