به مناسبت فرارسیدن سالروز عملیات نصر 7 صورت گرفت؛

نگاهی به عملیات نصر 7 از زبان مسئول اطلاعات لشکر عاشورا

مسئول اطلاعات لشکر عاشورا در عملیات نصر 7 گفت: عملیات نصر 7، از جمله عملیات‌هایی بود که سپاه به تنهایی انجام داد و لشکر 31 عاشورا، 27 حضرت رسول (ص)، تیپ‌های نبی اکرم (ص)، انصارالمهدی و الغدیر یگان‌های عمل کننده بودند و ارتفاعاتی که در این عملیات باید تصرف می‌شد، ارتفاعات استراتژیک دوپازا و بلفت بود.
کد خبر: ۲۵۱۱۵۱
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۵ - 05August 2017
در عملیات نصر 7، با ورود بچه‌های لشکر به کانال‌های عراقی‌ها، اضطراب و نگرانی جایش را به شادی و سرور داد«کریم حرمتی» رزمنده دوران دفاع مقدس لشکر 31 عاشورا و مسئول اطلاعات لشکر عاشورا در عملیات نصر 7 در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع پرس در آذربایجان شرقی اظهار داشت: درباره عملیات نصر 7 و نقش لشکر عاشورا در این عملیات، صحبت‌هایم را به دو قسمت تقسیم می‌کنم؛ یک قسمت آمادگی‌های قبل از عملیات است؛ لشکر عاشورا سال‌ها بود که در جبهه‌های جنوب عملیات می‌کرد و طبیعتاً کار در مناطق جنوب بسیار متفاوت از غرب بود.

وی خاطرنشان کرد: آخرین عملیاتی هم که انجام داده بودیم، کربلای 5 در شلمچه بود. از طرفی هم کلیه امکانات لشکر باز هم در مناطق جنوب قرار داشت که باید منتقل می‌شدند به منطقه عملیاتی جدید. حضور گروه‌های مسلح ضد انقلاب در منطقه غرب، بخصوص در منطقه عملیاتی نصر هفت هم مزید بر علت بود. اینها کلیه حرکات نیروهای نظامی منطقه را به دشمن بعثی گزارش می‌دادند. منطقه سردشت، به عنوان منطقه عملیاتی انتخاب شده بود.

حرمتی افزود: عملیات نصر 7، از جمله عملیات‌هایی بود که سپاه به تنهایی انجام داد و لشکر 31 عاشورا، 27 حضرت رسول (ص)، تیپ‌های نبی اکرم (ص)، انصارالمهدی و الغدیر یگان‌های عمل کننده بودند. ارتفاعاتی که در این عملیات باید تصرف می‌شد، ارتفاعات استراتژیک دوپازا و بلفت بود. این ارتفاعات قبل از عملیات نصر 7، سه بار بین نیروهای ما و نیروهای عراقی دست به دست شده بودند، به طوری‌که هر کدام از طرفین، اعم از نیروهای دشمن یا نیروهای ایرانی بر این ارتفاعات تسلط می‌یافتند، کل منطقه را تحت کنترل خود می‌گرفتند.

این رزمنده دوران دفاع مقدس بیان کرد: وقتی ما بر بلفت و دوپازا تسلط می‌یافتیم، شهر قلعه دیزه، سد دوکان و دشت قلعه دیزه کاملاً در دید و تیر ما قرار می‌گرفت. و اگر دست عراقی‌ها بود منطقه سردشت، جاده‌های مواصلاتی و نقاط مرزی در دید و تیررس آن‌ها قرار می‌گرفت. در همین دست به دست شدن‌ها بود که هم دشمن و هم ما آشنایی خوبی به نقاط حساس منطقه پیدا کرده بودیم. البته این مسئله تا حدی کار شناسایی را برای ما مشکل می‌کرد؛ چون دشمن در تمامی مناطقی که می‌شد نفوذ کرد، کمین گذاشته بود و یا به وسیله میدان‌های مین راه‌های نفوذ ما را بسته بود. روی همین حساب دشمن نسبت به تحرکات ما در منطقه حساس بود .

وی گفت: طبیعاً وجود عناصر ضد انقلاب در منطقه هم باعث می‌شد مواظب تحرکات‌مان اعم از شناسایی، انتقال نیرو، انتقال تجهیزات و... باشیم. به خاطر این حساسیت منطقه، مجبور شدیم امکانات و نیروهای‌مان را در منطقه خارج از منطقه عملیاتی استقرار بدهیم. در سه راهی مهاباد ـ سردشت، محل تجمع لشکر بود و قرارگاه تاکتیکی را در دامنه ارتفاعات کانی‌رش روی خط پدافندی نیروهای خودی زدیم.

حرمتی تصریح کرد: ارتفاعات بلفت؛ به شکل دو قلعه است؛ یکی سمت ایران و یکی هم سمت عراق. ولی دوپازا یک قلعه بسیار بلند نزدیک به 3 هزار متر. با همه مخفی‌کاری و مواظبت، عراقی‌ها از حضور نیروهای جدید در منطقه به نوعی مطلع بودند؛ از طریق ضد انقلاب و ستون پنجم و... خبردار شده بودند و به همین سبب انجام کارهای اطلاعاتی از حساسیت خاصی برخوردار بود. باید ساعت‌ها و روزها از دیدگاه و از پشت دوربین، معابر و محورهای حساس چِک می‌شد. بعد از این که معابر را از دیدگاه مشخص کردیم، بچه‌ها از سه محور برای شناسایی وارد منطقه شدند. مسئولیت شناسایی محور لشکر عاشورا با برادر اصغر عباسقلیزاده بود.

مسئول اطلاعات لشکر عاشورا در عملیات نصر 7 افزود: فصل تابستان بود و فصل گرما. منطقه پوشیده از یک سری گیاهان خشک و خاردار بسیار تیزی بود که بچه‌های ما وقتی می‌رفتند شناسایی، در اثر برخورد با این خارها بدن‌شان زخمی و خونین می‌شد. یک شب می‌رفتند شناسایی، دو روز باید استراحت می‌کردند تا زخم‌هایشان بهبود یابد. خارها را یکی یکی از بدن خودشان بیرون می‌کشیدند. وقتی با وجود همه این مشکلات وارد منطقه شناسایی می‌شدیم، تازه با کمین‌هایی روبرو می‌شدیم که از دیدگاه ما دیده نمی‌شدند. در این حال باید کمین دشمن را دور می‌زدیم تا راه نفوذی پیدا کنیم که وقت‌مان تلف می‌شد. شناسایی منطقه عملیات نصر 7 از مشکلات خاصی برخوردار بود که در جایی مثل شلمچه کمتر با چنین مشکلاتی روبرو میشدیم.

این رزمنده دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: بعد از عملیات والفجر یک، ما در شناسایی‌ها اصلاً شهید نداده بودیم؛ ولی در شناسایی منطقه نصر 7، سه نفر از نیروهای شناسایی شهید شدند و چند نفر هم روی مین رفتند و مجروح شدند. از شهدا، شهید اللهیاری یادم مانده است.

وی افزود: به خاطر شرایط خاص منطقه از جمله پوشش گیاهی، کوهستانی بودن، وجود میدان‌های متعدد مین و کمین‌های فراوان، کار شناسایی برایمان مشکل شده بود. بنابراین راه چاره این بود که ما خودمان را به هر طریقی به کانال‌های سنگر کمین دشمن برسانیم؛ همان کانال‌هایی که خود دشمن از آنها برای تردد استفاده می‌کرد. کمین‌های عراقی را دور زده، از راه‌های تردد خود عراقی‌ها برای رفت و آمدمان استفاده کنیم. غیر از این چاره‌ای نداشتیم. به قدری در کارمان تبحر به دست آوردیم که شب عملیات نیروهای عمل کننده را از همین کانال‌ها هدایت کردیم. درگیری‌های ما با دشمن از همین کانال‌ها شروع شد. فتج قلعه‌ی دوپازا، به خاطر ارتفاع بلند و صعب‌العبور بودنش، از اهمیت بیشتری برای ما برخوردا بود.

حرمتی بیان کرد: سرانجام پس از یک ماه وارد آخرین مرحله شناسایی شدیم؛ بدون اینکه حتی یک مین خنثی کرده باشیم. دشمن دانسته یا ندانسته بر روی کانال‌های تردد کمین‌ها و میادین مین، آتش کور می‌ریخت. البته دشمن می‌دانست که ما در حال شناسایی هستیم. اول سعی می‌کرد ما را با آتش‌های کور، از ادامه مسیر باز دارد. در شناسایی دوپازا، دشمن وقتی سماجت بچه‌های ما را دید از ترس، مجبور شد سنگرهای کمین‌ خود را تخلیه کند و این سماجت در کار، به سود ما تمام ‌شد. به نظرم یکی از ناگفته‌های جنگ است و از نادر مواردی بود که در شناسایی‌ها پیش آمده بود. نیروهای عراقی که نمی‌توانستند وارد میدان مین شده و با بچه‌های ما درگیر شوند، مجبور بودند سنگر کمین‌های خود را ترک کنند.
 
