به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «مصطفی نورانی» در سال 1347 چشم به جهان گشود. وی پس از اعزام به جبهه وارد گروهان خطشكن گردان كميل شد و در همان جا درسش را ادامه داد و ديپلم گرفت. شهید نورانی در عمليات كربلای پنج در سال 1365 از ناحيه كتف مجروح شد و سرانجام سال 1367 در عملیات بيت المقدس هفت در شلمچه، در سن 19 سالگی به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
تصویر وصیتنامه شهید «مصطفی نورانی»
«بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه. (سوره توبه آیه 112)
خداوند مشتری و خریدار جانها و اموال مومنین است و در عوض به آنان بهشت عطا میکند.
آغاز میکنم به نام پروردگار آدمیان، به نام تو که مرا از قفس جسم آزادم نمودی و به ملاء اعلاء پروازم دادی.
بار خدایا تو را شکر میکنم که مرا لایق شهادت دانستی و مرا به طرف خود کشیدی و از این دنیای مادیات نجاتم دادی و گناهان مرا محو نمودی تو را شکر که نظر لطفی به من نمودی و مرا جزء هدایت یافتگان قرارم دادی.
از آنجا که نوشتن وصیت سنتی است ارزشمند و عظیم و گاهی ضروری، خود را موظف دیدم که وصیتنامهای بجای بگذارم هر چند که مال و ثروتی نیاندوختهام که وارث یا وارثانی را به تقسیم آن توصیف کنم ولی تنها وارثی که دارم مکتب و راهم است که ادامه دادن آن را به دوستانم توصیه میکنم.
پس از 19 سال زندگی متوجه شدم که نیمی از عمرم را تلف کردم و هنوز خودم را واقعا نشناختهام چه رسد به خدایم شب را بیاد خدا نخوابیدم حق پدر و مادرم را ادا نکرد در راهی که خدا برایم توسط انبیاء الهی مشخص کرده بودند مستی کردم و نتوانستم بر نفسم غلبه کنم حال دوستان عزیز قدری در خود تفکر کنید ارزش و اهمیت و مقام خود را پیدا کنید و به وظایفتان به نحو احسن عمل کنید خدمت کنید به این اسلام و مردم و از زحمت و تلاش در راه خدا ناامید و خسته نشوید که بدون پاسخ نیست و خداوند وفادار است بیشتر به معنویات توجه کنید و راه توشه جمع کردن را بیابید و هر چه بتوانید خود را از این دنیا بالا بکشید و اوج بگیرید و راه رشد و کمال را پیشه کنید، میتوانید زندگی و زیستی زیباتر و شیرینتر داشته باشید و هم مردنی شهادت گونه.
حال بر شماست که در راه مشخص شده توسط آیین مقدس اسلام عزیز در بیداری مردم از هیچ کوششی دریغ نورزیده و از خداوند استقامت، صبر و عمل صالح را طلب کنید.
بارها گفتهام که ای خدای مهربان تو چقدر رحیمی که مرا در چنین زمان نیکی بیافریدی و مرا شاهد سرنگونی جور و ستم ظالمان و پیروزی انقلاب عظیم اسلامی نمودی و حیات مرا در زمانی قرار دادی که خلق را شایسته داشتن امامی مخلص و فقیه دیدی، خدایا امام را برای اسلام و مسلمین نگهدار.
سخنی نیز اندک دارم با خانواده محترم:
پدر و مادر: امیدوارم که مرا ببخشید که نتوانستم جواب خوبیهای شما را بدهم و نتوانستم فرزند خوبی برایتان باشم حتما میخواستید در پیش شما به اسلام خدمت کنم ولیکن خدا را در اینجا یافتم و شناختم و همینطور من نسبت به محسن و دوستانم که شهید شدهاند حسادت میکردم و ترس از آن داشتم که نکند شفاعت آنان شامل حال من نشود هر روز دعا میکردم که خدایا دیگران رفتند و ما ماندیم ما را هم ببر و حال که میبینم خدا مرا هم خوانده آسوده خاطر شدم و خدا را شکر میکنم که شهادت را نصیبم کرده و برای من طلب آمرزش کنید و همینطور در پیش کسانی که چشم دیدن امام عزیز و یارانش را ندارند گریه نکنید و مرا ببخشید و همینطور از زحمت و تلاش برای رضای خدا خسته نشوید.
و اکنون که در انتظار نشستن گلوله ناآگاهی بعضی از مردم جهان را بر جسمم میکشم از ناآگاهی بعضی از جوانان هم به شدت در رنج و عذاب هستم و امیدوارم که با به ثمر رسیدن خون شهدا آنان نیز از ناآگاهیشان نجات پیدا کنند. انشاءالله.
و در آخر از همه دوستان عزیز و اقوام گرامی مخصوصا برادران عزیز پایگاههای ناحیه 11 و بسیج مسجد حضرت مهدی (عج) حلالیت میطلبم و امیدوارم مرا ببخشید که نتوانستم حق رفاقت را ادا کنم و از همگیتان التماس دعا دارم و برای همه دوستان و اقوام گرامی دعا میکنم و دوباره حلالیت میطلبم.
التماس دعا (دیدار به روز قیامت انشاءالله)
والسلام بنده حقیر خداوند مصطفی نورانی
ضمنا اگر جسد بیروح من بدستتان رسید آن را در صورت امکان زیر پای برادرم محسن دفن کنید تا چشم دشمنان امام کور شود و مادرم هم به این 2 قبر افتخار کند.
از پدرم نیز تقاضای کوچک دارم لطفا مبلغ 2000 تومان از اندک مالی که دارم در راه خدا صدقه بدهند به مستحق آن.»
انتهای پیام/ 181