به گزارش خبرنگار
ساجد، شهید «امیرحسین صاحبهنر» يكم فروردين 1346 در شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. وی تحصیلاتش را تا پایان مقطع راهنمایی طی کرد. شهید صاحب هنر به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. وی 27 مرداد 1361، در شرق بصره عراق بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار شهید صاحب هنر در گلزار شهدای دارالسلام کاشان واقع است.
وصیت نامه شهید «امیرحسین صاحب هنر»
این وصیت نامههاست که انسان را میلرزاند و بیدار میکند (امام خمینی)
«متن وصیت نامه شهید امیرحسین صاحب هنر»
«بسمه تعالی»
واعتصمو بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا
سلام به روان پاک شهدای کربلای حسین (ع) که عاشقانه به دنبال معشوق خویش رفتند و سلام بر شهدای کربلای ایران که عاشورایی دوباره در این سرزمین آفریدند و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی که با زبان گویایش و با ایمان پر اخلاصش و با رهبری علی گونهاش و... به ما جانی تازه بخشید و ما ملت را از خواب غفلت بیدار کرد، حال در این میان وظیفع ما امت چیست، در میان دریایی از خون شهدا در مقابل آن دشمنان اسلام که مشاهده میکنیم. خونخواران را هم مشاهده میکنیم و... آیا یاران را بکشند سکوت کنیم، آیا بهشتی را بکشند سکوت کنیم، آیا رجایی و باهنر را بکشند سکوت کنیم، آیا... و یا حرکت نکنیم و آیا صدوقی و دستغیب و مدنی را در محراب بکشند سکوت کنیم... تا دشمنان خون این عزیزان را پایمال کنند و یا حرکت نکنیم و دشمنان را در این دریایی خروشان غرق کنیم ای برادر و ای خواهری که این وصیت نامه را میشنوی یا میخوانی نظر شما چیست؟ آیا سکوت کنیم تا دشمنان شهرهای ما را بمباران کنند. یاران امام را ترور کنند، قدس عزیز را از ما بگیرند، راه کربلا را ببندند و مردم بیگناه را قتل عام کنند و به نظر من تنها راه مبارزه با آنها طبق آیه (واعتصمو بحبل ا... جمیعا ولا تفرقو) است. شما در کجای جهان سراغ دارید که بچههای کوچک ما همچون علی اصغر در میدان نبرد حاضر شوند و برای شهادت از یکدیگر سبقت بگیرند و شما کجا سراغ دارید که کودک 13 ساله با نارنجک به زیر تانک دشمن برود و دشمن را نابود کند. آری تمام اینها از آیه (واعتصمو بحبل الله) سرچشمه میگیرد و آن وقت امام عزیزمان میفرماید: میبینم که ملت الهی شده و شما الهی شدهاید و چون الهی هستید پس لحظهای از خدا غافل نشوید که اگر غافل شدید شکستی سخت در پیش دارید. حال که در آخرین لحظات عمرم با چشمانی پر از عشق شهادت وصیت نامه مینویسم از شما ملت به عنوان یک فرزند کوچک خواستههایی دارم که برادرم و خواهرم به بزرگواری خودت به آن عمل کن:
1- در شهرهای اطراف که بودم و همچنین در شهر کاشان تبلیغات برای جمهوری اسلامی را کم میدیدم چرا هنوز دیوارهای شهر که هر جای آن خون شهیدی رنگین است خالی میباشد، چرا شماها سخنان امام را نمینویسید. چرا کوچهها از سخنان امام و از عکس شهدا خالی است، مسئولیت شما سنگین است و باید این مسئولیت را به نحو احسن انجام دهید و نگذارید که دشمنان ما سوء استفاده نمایند و از واحدهای فرهنگی سپاه و جهاد و ارگانهای دیگر تقاضا مینمایم. به عنوان یک برادر کوچکتر سخنم را گوش بگیرند و در ماه یا در هفته همیشه یک روز را به عنوان تبلیغات در شهر اعلام کنید و از مردم تقاضا کنید که با رنگ زدن شهر، حال تازهای به شهر بدهند و چشم دشمنان اسلام را کور و روح شهدا را با این عمل خود شاد کنند.