وی با بیان اینکه در شناسایی‌ها هر چقدر به دشمن نزدیک‌تر می‌شوی از تعداد نفرات شناسایی کاسته می‌شود، تصریح کرد: به تعبیری اگر کار شناسایی را با پانزده نفر شروع کنی، در آخرین نقطه یک نفر می‌ماند که آن هم مسئول تیم شناسایی است و باید آخرین شناسایی را او انجام دهد. پس از یک ماه کار  شبانه روزی شناسایی در منطقه عملیاتی نصر 7، آخرین شناسایی را خودم انجام دادم. بچه‌ها چند بار تلاش کرده بودند منتهی معبر بسته بود و کاری از پیش نبرده بودند. تا اینکه آن شب به لطف خدا، توانستیم کار را تمام کنیم. از خوشحالی خدا را شکر کردیم. ساعت دو و نیم بامداد، چهاردهم مرداد سال 1366، عملیات با رمز «یا فاطمه الزهرا» آغاز شد.
 
این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: لشکر محمد رسول‌الله (ص) از سمت چپ لشکر ما و تیپ الغدیر هم از سمت چپ لشکر 27، در مواضع دشمن پیشروی کردند. ادامه مرحله دوم عملیات هم برعهده تیپ نبی‌اکرم (ص) و تیپ انصارالمهدی زنجان بود. از سه معبری که شناسایی شده بود، سه گردان از لشکر وارد عمل شدند. گردان‌های امیرالمومنین (ع)، علی‌اصغر (ع) و امام حسین (ع).

حرمتی گفت: نیروها از معبر مشخص شده به سمت مواضع دشمن می‌رفتند و از وضعیت خط دشمن معلوم بود که عراقی‌ها از عملیات خبر دارند؛ اما در یک حالت سردرگمی به سر می‌بردند. گویا زمان دقیق عملیات را نمی‌دانستند؛ اما یقین می‌دانستم که به واسطه وجود عناصر ضد انقلاب در منطقه دشمن از عملیات ما مطع است. شب تاریکی بود و چشم چشم را نمی‌دید. در قرارگاه تاکتیکی لشکر همه فرماندهان نگران بودند که مبادا قبل از رسیدن بچه‌های ما به خط دشمن، عراقی‌ها از عملیات بو ببرند و نتوانیم به گونه‌ای که می‌خواهیم عملیات را پیش ببریم. نگرانی و اضطراب در چهره تک تک فرماندهان مشخص بود. بی‌سیم‌ها در سکوت رادیویی به سر می‌بردند. از هر حرکتی که باعث حساس شدن دشمن می‌گردید، سعی شده بود جلوگیری بشود. نیروها کم‌کم به مواضع دشمن نزدیک ‌شدند.
 
وی بیان داشت: در این گیرودار یک لحظه وضعیت جوی منطقه تغییر یافت و باد شدیدی از سمت عراق به طرف ما شروع به وزیدن کرد. در آن فصل از سال «تابستان» تقریباً این کار، غیر منتظره بود و به دنبال آن هم نم‌نم بارانی منطقه را در برگرفت. این رویداد برای هیچکس قابل هضم نبود و نمی‌توانست غیر از لطف و اراده خداوند چیز دیگری باشد. حرکت سه گردان نیرو، آن هم در منطقه کوهستانی و در شرایط خاص نزدیک شدن به مواضع دشمن، قطعاً سرو صدایی به همراه داشت که جهت حرکت باد این سر و صدا را می‌آورد به سمت ما. از طرفی هم، منطقه به دلیل پوشش گیاهی خشک و شکننده، وقتی نیروها سینه خیز حرکت می‌کردند، هم سر و صدا بلند می‌شد و هم خودشان اذیت می‌شدند.
 
مسئول اطلاعات لشکر عاشورا در عملیات نصر 7 گفت: بارش باران نرمی خاصی به این گیاهان خشک و زمین می‌داد و حرکت بچه‌ها را تا حدی روان می‌کرد؛ اما همان نگرانی همچنان ادامه داشت به خصوص در مورد دوپازا که ارتفاع بسیار بلندی بود. یک لحظه صدایی در گوشی بی‌سیم پیچید که بچه‌ها وارد کانال‌های عراقی‌ها شده‌اند؛ بی آنکه دشمن متوجه شود. اضطراب و نگرانی در چهره فرماندهان لشکر، جایش را به شادی و سرور داد. از این جا بود که بچه‌های ما شروع کردند به پاکسازی نیروهای دشمن از کانال‌ها.

