خاطرات امیران (11)؛

ابتكار موفقيت‌آميزی که باعث آزادسازی ارتفاعات «چغالوند» شد

عملیات شروع شد و یگان‌های عمل کننده با توجه به اصل غافلگیری جلو رفتند. ما سریعاً فرکانس‌های عراقی‌ها را گرفته و ارتباط‌شان را قطع کردیم. چون ارتباط‌ عراقی‌ها با عقبه‌شان قطع شده بود، نتوانستند کاری از پیش ببرند و با تسلیم 70 نفر اسیر، مجبور شدند از ارتفاعات «چغالوند» عقب‌نشینی کنند.
کد خبر: ۲۴۷۳۴۷
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۰ - 24July 2017
ابتكار موفقيت‌آميزی که باعث آزادسازی ارتفاعات «چغالوند» شد

به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، کتاب «خاطرات امیران» مجموعه خاطرات جمعی از امیران ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس است که توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه جمع‌آوری و تدوین شده است.

خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات امیر «علی‌اکبر ریزه‌وندی» از پیشکسوتان و فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه است.

...در شمال‌غربی گیلانغرب ارتفاعاتی بود به نام «چغالوند» که مشرف به دشت و شهر گیلانغرب بود. دیده‌بان‌های عراقی روی این ارتفاعات مستقر شده بودند و از آن بالا راه‌هایی که از شهر گیلانغرب به طرف خطوط پدافندی ما می‌آمد را زیر نظر داشتند. حتی راه‌ها و چهارراه‌ها را ثبت تیر کرده بودند تا به محض این‌که ماشینی از گیلانغرب بیرون آمد، گرایش را به توپخانه بدهند. این اوضاع باعث شده بود تا مسئولین لشکر 81 و سرهنگ فرمنش (فرمانده تیپ مشهد) که مسئولیت منطقه‌ی گیلانغرب را برعهده داشت و گردان ما هم زیر نظر ایشان بود، تصمیم‌ بگیرد تا با همکاری نیروهای سپاه و بچه‌های ارتش مستقر در منطقه، عملیاتی را برای آزاد سازی ارتفاعات چغالوند انجام دهد.

در این عملیات، بچه‌های سپاه نیروی عمل کننده بودند و پشتیبانی آتش بر عهده‌ی ما بود؛ یگانی از ژاندارمری هم سمت چپ جبهه‌ی چغالوند به نیروهای سپاه کمک می‌کردند.

یکی دو روز قبل از شروع عملیات، فرمانده‌ی گردان جلسه توجهی برگزار کرد تا وظایف هر کدام از نیروها را در عملیات مشخص کند. بعد از اتمام جسله، فکری به سرم زد. من افسر مخابرات بودم و می‌توانستم فرکانس بی‌سیم‌های دشمن را به راحتی پیدا کنم، بنابراین به سربازهایی که در قسمت مخابرات گردان کار می‌کردند، گفتم: «هر چه سریع‌تر فرکانس بی‌سیم عراقی‌ها را پیدا کنید.»

بچه‌ها با استفاده از بی‌سیم‌های روسی که در عملیات «تنگ حاجیان» از دشمن به غنیمت گرفته بودند، فرکانس‌هایی که صدای شفافی داشتند را می‌گرفتند و یادداشت می‌کردند. بی‌سیم‌های گردان ما آمریکایی بودند و یک بخش از طول موج‌شان با بی‌سیم‌های روسی مشترک بود و می‌توانستند به راحتی فرکانس یکدیگر را بگیرند.

شب عملیات فرا رسید، من 10 تا 12 عدد از بی‌سیم‌های خودمان را به همراه چند بی‌سیم روسی که از عراقی‌ها به غنیمت گرفته شده بود را کنار هم گذاشتم و به بچه‌های مخابرات گفتم: «فرکانس‌هایی که از قبل یادداشت کرده‌اید را بگیرید و بعد شستی گوشی را فشار دهید، این طوری ارتباط عراقی‌ها با نیروهایشان قطع می‌شود.»

عملیات شروع شد و یگان‌های عمل کننده با توجه به اصل غافلگیری جلو رفتند. در همان لحظات اولیه، عراقی‌ها غافلگیر شده و می‌خواستند با بی‌سیم به بقیه نیروهایشان خبر بدهند که ما سریعاً فرکانس‌هایشان را گرفته و ارتباط‌شان را قطع کردیم. عراقی‌ها چون ارتباط‌شان با عقبه‌شان قطع شده بود، نتوانستند کاری از پیش ببرند و با تسلیم 70 نفر اسیر، مجبور شدند از ارتفاعات چغالوند عقب‌نشینی کنند. با تصرف این ارتفاع، منطقه‌ی گیلانغرب از دید و تیر دشمن رها شد و شهر گیلانغرب هم از برد توپخانه دشمن در امان ماند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها