به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، ماجرای اشغال فلسطین و یا سرزمین بیتالمقدس توسط برخی از یهودیان کافر که زیر نظر جریانی به نام صهیونیسم قرار دارند، از موضوعاتی است که برای تحلیل چرایی آن، نیاز به پیشینهای فراتر از تاریخ معاصر یعنی بررسی تاریخ پیش از اسلام داریم، زیرا یهودیان همان اقوام بنیاسرائیل و از فرزندان و نوادگان یعقوب نبی(ع) هستند که بعدها یهود نامیده شدند و آیات بسیاری از قرآن به این قوم و رفتار آنها با انبیای الهی از جمله موسی(ع) اختصاص دارد تا جایی که بر اساس نظرات مختلف تفسیری، خداوند در برخی آیات قرآن مثل آیات ابتدایی سوره اسراء اشاره به فساد بنیاسرائیل در آینده دارد که ضرورت بحث و تحقیق در این باره را بیش از گذشته میکند.
بنابراین عمده تحلیلهای مربوط به علل اشغال فلسطین و بیتالمقدس به قطعنامهای باز میگردد که در دهههای گذشته بر علیه سرزمین فلسطین منعقد شد و این نمیتواند تحلیل کلی به انسان بدهد. در این راستا با حجتالاسلام و المسلمین سیدمرتضی میرکتولی، عضو مجمع عالی تفسیر قرآن درباره سیر تاریخی جریان بنیاسرائیل یا یهود به گفتوگو نشستیم تا از نظرات ایشان درباره سیر تاریخی امت یهود و بررسی علل اشغال فلسطین و یا بیتالمقدس با توجه به منابع تاریخی و قرآنی استفاده ببریم.
قصد داریم درباره سیره تاریخی و تفسیری امت یهود و یا به تعبیری بنیاسرائیل صحبتی داشته باشید؛ بالاخره ادعایی که بنیاسرائیل نسبت به سرزمین فلسطین و بیتالمقدس میکند، از کجا ناشی میشود؟داستان فلسطین و بیتالمقدس یک داستان دیرینه و یک نزاع سابقهدار بین مسلمانان و یهودیان محسوب میشود. ما میدانیم بعد از هجرت حضرت موسی(ع) از مصر و عبور دادن آنها از دریای سرخ یا بحر قُلزم، موسی(ع)، بنیاسرائیل را به سمت صحرای سینا و به سوی سرزمین موعود که فلسطین و کنعان است، هجرت داد و بعد از انتقال بنیاسرائیل به فلسطین، رفته رفته یهودیان که وارثان موسای کلیمالله و پیروان حضرت اسرائیل(حضرت یعقوب(ع)) بودند، در اینجا ساکن شدند و خداوند یهود را مورد لطف و مهرورزی خودش قرار داد و حکومت و دولت را به آنها برگرداند؛ به نقل قرآن کریم «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنین.» در آیات اولیه سوره مبارکه اسرا به سرنوشت و سیر تحول تاریخ یهود اشاره شده است. قرآن میگوید ما به آنها پیامبران بزرگ، دولت مقتدر، سرزمینهای مبارک و آباد را دادیم که آنها زندگی خوبی داشته باشند و بر اساس تعالیم تورات و تعالیم انبیای بنیاسرائیل زندگی کنند.
همچنین پیامبرانی با شکوه و با عظمت مانند سلیمان و داود(ع) در این منطقه(فلسطین) ظهور کردند و بنای اصلی مسجدالاقصی توسط این بزرگواران ساخته شد که همان مسجد صخره است و به اصطلاح، دورترین(اقصی) نقطه نسبت به مکه بود و مقرّ حکومت بنیاسرائیل محسوب میشد.
چند هزار سال قبل یهودیان در آن منطقه دولتی را تشکیل دادند و سرزمینهای اطراف را رفته رفته تصرف و آباد کردند و دولت بسیار مقتدری پیدا کردند، اما یهودیان رفته رفته از مسیر تعالیم انبیا خارج شدند و دست به «کشتار پیامبران» بزرگ زدند و گاهی میشد در یک روز چندین پیامبر را به قتل میرساندند و راه فساد و طغیان و ترور و اذیت و آزار و فساد اقتصادی را در پیش میگرفتند که خدای بزرگ در آیات اولیه سوره مبارکه اسراء میفرماید «وَ قَضَیْنا إِلى بَنی إِسْرائیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیراً» یعنی ما در کتاب آسمانی در تورات به بنیاسرائیل گفتیم شما در دو مقطع تاریخی دست به فساد گسترده و طغیان میزنید، ولی یادتان باشد ما هم به عنوان کارگردان عالم و به عنوان صاحب این زمین و به عنوان صاحب اختیار انسانها اگر با فساد شما و ظلم شما مواجه شویم از شما سخت انتقام خواهیم گرفت.
فساد غذایی و نسلی از دشمنیهای یهوداینکه خداوند در قرآن فرموده است بنیاسرائیل دو فساد میکنند، چه مصادیقی دارد؟ببینید، در مرحلۀ اول یهودیان وقتی به شهرت و قدرت رسیدند، دست به فسادهای زیاد و گستردهای زدند؛ سحر، رباخواری، رشوه، کانالیزه کردن فسادهای اخلاقی و اجتماعی و ... از شگردهای مهم یهود بود که این روش همچنان از چند هزار سال قبل تاکنون وجود دارد؛ یعنی بحث حملههای بیولوژیک، فاسد کردن غذا، نفوذ در فرهنگ ملتها و نسلکشی از شگردهای مهم یهود در عرصۀ تاریخ است. اینکه خداوند میفرماید «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ؛ و چون برگردد [یا ریاستى یابد] کوشش مىکند که در زمین فساد کند و کشت و نسل را نابود سازد» ناظر بر همین دشمنی است.
آزادسازی یهودیان توسط کوروشداشتید به سیر تاریخی امت یهود در هزارههای قبل اشاره میفرمودید. خداوند در آیۀ4 سوره اسراء میفرماید «ما خبر قطعی دادیم به بنیاسرائیل که شما در دو مقطع دست به طغیان و سرکشی میزنید» و تجاوز به سرزمینها و ملتها را در پیش میگیرید و در مرحلۀ اول ما انتقام سختی از شما گرفتیم و میگیریم که به نظر برخی مفسران در آن مقطع «بُختالنصر» از بابل به بیتالمقدس حمله و یهودیان را قتل عام میکند و مسجدالاقصی را هم به آتش میکشد و تمام نسخههای تورات را میسوزاند و تعداد چند هزار نفر از زن و فرزندان اینها را اسیر میکند و به بینالنهرین میبرد؛ یعنی از فلسطین به بابل عراق میآورد و 40 تا 70 سال اینها در بردگی «بُختالنصر» بودند و بعد از آن، کوروش که پادشاه ایران بود و مادر یهودی داشت به حمایت از یهود برخاست، به منطقه بابل حمله کرد و یهودیان را از زندانهای «بُختالنصر» نجات داد و آنها را بعد از یک مقطع 70 ساله به بیتالمقدس برگرداند. (
استناد)
آیا منبعی هست که مادر کوروش یهودی بود و کوروش یهودیان را از بابل به سمت سرزمینهای خودشان بازگرداند؟بله، در منابع تفسیری وجود دارد و نیز در منابع تاریخی یهود، یعنی عهد عتیق (اینجا) هم این مسأله ثبت شده است و لذا یهودیها یک احترام ویژهای در کتابهای مقدس و تفاسیرشان برای کوروش قائل هستند. در واقع کوروش دولت و ملت را به آنها برگرداند. قرآن کریم هم از همین مسأله سخن میگوید و در آیۀ6 میفرماید مرحله اول که شما تار و مار و قلع و قمع شدید «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنین وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفیراً؛ پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چیره میکنیم و شما را با اموال و پسران یارى میدهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر میکنیم.» این آیه به بازگشت اولیۀ یهود باز میگردد. یعنی اینها دوباره برگشتند و از نو آبادانی را آغاز کردند. ابتدا مسجدالاقصی را بازسازی کردند، تورات که در دستشان نبود، مجدد بازنویسی کردند و دوباره تشکیل حکومت دادند و جمعیت و ملتی شدند و در واقع مدت زیادی گذشت تا خودشان را بازسازی کردند. قرآن میفرماید در مرتبۀ دوم شما دوباره تا خودتان را پیدا کردید، راه فساد را در پیش گرفتید. یعنی بعد از مثلاً نیمقرن آنها دوباره به قدرت که رسیدند باز همان راه تجاوزگری و نسلکشی و ویرانی و قتل انبیا و زیر پا گذاشتن همۀ حریمهای اخلاقی و انسانی را در پیش گرفتند. آنها حتی سر حضرت یحیی(ع) را بریدند؛ یعنی همزمان با ظهور حضرت عیسی (علیهالسلام) موحدان را به قتل میرساندند.
