معرفی کتاب؛

«حُسن یوسف» روایتی از شهید «محمدرحیم بردبار»

مردادماه سال 63 بود، وقتی محمدرحیم برای مرخصی آمد، گفتم: رحیم جان! یادته روز اول با هم چه قراری گذاشتیم؟ گفتم شرط من اینه که با شوهرم توی منطقه جنگی باشم، تو هم گفتی اگه لازم باشه، تو رو تا توی سنگر خودم می‌برم، خیلی ناگهانی تصمیم به رفتن گرفتیم.
کد خبر: ۲۴۸۱۱۱
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۹ - 17July 2017
بودن با رحیم، همه آرزوی من بودبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از مازندران، کتاب «حُسن یوسف» که به تازگی به چاپ رسید بر اساس روایت «سکینه فیروزی» همسر سردار شهید «محمدرحیم بردبار» فرمانده گردان تخریب لشکر ویژه 25 کربلا است که رونمایی از آن در تاریخ 15 تیر 96 در نخستین یادواره شهدای تخریب شمال کشور در نکا صورت گرفت.

گفت‌وگوی این کتاب توسط «سید حسین ولیپور» زرومی انجام شده و تدوین آن توسط «زینب بابکی» صورت گرفته است.

چاپ اول این کتاب توسط انتشارات «سرو سرخ» وابسته به اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس مازندران و با مشارکت منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد و بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران به انجام رسیده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «مردادماه سال 63 بود، وقتی محمدرحیم برای مرخصی آمد، گفتم: رحیم جان! یادته روز اول با هم چه قراری گذاشتیم؟ گفتم شرط من اینه که با شوهرم توی منطقه جنگی باشم، تو هم گفتی اگه لازم باشه، تو رو تا توی سنگر خودم می‌برم، خیلی ناگهانی تصمیم به رفتن گرفتیم.

اصلا روی پای خودم بند نبودم. اتفاقا تجدیدی آورده بودم و باید شهریور امتحان می‌دادم. هر چه قدر اصرار می‌کردند که حداقل تا امتحانات شهریور بمان قبول نکردم. می‌گفتم: دیگه یه روزم نمی‌تونم دوری رحیم رو تحمل کنم. باید برم!

نِنا که اصلا راضی به رفتن من نبود. می‌گفت سکینه که اینجا باشد، لااقل محمدرحیم یک تلگرافی می‌زند یا هر چند وقت یک بار به خانه می‌آید. اگر او برود، ما دیگر رحیم را نمی‌بینیم.

ولی من باید می‌رفتم. چون بودن با رحیم، همه آرزوی من بود. حالا این که همیشه دوست داشتم در منطقه جنگی باشم و زندگی رزمندگی را تجربه کنم، بماند».

انتهای پیام/  

نظر شما
پربیننده ها