وصیتنامه شهید «مجید تاجالدین»
به نام الله روشنگر راه تقوا پیشگان
نامم مجید است و مکتبم اسلام، کتابم قرآن است و کارم جهاد، راهم یکی است و راه امام، که راه امام بود، راه تقوا پیشگان، قلبم بود جایگاه نور عین، شاهراهی بود درون دلم که در انتهای شاهراه بود کلبهای، کلبهای ساخته از کوخ و خون، که بر سر درش حک شده این ندا: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون».
سلام بر امام عصر، خمینی بت شکن پیر جماران، رهبر آزادگان، یاور مستضعفان و دشمن مستکبران، سلام بر امت حزب الهی ایران، سلام بر آنان که از ایثار جان و مالشان در راه خدا دریغ نمیکنند. ای امت رزمنده ایران، ای شهیدپروران و ای شهیددادگان در راه خدا، روی سخنم با شماست، من هم جزء کوچکی از دریای بیکران شما بودم و در میان شما، هم دین، هم مسلک و همرزم، ولی اکنون شاید خدا به حقیر نظری افکند و درجه گهربار شهادت را نصیبم نماید و حال که شما ماندهاید عاجزانه درخواست میکنم که پشتیبان ولایت فقیه بوده و با این کار پوزه آمریکا را به خاک بمالید و طول عمر رهبر را خواستار باشید، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
خدمت پدر عزیزم! ای تو که همرزم و هم فکر من بودی، هیچ از نبود من ناراحت نباش و تا میتوانی به اسلام خدمت کن که طبق شعار همیشگی: چپ و راست نابود است، اسلام پیروز است. آقا جان! اگر در طول این مدت از طرف حقیر به شما اهانتی شده امیدوارم مرا ببخشید. آقا! من از کوچکی عشق حسین (ع) در دل داشتم و اگر راه او را نمیرفتم بدان که زعشقش دیوانه میگشتم که همانطور که سروده شده: بزرگ فلسفه شاه دین این است، که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است. این مرام حسین (ع) بود و من چه میتوانستم بکنم جز پیمودن این راه.
خدمت مادر غم پرورم! تو بدان که اجر تو بیشتر از من است، چون تو مانند زهرا (س) پسری پروردی که در راه حسین (ع) قدم بردارد و هیچ خودت را نارحت نکن، انشاءالله به بهای خون ما نهال انقلاب پا میگیرد و نسلهای بعدی معنی اسلام واقعی را به مفهوم کلی میفهمند و در سایه آن زندگی میکنند. مادر من! در مدت طول عمرم به شما خیلی ناراحتی دادم امیدوارم به بزرگی خودت مرا ببخشی.
خواهرم؛ تو هم مانند زینب (س) عمل کن و تا میتوانی آقاجان و طوبی را تنها مگذار.
حال خدمت تمام دوستان و خویشاوندان! چنانچه ناراحتی از طرف من بر شما وارد شده انشاءالله به فضل و بخشش خودتان عفوم کنید. به امید پیروزی خون بر شمشیر و ظهور آقا امام زمان (عج).
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
خدمت همسر عزیزم! ای که غمخوار و دردکش من بودی، در سختی، دلداریم میدادی و در تنهایی بزم شادیم بودی، حال که همسرت (من) پیمانی با خدا بسته تو هیچ گونه غمی در دل خود راه مده که انشاءالله خدا پشت و پناه توست. شما میدانستی که من از اول عاشق کربلا بودم و میدانستی که حرف مجید حرفه و عمل میکند. پس حالا تو با یادی از من تنها هستی. مانند ستونی درجا بایست و راهم را ادامه بده.
همسرم! من قبلا تمام معیارهای اسلامی و نظریه خودم را به شما عرض کردم و گفتم که پایه یک زن مسلمان حجاب است که این گونه زن را از تمام آلودگیها پاک نگه میدارد. امیدوارم تا موقعی که زندهای به سلامتی مبرا از هر گناهی حتی دروغ باشی.
همسر عزیزم! حرف آخرم را با تو بزنم، حال که من این وصیتنامه را مینویسم نمیدانم که یادگاری از من باقی خواهد ماند یا نه، اما بگویم که تا این ساعتی که زنده هستم، از شما راضی هستم و امیدوارم خدا هم راضی باشد.
انشاءالله راهت را در زندگی انتخاب کنی البته طبق موازین اسلامی. به امید ظهور مهدی (عج). به امید دیدار من و شما، این را بدان که همیشه به یادت هستم.
انتهای پیام/ 181