در ادامه، عیسی(علیهالسلام) برای بنیاسرائیل مبعوث شد؛ یعنی حضرت عیسی(علیه السلام) همان حکومت بنیاسرائیل را ادامه داد، اما یهودیان نه تنها حواریون و انبیا را به قتل میرساندند، به هر حال درصدد کشتن حضرت عیسی(ع) هم برآمدند و فجایع دردناکی را رقم زدند؛ یعنی همین تصویری که امروز از یهود داریم میبینیم، همین تصویر را در دو ــ سه هزار سال قبل در دوران میلاد مسیح(ع) میبینیم که مهمترین آنها قتل پیامبران و رسولان الهی بود.
قرآن کریم باز سرنوشت اینها را در آیه 7 سوره اسراء بازگو میکند که در مرتبۀ دوم که طغیان شما فراگیر شد باز ما بندگان خودمان را فرستادیم که از شما انتقام بگیرند؛ در این مرحله پادشاه روم شرقی تصمیم میگیرد بساط یهودیان را جمع کند و مردم را از دست شرارت آنها نجات بدهد، بعد از چند صد سال دوباره وزیر اعظم پادشاه روم حمله گسترده میکند، فلسطین و روسیه و شامات را میگیرد و یهودیان را در آن نقطه قلع و قمع میکند؛ شاید در یک روز نزدیک به 70 هزار نفر از یهودیان را در جزای کشتن پیامبری مانند یحیی(ع) به قتل میرساند. قرآن هم میگوید اینها آمدند «وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّة» وارد مسجدالاقصی شدند مانند بار اول و شما را تار و مار کردند، تبار شما را چیدند، پس همزمان با ظهور یحیی و حضرت عیسی، یهود در فلسطین قلع و قمع و تار و مار میشوند و رفته رفته مسیحیان در آنجا پیدا میشوند. پیروان موسی(ع) و یهودیان دیگر برای هیچ زمانی از تاریخ کمر بلند نکرد، یعنی از آن مرحلۀ تاریخی که قرآن هم از آن تاریخچه سخن به میان آورده است، بعد از آن هیچ اثری از دولت و ملت و شکوه و اجتماع یهود ما دردنیا ندیدیم؛ الان هم آمار درستی از یهودیان در دنیا در دست نیست؛ مثلاً میگویند قریب 17 تا 20 میلیون هستند که تعدادی از آنها هم در جنگ جهانی کشته شدند.
خداوند یهودیان صهیون را مدام سرکوب میکندبنابراین یهودیان افراطی امتی بودند که در تاریخ بشریت مدام ملتها و ارزشهای دینی را زیر پا میگذاشتند و خدا هم مدام آنها را سرکوب میکرد؛ اما از هفتاد سال گذشته دوباره وارد صحنه شدند؛ در این باره توضیح میفرمایید. بله اینها هیچ وقت به دولت و قدرتی نرسیدند تا این 70 سال اخیر که پروتکل یهود را انگلیسیها و روسها به اتفاق آمریکاییها نوشتند که در اولین مرحله کشورهای اسلامی مثل فلسطین، سوریه و شامات را بین خودشان تقسیم کردند. مثلاً فلسطین را به انگلستان و لبنان را به فرانسه بخشیدند و کشورها را بین خودشان تقسیم کردند و قطعه قطعه کردند؛ وقتی «فلسطین» دست انگلستان بود و عربهای مسیحی و مسلمان در آنجا بودند، اینها توطئه کردند و بر اساس همان تفکری که یهود داشت یعنی بازگشت به سرزمین موعود، دوباره اینها را به سرزمین فلسطین بازگرداندند و اینها را به جای اعراب نشاندند و زمینها را خریدند و اتفاقاتی که خب متأسفانه شاهدش هستیم در حال رخ دادن است. ملاحظه میکنید این امت افراطی و ملعون به تبعیت از گذشتگان خود چه جنایتهایی که انجام نمیدهند. صدها هزار فلسطینی را به دلایل واهی و تفکرات شیطانی خودشان به قتل رساندهاند و روز به روز هم بر جنایتشان افزوده میشود.
