شکوفایی ذهنی یعنی نترسیدن از جنگ و هیبت دشمن، نقش معجزه آسا و تعیین کنندهای در پیروزی جنگ دارد، سربازی که از جنگ بترسد، جنگ را باخته است. نمونه این خودباختگی و ترس از دشمن را در سلسله پادشاهان قاجار در جنگهای با روس و انگلیس به عینه میتوان مشاهده کرد. حتی در جنگ با عثمانی و سقوط خرمشهر در سال 1353 هجری قمری که با دخالت روس و انگلیس آزاد شد، این تحمیل اراده دشمن را میتوان دید.
بعدها هم در سال 1273 یک بار دیگر خرمشهر به دست انگلیسیها تصرف میشود و با پیگیری فرانسه آزاد میشود و آخرین بار قبل از دفاع مقدس در جنگ جهانی توسط متفقین تصرف و باز با توافق قدرتهای بزرگ و اشتراک منافع آن آزاد شد.
آنچه مهم است تحمیل اراده ملت ایران در دفاع مقدس بر دشمن خارجی است که نه تنها خرمشهر بلکه همه سرزمینهای اشغالی آزاد میشود، حتی در دوران دفاع مقدس اشغال خرمشهر به سادگی صورت نگرفت و آزادسازی آن نیز به دست ملت ایران انجام میگیرد نه قدرتهای خارجی.
بنابراین مقاومت، ایستادگی و اراده پولادین همه اقشار و ملت و رزمندگان را در نقطه نقطه سرزمین اسلامی می شود مشاهده کرد. از مقاومت مردم در موشک باران شهرها تا رزمندگان که تا مرز شهادت پیش میرفتند و از همه مهمتر ایستادگی و شکستناپذیری اراده آزادگان در اردوگاههای صدام و زیر بدترین شکنجههای روحی و جسمی از درخشانترین دوران طلایی فرزندان این ملت در طول تاریخ به حساب میآید.
برای آگاهی مردم دنیا و ملت شهیدپرور ایران اسلامی بخصوص نسل جدید و نسلهای آینده، یادداشتم را ارجاع میدهم به بخش از آغاز سخن کتاب «من زندهام» نوشته آزاده سرافراز خانم «معصومه آباد»، تا شاید بتوانم گوشهای از درد و رنج آزادگان را به طور مستند منعکس کنم.
«من زندهام که فراموش نکنیم ما آزادگان هنوز شبها با کابوس زندان الرشید استخبارات، قتلگاههای عنبر، رمادیه، تکریت و موصل از خواب میپریم بیآنکه سازمانهای مدافع حقوق بشر به آن همه جنایات پاسخی داده باشند.
من زندهام که فراموش نکنیم جنگ تحمیلی هشت ساله، جنگ دنیا با ایران بود و دفاع ما یک دفاع یک تنه بود. میگ و میراژهایی که بمب بر سر ما میریختند هدیه شوروی و فرانسه بودند و مواد اولیه بمبهای شیمیایی گاز خردل و سیانور، تحفه آلمان به رژیم بعث عراق بود. هواپیماهای خبرچین آواکس و ناوهایی که نفتکشهای عربستان و کویت را اسکورت میکردند، همه چشمروشنی آمریکا به صدام بود. آنها با ناوچههایی که به رژیم بعثی عراق پیشکش میکردند با هواپیماهای سوپراتاندار به سکوهای نفتی ما حملهور میشدند. ناجوانمردانهتر اینکه این جنگ، فقط جنگ سرباز و ارتش نبود بلکه آنها دامنه جنگ را به تمام شهرها و خیابانها و مردم بیسلاح و بیدفاع کشانده بودند و با موشکهای 9 متری و 12 متری، کوچههای دو متری را مورد اصابت قرار میدادند تا هیچ جانپناهی برای کودکان، مادران و غیر نظامیان باقی نگذارند. حالا چطور فرزندان ما باید باور کنند کشورهایی که اسلحه در اختیار صدام میگذاشتند، تغییر روش دادهاند و دوستدار صلح و مدافع حقوق بشر شدهاند...؟
... کاش دنیا بداند گوشت تن رضا رضایی از شدت شکنجهها چنان شکافته بود که کابلهای بعثیها به استخوانهای او میپیچید اما عطششان فرو نمینشست. بر زخمهایش نمک ریختند و باز راضی نشدند و تن شرحه شرحهاش را روی خرده شیشهها غلتاندند و دست آخر او را به برق وصل کردند. کاش دنیا جسم رضا را میدید و به سازمانهای بشر دوستانه هبوط انسانیت را نشان میداد.
کاش دنیا بداند صیادی که همیشه در اردوگاه شق و رق راه میرفت و قدم میزد، بر اثر ضربات کابل خونریزی مغزی کرد و شهید شد و یا وقتی هیأت صلیب سرخ برای علی دشتی با وجود داشتن شماره اسارت، شهید شده بود.
کاش دنیا بداند اردوگاه تکریت جایی بود دیوار به دیوار جهنم که اسرای بسیاری
از جمله قدرتالله رحمتی در آنجا بر اثر تشنگی و بیآبی به شهادت رسیدند...»
بله، مقاومت و پایداری ملت ایران به خصوص آزادگان، که برخاسته از روح وحدت و ایمان بود، در سایه هدایتهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت و باعث پیروزی در جنگ، تحمیل اراده ملت ایران بر اراده قدرتهای شرق و غرب و نهایتا باعث احیای یک مکتب سازنده، نهضت آرمانگرا و ایدئولوژی جهانی شد.
دشمنان ما علیرغم در اختیار داشتن ابزار تکنولوژی و متخصصان مجرب، در برابر ایثار و پایمردی رزمندگان و آزادگان و در یک کلام مردم سلحشور ایران اسلامی سر تسلیم فرود نیاوردند و حاکمیت ایمان و اعتقاد را در زندگی یک ملت آگاه و سراپا شور و حماسه نظاره کردند و اینچنین شد که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: «در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی بدست نیاوردند».