به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، میانمار کشوری است که در جنوب شرقی آسیا قرار دارد و بیش از 60 میلیون نفر در این کشور زندگی میکنند. مسلمانان بعد از بوداییها بزرگترین اقلیت مذهبی در این کشور محسوب میشوند. میانمار یکی از مستعمرههای انگلیس بود، که در سال 1948 به استقلال رسید.
رژیمی که در میانمار از سال 1962 تا 2011 سرکار بود، رژیم نظامی بود که در سال 2012 انتخاباتی در این کشور برگزار شد و رژیم نظامی رسما در سال 2011 پایان یافت تا میانمار توسط یک حکومت نیمه نظامی اداره شود.
آمار دقیقی از تعداد مسلمانان میانمار در دسترس نیست، اما آمارهای غیر رسمی از جمعیت بین 3 تا 6 میلیون نفری مسلمان این کشور حکایت دارد که تقریبا اقلیتی مظلوم و فراموش شده محسوب میشوند؛ مسلمانانی که از سال 1982 حتی به عنوان تبعه کشور خود حساب نمیشوند و از حداقل حقوق شهروندی نیز محرومند.
تاریخ گسترش اسلام در میانمار به قرن اول هجرى برمىگردد. بعد از ظهور اسلام و گرایش اعراب و ایرانیان به اسلام، دریانوردان عرب و ایرانى مسافرتهاى دریایى خود را انجام مىدادند و در مسیر خود همچنین دست به تبلیغ و دعوت مردم به اسلام مىزدند. بعدها بازرگانان مسلمان از مسیرهاى زمینى که از منطقه غربى میانمار و ایالت آراکان این کشور مىگذشت به مناطق غربى چین سفرمىکردند. بسیارى از این افراد در منطقه حاصلخیز و مستعد ساحلى آراکان، اقامت کردند و اولین مناطق مسلمان نشین را ایجاد کردند.
سابقه ظلم و خشونت دولت میانمار علیه مسلمانان تقریبا به سال 1977 بر میگردد؛ تا پیش از این آنها مشکلاتی نداشتند. اما در آن مقطع شخصی به نام بوداپایا به قدرت میرسد که همه قوانین اسلامی را ملغی و سر ناسازگاری با مسلمانان را شروع میکند. از آن مقطع به بعد مشکل مسلمانان با دولت میانمار شروع میشود. حقوق مسلمانان نادیده گرفته میشود و تبعیض حقوقی تشدید مییابد. تا اینکه مسئله مسلمانان میانمار به عنوان یک معضل منطقهای بینالمللی تبدیل میشود و تا امروز هم یکی از موضوعهای حقوق بشری در سطوح بینالملل است.
در این مدت تعدادی از مسلمانان برای رهایی از این ظلم و تبعیض اقدام به تشکیل گروههای چریکی زدند و مبارزاتی را هم ترتیب دادند. اما برخی از مسلمانان برای اینکه از این وضعیت رهایی پیدا کنند، به کشورهای مثل «هند» و «بنگلادش» مهاجرت کردند و هم اکنون در آنجا زندگی میکنند.
عوامل زیادی باعث ریشهدار شدن بحران میانمار شده است، در ادامه به برخی از این عوامل اشاره میشود که تکتک آنها قابل بررسی و تأمل است.
1: تبعیض نژادی
زمانیکه دولت میانمار در سال 1948 به استقلال رسید، سیاست حذفی را در قبال مسلمان که بعد از بوداییها بزرگترین اقلیت در این کشور محسوب میشدند، به کار گرفت تا کشوری با آموزههای آئین بودا تشکیل دهد. در این زمینه سایر مذاهب و گروههای قومی یا مجبور به همسان شدن با بودائیان شدهاند و یا آنکه به اجبار دست به مهاجرت زدهاند. میانمار در حال حاضر شاهد یک پاکسازی تمام عیار است. بعید نیست همان مصیبتی که بر سر فلسطینیها توسط صهیونیستها در سرزمین اشغالی آمده است بر سر مسلمانان میانماری بوسیله دولت این کشور با غربیها بیاید.
2- منافع آمریکا
با توجه به اینکه آمریکاییها در میانمار به دنبال سرمایهگذاری هستند، لذا سایر مسائل حاشیهای محسوب میشوند، هرچند پای کشتار فجیع هزاران انسان در میان باشد. این سرمایهگذاریها قطعاً نوعی گشایش در اقتصاد درحال رکود آمریکا محسوب میشود. پاکسازی و سرکوب مسلمانان به نفع آمریکا هم هست و کاخ سفید در نبود آنها میتواند موقعیت خود را در میانمار بهتر تثبیت کند.
3. اسلام هراسی جهانی
دولت میانمار همسو با غربیها، در چارچوب یک سیاست جهانی هدفمند، اسلام هراسی را در همه جا تبلیغ میکنند و کشتار میانمار در اصل، یکی از محصولات همین اسلام هراسی است.
4. سیاست تلافی جویانه بوداییها
میانمار از وقتی که طالبان مجسمههای بودا را در افغانستان تخریب کرده، صحنه آشوبهای ضد مسلمان بوده است. تعصب، تعصب به دنبال دارد. آشوب دیگری نیز به علت تخریب مجسمههای بودا توسط افراد ناشناسی در ماندالیا Mandalayایجاد شد.
گفته میشود همه این مسائل باعث شده تا روند کنترل بوداییهای افراطی با کندی پیش برود. در حال حاضر این کش و قوس و بحران ادامه دارد و به خاطر سیاستهای دولت میانمار، سازمانهای حقوق بشری و کشورهای دیگر نمیتوانند به موضوع ورود پیدا کنند و همین مسائل باعث شده است که مسلمانان میانمار به اقلیتی مظلوم و فراموش شده تبدیل شوند و همه ظلمها علیه آنها اعمال شود.
انتهای پیام/ 411