یهودیان در همان صدر اسلام از فلسطین منع شدنداینکه سرزمین فلسطین را مُلک و خانه خودشان میدانند، چه ریشهای میتواند داشته باشد؟این مسائل همگی بهانهای برای پیشروی برنامههایشان است. آنها به دنبال سرزمین موعود کذایی خود هستند که هیچ گاه هم نمیرسند که جلوتر اشاره خواهم کرد. خیلی جالب است اینجا دو بحث است یکی اینکه آنها میگویند این سرزمین موعود ما بوده و حق ماست که اینجا را پس بگیریم و خودشان را صاحب اختیار میدانند بر اساس شواهدی که در قرآن است جالب است مسیحیها بعد از فروپاشی یهود در فلسطین آنجا بودند؛ در سالهای اولیۀ اسلام و در دوران خلافت خلیفه دوم لشکر اسلام در سال 21 یا 20 هجری به فلسطین حمله کرد تا آنجا را از مسیحیان پس بگیرند که پس از جنگ یک ماهه فلسطین فتح شد. البته مسیحیان هم در زمان حکومتشان جوّ اختناقی هم ایجاد نکرده بودند. جالب اینجاست که در معاهدهای که خلیفه دوم با مسیحیان فلسطینی میبندد، یکی از معاهدات صلحشان این است که یهودیان را در آن مقطع به فلسطین راه ندهند و این اتفاق آن روز هم افتاد؛ حالا آنها مدعی هستند این سرزمین موعود ماست.
هر اندازه به توجیهات این صهیونیستهای افراطی توجه میکنیم، واقعاً دلیل مناسبی برای اعمال خشونتبارشان نمیبینیم مگر همان طور که شما اشاره فرمودید که هدفشان چیز دیگری است.اینجا یک بحث جدی تاریخی مطرح است، آیا امروز زرتشتیها میتوانند ادعا کنند ایران برای ماست و باید مسلمانان را از ایران بیرون کرد؟ این ادعای درستی نیست، چون همه میدانند مردم ایران در صدر اسلام زرتشتی بودند. لشکر اسلام به ایران لشکرکشی کرده و حکومت ساسانیان و اشکانیان ظالم را ساقط کرده است؛ یعنی فقط حکومت را ساقط کرد و مردم را به اجبار مسلمان نکرد. چهار قرن طول کشید تا ایرانیان رفته رفته مسلمان شدند، یعنی همان زرتشتیان مسلمان شدند و رفته رفته اسلام را پذیرفتند؛ اینطور بود که پدران و مادران ما در ایران زرتشتی بودند سپس مسلمان شدند و بعد این اسلامی که از آنِ اهل سنت بود، در قرن ششم و هفتم توسط علامه حلی تبدیل به یک اسلام شیعی شد. پس اینطور نیست زرتشتیها از آن طرف دنیا بیایند و بگویند ایران برای ما بود و مسلمانان باید از اینجا بیرون بروند و ما را بیرون کنند. ما همان زرتشتیانی بودیم که مسلمان شدیم.
در فلسطین نیز همین طور بود؛ اینطور نبود که همه یهودیها ویران شده بودند و یک عده دیگری آمده باشند آنجا را گرفته باشند بلکه همان یهودیانی که آنجا بودند، رفته رفته مسیحی شدند و بعد از ظهور اسلام اکثریت آنها به اسلام روی آوردند و مسلمان شدند و یک تعدادی که بر عقیدۀ خودشان باقی ماندند مسالمتآمیز آنجا زندگی میکردند، معبد داشتند، به قبور حضرت ابراهیم و حضرت یوسف(ع) احترام میگذاشتند و زندگی میکردند، اما مسیحیان و مسلمانانی که آنجا بودند همان یهودیان قدیم بودند که تغییر مذهب داده یا با رویکرد مسیحیت و اسلام کاملتر شده بودند.
پس اینطور نیست که یک اقلیت یهودی بیاید بگوید سرزمین فلسطین برای ماست، مسلمانان و مسیحیان را باید بیرون کرد و یهودیها را از سراسر دنیا به اینجا برگردانیم و سرزمین موعودمان را پس بگیریم؛ این یک استدلال و یک مغالطۀ بسیار آشکار است که آنها مرتکب میشوند. در عین حال آنها بر اساس یک تفکر غلطی به این سرزمین برگشتند و این 6 میلیون صهیونیستی که الان آنجا ساکن هستند، حکومت را به دست گرفتند؛ الان به یک عِده و عُدّهای رسیدند؛
به نظر شما قرآن کریم درباره این بخش از ظلم و ستم یهود صحبتی به میان آورده است؟قرآن کریم در در ادامه آیات سوره اسراء یعنی در آیه8 میفرماید: «عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمً» یهودیها، شاید خدا دوباره به شما رحم کند و دوباره شما را به زندگی برگرداند اما در ادامه میفرماید: «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرینَ حَصیراً» یادتان باشد اگر شما برگردید به ستمگری و تجاوز و غارت و نسلکشی و ویران کردن نسل و غذا و نژاد مردم، ما هم دوباره به انتقام و مجازات شما برمیگردیم، یعنی وعدۀ الهی یک وعدۀ ثابت است. ما میدانیم وعدۀ الهی قطعی است و وعدههای خداوند تخلفناپذیر است؛ لذا امروز هم ما در فلسطین شاهد هستیم کشتار در اردوگاههای فلسطینیهای مظلوم و بمباران مدارس کودکان آنها هستیم.