2- من عاجزانه از برادران نقاش و خطاط میخواهم که در این موقعیت حساس وظیفه سنگین خود را به نحو احسن انجام دهند و با ارگانهای انقلاب اسلامی کارهای خود را هماهنگ کنند و بعد به شهرهای دور و عقب مانده هجرت کنند و دین خود را به این انقلاب اداء نمایند.
3- اگرچه سخنانم طولانی شد اما حرفها زیاد است و من از روی دلسوزی به جامعه اینها را مینویسم و از شما میخواهم که هیچ وقت امام را تنها نگذارید و از پشتیبانی روحانیت اسلام دست برندارید که به والله مسئولید.
4- شما ملت باید یار و یاور سپاه، این ارگان انقلابی باشید و نگذارید که دشمنان اسلام به این ارگان لطمهای وارد آورند و جلو شایعات دشمن را بگیرند و گوش به فرمان امام باشید و در جهاد سازندگی شرکت کنید و چشم دشمنان را کور نمایید.
5- امیدوارم که در تمام مراسمهای نماز جمعه، تشییع جنازه شهدا و تظاهرات شرکت کنید و با شمارهای محکم الله اکبر و لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا مشتهای خود را گره کنید و هرگز این مشتهای الهی را جز به سوی آمریکا، شوروی و نوچههای آنها و ایادی آنها در شهرها و در جاهای دیگر باز نکنید و همیشه شعار محکم مرگ بر آمریکا را تکرار کنید و از خشم آمریکا نترسید و همیشه در دلهایتان و در شعارهایتان (خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار) را فراموش نکنید.
6- و تو ای مادر مهربانم و پدر بزرگوارم، مادر مهربانم میدانم تو میخواستی در شب دامادیم رویم را ببوسی و تمام مادران یک چنین روزی را منتظر بودند، حال بیا و با آن روح الهی خویش و با چهره انتقلابی روی جنازهام را ببوس و هرگز گریه تاثر مریز که دشمنان اسلام را شاد کردهای و بیا مقابل مردم قرار بگیر و برای آنها صحبت کن و راه ما را برای مردم بیان نما که تو رسالت زینب گونهای داری و اگر انجام دادی زینبی عمل کردهای وگرنه یزیدی هستی؛ و تو ای پدرم هرگز دست از اسلام و قرآن و امام امت و روحانیت برمدارید که اگر برداشتید سیلی محکمی به صورت خود زدهاید که دیگر جبران آن ممکن نیست و شما ای خواهرانم شما هم به وصیتهای من عمل کنید و از تبلیغات اسلام دست برندارید موفق باشید و من از اینجا لازم میدانم که از برادران محبوب کمال تشکر را بکنم که بنده را به شهرهای دیگر هدایت نمودند تا در آنجاها تبلیغات اسلامی بکنم.
7- از شما ملت از سپاه و از جهاد و ارگانهای دیگر از امام جمعه عزیز و از روحانیت تشکر لازم را میکنم که کارهای خودتان را به خوبی انجام دادید و یک صحبت کوچکی با برادران پاسدار دارم که تو ای برادر مبارز و با ایمان پاسدارم در تمام حرکتتان خدا را در نظر بگیرید در ایمانتان خلوص، در عملتان پاکی و در صحبتتان حق را فراموش نکنید و من از اینجا دست یکایک شما پاسداران عزیز را از صمیم دل میبوسم و در بهشت منتظر یکایک شمایم چون عاقبت باید رفت. پس چه بهتر انسان با مرگ سرخ از دنیا برود مرگ با عزت اگر خونین است بهتر از زندگی ننگین است.
به یاد تمامی شهیدان اسلام: تیپ المهدی، 25 ماه رمضان، امیرحسن صاحب هنر، خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام علی عباد الله الصالحین
امام خمینی: شهادت رستگاری بزرگ است.
انتهای پیام/ 111