گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: اعتقادش به دفاع از وطن او را به جبهه کشاند و علاقه اش به هنر او را خبرنگار جنگ کرد، رزمنده بود و گهگاهی هم در پس صحنه رزم، قلم و میکروفن و دوربین به دست می گرفت تا حوادث و اتفاقات را ثبت کند. «بهزاد پروین قدس» همان رزمنده خبرنگار کم سن و سال لشکر 31 عاشور توانست مجموعه 72 هزار فریمی از دفاع مقدس مردم و تفحص شهدا جمع آوری کند تا امروز همراه با خاطره روشن آن دوران تصاویرش را مرور کند.
اولین بار پیش از عید نوروز سال 60 با دستکاری شناسنامه اش به عنوان رزمنده به جبهه اعزام و در طول حضورش پنج بار مجروح شد.
پروینقدس درباره حضور خود در جبهه میگوید: «از زمان نوجوانی به نقاشی و عکاسی علاقه داشتم با اینکه به عنوان رزمنده به جبهه رفتم اما در کنار این کار خاطره نویسی می کردم، روزشمار می نوشتم و روی دیوار سنگرها و پیراهن رزمنده ها نقاشی می کشیدم. مقطعی که دوربینهای فیلمبرداری سوپر 8 موجود بود، کار فیلمبرداری و عکاسی اسلاید هم می کردم، یک طرف قصه کار خبرنگاری بود و در مدتی که مرخصی بودم با رزمنده ها مصاحبه می کردم و عکس های پرتره می گرفتم.
زمانی که در جبهه بودم با اینکه نوار کاست کم بود با حقوقم وسایل لازم را تهیه می کردم و در چند ماه ماموریتم در کنار همه کارهای جبهه مصاحبه می گرفتم.»
بهزاد بعد از گذشت سال ها از جنگ، بخشی از فیلم ها و مصاحبه هایی که در خط آتش تهیه شده بود را برای پخش به صدا و سیمای استان آذربایجان شرقی فرستاد تا روایتگر حماسه های دفاع مقدس باشد.
همان ابتدایی که پایش به زمین جبهه رسید در کنار رزمندگی، مشغول کار هنری شد، دلش می خواست حالا که با پای عقیده برای دفاع آمده است، علاقه هایش را هم دنبال کند؛ برای همین وقتی از او می پرسم رزمندگی را بیشتر دوست داشتید یا کار هنری در جبهه را، کمی مکث می کند و پاسخ می دهد: «اگرچه هیچکس جنگ را دوست ندارد اما برای ما جنگیدن در مقام دفاع، لذتبخش بود، امام را فرمانده خود می دانستیم؛ کسی که به ما حیات جاودانه دنیوی و اخروی داده بود، شور جوانی، ما را در مسیری قرار داد که واقعا لذتبخش بود در کنار این حس علاقه ای هم به کارهای هنری داشتیم که باعث می شد گاهی دوربین یا قلم به دست بگیریم.»
بین رزمنده ها به «دوربین مخفی جبهه» معروف شده بود، دنبال سوژه می گشت تا شکارش کند. می گوید اوایل کارش با محوریت عکس وقایع جنگ بود اما مدتی که گذشت جهت دوربین به سمت رزمنده ها رفت و سادگی ها و حماسه آفرینی های آنان را ثبت کرد. بعد از تمام شدن جنگ، کارهایش در 150 شماره از نشریه فرهنگ آفرین در صفحه ای به نام از «معراج برگشتگان» منتشر شد. بخشی از عکس ها به دست انجمن عکاسان دفاع مقدس رسید و نام پروینقدس را در دفتر عکاسان و راویان دفاع مقدس ثبت کرد.
اگرچه می دانیم خاطراتش از روزهای جنگ در چند دقیقه و چند ساعت صحبت خلاصه نمی شود اما درخواست می کنیم که یکی از آنها را که به خبرنگاری اش در جنگ مربوط می شود برای ما بازگو کند؛ می گوید بعد از عملیات والفجر هشت، صدام با حجم گسترده آتشی که می ریخت خیلی فشار می آورد، عدنان خیرالله را تجهیز کرده بود تا هرکاری که می تواند بکند و مناطقی که گرفته بودیم را پس بگیرد، نیروهای ایرانی در مقابل، عملیات «یامهدی ادرکنی» را در محدوده کارخانه نمک شروع کردند، چند خبرنگار هم از تهران برای گرفتن گزارش آمده بودند اما حجم آتش انقدر زیاد بود که نمی توانستند کار انجام دهند، نیروهای صدام به شدت آتش می ریختند که یک لحظه میکروفون را از یکی از خبرنگاران گرفتم و شروع به گزارش گرفتن در زیر آتش کردم، آقایی از صدا و سیما به شوخی گفت باید همه رزمنده ها را رها کنیم و با تو مصاحبه بگیریم، با میکروفون مشغول مصاحبه بودم و همزمان با دوربین عکاسی می کردم، از آن طرف هم خبرنگاری سیم میکروفون را میکشید تا مجبور شوم به عقب برگردم که البته سیم پاره شد. در حین گرفتن مصاحبه زیر بمباران از یکی از رزمنده ها پرسیدم الان چه احساسی دارید و چه چیز می خواهید که آن رزمنده با شوخ طبعی گفت: «اللهم ارزقنا جراحه صغیرا مرخصی طویلا»
با وجود 29 سال از تمام شدن دفاع مقدس، پروین قدس هنوز هم از علاقه اش به هنر دست نکشیده است و هم اکنون در حال تولید و تدوین چند مستند در رابطه با شهدای مدافع حرم استان آذربایجان است.
تصاویری از این رزمنده خبرنگار را در طول دوران دفاع مقدس و در حین گرفتن گزارش می بینیم.