یهودیان همه را حیوان و خود را آدم میدانند! / ظهور داعش بر اساس تفکر تلمودیاینکه یهودیان افراطی ملت خود را همراستا با تفکرشان کردند تا جایی که به خود اجازه میدهند مردم مظلوم را به خاک و خون بکشند، این مسأله از چه آموزهای نشأت میگیرد؟ آیا واقعاً در دینشان مقیدند اینچنین آدم بکشند؟بله همین طور است. در پروتکل چهاردهم تلمود(شرح تورات) که شرح تورات تحریفیشان است، به طور واضح مکتوب شده که خداوند برای خدمت به یهود حیواناتی را خلق کرده است: حیواناتی که چهار پا و حیوانات دو پا؛ چهارپایان همین حیواناتی هستند که در اختیار ما هستند و حیوانات دو پا همۀ انسانهایی هستند که غیر یهودی هستند و خداوند آنها را برای بردگی و خدمت به یهود خلق کرده است و در آنجا خودشان را قوم برتر میدانند که باید بر همه تسلط یابند. در چنین فضایی ملت خودشان را با این عبارات شست و شوی مغزی میدهند. وقتی این نگاه و این تفکر نسبت به همۀ انسانهای روی زمین وجود داشته باشد بعد ما باید منتظر ظهور جنایاتی از سنخ نسلکشیِ دولت صهیونیست، از سنخ نسلکشیِ داعش امروز در جهان اسلام باشیم و این خطر بزرگی برای امنیت بشر و امنیت جهانی است.
لذا ما امروز شاهد حضور یک تفکر عجیب صهیونیستی به نام صهونیست مسیحی و صهیونیست یهودی و صهیونیست اسلامی هستیم، یعنی یهودیان فلسطین و صهیونیستها دارند جنگ نیابتی را در جهان اسلام مدیریت میکنند. ما امروز اسلحههای صهیونیست را در دست داعش میبینیم، حتی مجروحان آنها را روی تختهای تلآویو و حیفا داریم مشاهده میکنیم که در این اماکن دارند درمان میشوند. پول تروریستها، نقشههای جنگی آنها و حمایتهای امنیتی و تجهیزات امنیتی و حتی آموزشهای نظامی تروریستها توسط صهیونیستها داده میشود؛ اینها نشانگر چیست؟ اینها چگونه و با چه تفکری و با چه هدفی تربیت میشوند؟
جنگ بین تفکر شیطانی صهیونیست و تفکر الهی مکتب شیعه(مسأله امامت و رهبری جهان)عدهای تقابل بین ملت ایران و اسرائیل را ناپسند و بیفایده میدانند؛ به نظر میرسد این تقابل دو سویه است و واقعاً تصور کردهاند که ما سر جنگ و دعوا با اسرائیل داریم. موضوعی که باید همگان و جهان به آن توجه داشته باشند، این است که در واقع یهودیت جنگش با جمهوری اسلامی ایران بر سر مثلاً لبنان یا فلسطین نیست، جنگ بر سر مدیریت جهان از نظر فکر، از نظر نوع تغذیه، از نظر نوع پوشش، سبک زندگی، نوع حکومت جهانی و جغرافیایی بینالمللی است. آنها معتقدند باید دنیا را خودشان مدیریت کنند، افکار جهانی را باید شبکههای خبری آنها پوشش بدهد، نوع غذای مردم را آنها باید پوشش بدهند و نوعِ حکومتها و شکل مدیریت جهان باید زیر چتر بنگاههای تبلیغاتی و بنگاههای معاملات جنسی و بنگاههای بزرگ فحشای جنسی که اینها در سطح جهان گسترده کردند قرار گیرند.
مبارزه جمهوری اسلامی نیز سر مساله امامت و رهبری مردم جهان است که دنیا چگونه باید اداره شود و چگونه از نظر فکری مدیریت شود، چگونه باید از نظر شخصیت و کرامت انسانی نظام اجرایی و حکومتی شکل بگیرد و این آن تقابلی است که بین این دو تمدن وجود دارد و آنها معتقدند آینده دنیا برای آنهاست و آنها باید اداره کنند و ما در تفکر مهدویت شیعی معتقدیم که جهان بر محوریت توحید است، بر محوریت خدا است، انسانها آزاد هستند و انسانها با کرامت هستند، هیچ انسانی برده دیگری نیست و باید براساس تعالیم صحیح انبیاء و اولیا نظام زندگی بشر تدوین و ترسیم شود.