این رزمنده لشکر 31 عاشورا افزود: در محور شمالی لشکر یعنی ارتفاع بلفت که گردان امیرالمومنین عمل کرده بود، بچه‌های ما، خط پدافندی دشمن را دور زده و از پشت سرشان یورش برده و دشمن را غافلگیر کرده بودند که با تلفات کمی این ارتفاع فتح شد. محور میانی هم برعهده گردان علی اصغر بود که فرمانده گردان علی‌‌اصغر شهید «سید محمود بنی‌هاشم» در همان دقایق آغازین عملیات به شهادت رسید. با این حال گردان مأموریت خودشان را به نحو احسن انجام دادند. یک دسته از نیروهای ویژه اطلاعات، مأموریت داشت که از این محور به مواضع دشمن نفوذ کند و جاده‌ی پشتیبانی خط دشمن را ببندند. عملیات اینها هم موفقیت آمیز بود، وقتی دشمن متوجه حمله نیروهای ما می‌شود که همان دسته ویژه در جاده آسفالت شهر قلعه‌دیزه به ارتفاعات دوپازا و بلفت مستقر شده است. بدین ترتیب جاده پشتیبانی دشمن مسدود می‌شود.

وی خاطرنشان کرد: نیروهای ما تا صبح مشغول پاکسازی منطقه دشمن شدند به طوری که همان شب اول مرحله نخست عملیات با موفقیت پایان یافت. اما با توجه به اهمیت نظامی منطقه، عراقی‌ها از همان ساعات اولیه صبح پاتک را شروع کردند. توپخانه‌ی ما تقریباً خوب عمل کرد و با آتش سنگین و منظم خود، پاتک دشمن را ناکام گذاشت. چند تانک هم در نقاط سرکوب منطقه مستقر شده بود که با تیرهای مستقیم، مواضع دشمن را می‌کوبیدند و اجازه پیشروی را از دشمن گرفتند.

حرمتی افزود: شبی دیگر مرحله دوم عملیات آغاز شد و تیپ انصار الهدی در ارتفاعات بلفت عمل کرد. به خاطر مقاومت سرسختانه دشمن عملیات به روز کشیده شد و بچه‌های زنجان با جانفشانی تمام، این ارتفاعات را در روز تصرف کردند. طرف‌های عصر، باز دشمن یورش آورد و بلفت را از دست ما گرفت. بچه‌های المهدی گردان بعدی را وارد عمل کردند و باز دشمن را عقب زدند و... منطقه هم برای ما و هم برای دشمن اهمیت فراوانی داشت. دشمن وقتی پاتک می‌زد از شیب تندی مجبور بود خودش را بالا بکشد. پایین ارتفاع بلفت ایران بود و بعد هم بلفت عراق قرار داشت و با وجود اینکه عملیات از نظر ما تمام شده بود؛ ولی دشمن ده روز پی در پی پاتک زد تا این ارتفاعات را از دست ما بگیرد. سه لشکر و چهار تیپ عراق در این پاتک‌ها وارد عمل شده بود؛ اما موفق نشدند کاری از پیش ببرند.

این یادگار دوران دفاع مقدس بیان داشت: با تصرف این ارتفاعات، منطقه سردشت از تیررس عراقی‌ها خارج شد و 30 کیلومتر مربع از منطقه جنگی از دست دشمن خارج شد.

مسئول اطلاعات لشکر عاشورا در عملیات نصر 7 افزود: شب عملیات که تخریب‌چی‌ها معبرها را باز کرده بودند تلفات چندانی در میدان‌های مین نداشتیم. عمق میدان‌های مین تا 500 متر می‌رسید. صبح عملیات که نیروهای تخریب مشغول عریض کردن معبرها بودند عده‌ای از بچه‌های با تجربه تخریب روی مین رفتند و شهید شدند و به این ترتیب عملیات با موفقیت به پایان رسید.

به گزارش دفاع پرس، عملیات نصر 7 از جمله عملیات‌های موفقیت‌آمیز رزمندگان اسلام بود که در مردادماه سال 1366 در جبهه‌های غرب به وقوع پیوست و طی آن ارتفاعات مهم و استراتژیک دوپازا و بلفت تصرف شد.

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار