نگاهی به نمایش «پیرمرد، بقچه،‌ دوچرخه»؛

روایتی فانتزی و خلاقانه از مردمان جنوب

نمایش «پیرمرد، بقچه، دوچرخه» روایتی ساده، روان و شیرین از مردمان مقاوم جنوب در طول هشت سال دفاع مقدس است مردمانی که همچنان چشم به‌راه عزیزان مفقود‌الاثرشان هستند.
کد خبر: ۲۴۷۸۶۷
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۳ - 15July 2017
به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، نمایش «پیرمرد، بقچه، دوچرخه» به نویسندگی «محمدرضا آریانفر» و کارگردانی «پیمان کریمی» صبح امروز در پنجمین جشنواره منطقه‌ای سوره (منطقه 3) روی صحنه رفت.

این نمایش روایتی فانتزی از یک خانواده جنوبی پیش و بعد از جنگ تحمیلی است. داستان از به دنیا آمدن و بازیگوشی‌های «سهراب»، پسر خانواده آغاز می‌شود و پس از آن وارد جنگ و در نهایت انتظار خانواده برای بازگشت تنها پسرشان است.

کارگردان تمام تلاش خود را کرده تا از فضاهای کلیشه‌ای مرسوم نمایش‌های این چنینی دور شود و این دایره را تم کلی نمایش قرار داده است، به طوری که در دو طرفه صحنه استوانه‌ای دایره‌ای با استفاده از نخ ایجاد شده و در وسط سکوی کوچک دایره‌ای وجود و دیگر اتفاقات خارج از این فضاها نیز در سینی‌هایی چوبی دایره‌ای رخ می‌دهد.

در طول نمایش علاوه بر ظرفیت آوازی بازیگران، زنگ دوچرخه‌های قدیمی نیز اتصالی بین برخی صحنه ایجاد کرده بود که در جای نشان از نگاه خلاقانه کارگردان اثر بود و در کنار آن البته متحرک بودن سکوی دایره‌ای وسط با سه المان تفنگ، دوچرخه اسباب بازی و دسته دوچرخه بازی سازی و فضای مناسبی را به اجرا داده بود.

در کنار تلاش خلاقانه و به دور از کلیشه‌‌های نمایش برای ارائه اثری متفاوت با محوریت دفاع مقدس، نمایشنامه اثر که توسط نویسنده پیشکسوت و برجسته تئاتر، محمدرضا آریانفر نوشته شده است، در بخش‌هایی از متن دچار کلیشه و تکرار ناخواسته می شود که مخاطب را از فضای ساخته شده و به شدت متحول گرای آن دور می کند، البته نویسنده چون خود اهل جنوب است، لحظه لحظه نمایش را با ادراک و تجربه نگاشته است و این را در انسجام داستانی کار می توان یافت.

اما می‌توان گفت که اگر 5 دقیقه پایانی نمایش از اثر حذف شود، تغییر چندانی در روند نمایش رخ نمی دهد، چراکه نمایش درست در نقطه‌ای تمام می شود که مخاطب تاثیرش را پذیرفته و گفتن صرفا چند دیالوگ شعاری تنها روند مثبت نمایش را منفی می کند.

«پیرمرد، بقچه، دوچرخه» روایت رزمندگانی است که در میانه میدان نبرد محاصره نیروهای دشمن و خودی هستند و نجات آن‌ها توسط نیروهای خودی می تواند تلفات بسیاری داشته باشد، پس ناخواسته فدای نیروهایی می‌شوند که باید ادامه دهنده راه نبرد باشند، در این مقوله ما به ازاء های دیگری نیز وجود دارد مانند شهدایی که خط شکن بودند و... البته نمونه دیگری از این نوع شهادت را می توان در داستان من قاتل پسرتان هستم احمد دهقان نیز مشاهده کرد.

به هر حال نمایش «پیرمرد، بقچه، دوچرخه» که توسط هنرمندان اصفهانی آماده اجرا شده بود، نمایشی خلاق با محتوایی تراژیک از مادران چشم به راه و وظیفه شناسی جوانان این مرز و بوم با همه علاقه های شخصی موجودشان است، روایتی ساده، روان و شیرین از مردمان مقاوم جنوب در طول هشت سال دفاع مقدس، مردمانی که همچنان چشم به راه عزیزان مفقود الاثرشان هستند.

منبع: فارس

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار