به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، استفاده از تهدیدات زیستمحیطی برای به تسلیم درآوردن دشمن سابقهای طولانی در تاریخ دارد. میتوان یونانیان را از پیشگامان استفاده از راهکارهای زیستشناختی برای از پا در آوردن دشمن به شمار آورد.
آنان در سال 30 صد پیش از میلاد طی نبرد با کشورها و دولت شهرهای دشمن خود از آلوده کردن آبها بوسیله سم و استفاده از اجساد برای گسترش بیمارهای واگیردار در میان دشمنان خود استفاده میکردند.
اگرچه سابقه تمدن سرخپوستان آمریکا، که از تیرهای زهرآلود برای کشتن دشمن استفاده میکردند، به بیش از 5 هزار سال میرسد؛ اما به دلیل نقش مهم یونانیان باستان درفرآیند تمدنسازی در اروپا و آسیا و نبردهای آنان با حکومتهای دشمن خصوصا امپراتوری قدرتمند «هخامنشی»، فعالیت یونانیان در استفاده از سلاحهای زیستشناختی به عنوان یک مبدأ در این مورد شناخته میشود.
بعدها این شیوه توسط رومیان نیز به کار گرفته شد. در زمان قرون وسطی نیز اگرچه موضوع گسترش همهجانبه طاعون در جهان پس از شکست تاتارها در کریمه که تحت تأثیر استفاده از عوامل زیستی بود، رخ داد و جمعیت بسیاری از آسیاییها و اروپاییها به کام مرگ برد (واقعه موسوم به مرگ سیاه)، اما در همین برهه تاریخی نیز شگردهای جدیدی برای به کارگیری عوامل آلودهکننده به کار برده شد.
نمونه آن را میتوان در استفاده از منجنیق برای پرتاب اجساد و مواد سمی به درون شهرها طی جنگهای اروپا در دوران قرون وسطی برشمرد.
پس از قرون وسطی، مهمترین اتفاقات در به کارگیری عوامل آلوده زیستمحیطی بعنوان سلاح را باید جنگهای موسوم به «استقلال آمریکا» در نظر گرفت. مهاجران اروپایی که کشوری به نام آمریکا در آن سوی ناحیه شمال غربی اقیانوس اطلس تشکیل داده بودند، برای از بین بردن ساکنان اصلی این سرزمین یعنی سرخپوستان به انواع مختلف سلاحها مخصوصا سلاحهای زیستمحیطی متوسل شدند.
از میانه قرن 18 تا سالهای پایانی قرن 19 میلادی، که دوران اوج سرکوب و کشتار گسترده سرخپوستان در دشتهای آمریکای شمالی است، موارد متعددی از ارسال هدایای آلوده به میکروبها و ویروسهای خطرناک کشنده و واگیردار از سوی سفیدپوستان به اصطلاح متمدن برای اهالی سرخپوست بومی آمریکا گزارش شده است.
نمونه این موضوع در سال 1753 و با اهدای تعداد زیادی پتوی آلوده به عامل بیماری آبله به سرخپوستان آمریکا توسط نیروهای اروپاییتبار (آمریکاییهای فعلی) رخ داد که به کشتار گستردهای در میان سرخپوستان انجامید.
با تمام این ماجراها، بسیاری از مورخان جنگ جهانی اول را نقطه عطف استفاده از جنگافزارهای زیستمحیطی، که به «سلاحهای شیمیایی» معروف شدند، میدانند. طی سالهای 1915 تا 1918 آلمان و انگلیس در جبهه نبرد در اروپای غربی، بارها از سلاح شیمیایی علیه یکدیگر استفاده کردند.
طی سالهای جنگ دوم جهانی نیز ادعا میشود که ژاپن یک آزمایشگاه نظامی مخصوص جنگهای نامتعارف، خصوصا جنگ بیولوژیک، در خاک «منچوری» (شمال شرق چین کنونی) تأسیس کرد. نیروهای متفقین ادعا میکنند ژاپنیها از این مرکز در جهت ساخت سلاحهایی نظیر بمبهای دارای قابلیت حمل عامل سیاهزخم و طاعون استفاده میکردند.
نکته قالب توجه در مورد جنگ دوم جهانی اینجا است که آلمان با داشتن یکی از بزرگترین زرادخانههای سلاحهای شیمیایی در جهان، از استفاده از این سلاحها در جنگ پرهیز کرد. آدولف هیتلر خود یکی از نظامیان آلمانی بود که در حمله شیمیایی ارتش انگلیس در جبهه غرب در 1918 مجروح شده و مدت کوتاهی بینایی خود را از دست داده بود.
طی جنگ ویتنام آمریکا ایالات متحده آمریکا با استفاده از یک ترکیب شیمیایی، که از سوی دولت دستنشانده خود در آلمان غربی دریافت کرده بود، موفق به ساخت ترکیبی به نام «عامل نارنجی» شد. آمریکا از این ترکیب برای سوزاندن جنگلهای ویتنام و چریکهای «ویتکنگ» پناهگرفته در آن طی عملیات موسوم به «کارگر مزرعه» بین سالهای 1961 و 1971 استفاده کرد.
20 هزار فروند هواپیمای نیروی هوایی ارتش آمریکا طی این عملیات، 80 میلیون متر مکعب از این ماده سمی را روی نواحی جنگلی جنوب ویتنام ریختند.
در پی استفاده گسترده آمریکا از این ماده، تلفات انسانی قابل توجهی به ویتکنگها و بیشتر از آنان، مردم ساکن در این جنگلها وارد شد. اثرات این ماده کشنده تا جایی ادامه یافت که هنوز هم فرزندان ناقصالخلقه از نسلهای حاضر در آن بمباران شیمیایی 10 ساله در ویتنام متولد میشوند.
بزرگترین میدان استفاده از سلاحهای شیمیایی پس از جنگهای جهانی اول و دوم و جنگ ویتنام را باید جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام حسین در عراق علیه انقلاب و جمهوریاسلامی نوپای ایران دانست. استفاده از گازهای شیمیایی علیه رزمندگان ایرانی از عملیات رمضان در شرق بصره در تابستان 1361 آغاز و با حجم بسیار زیادی طی عملیاتهای خیبر، بدر، والفجر 8، کربلای 5 و خصوصا والفجر 10، که منجر به فتح شهر حلبچه در استان سلیمانیه عراق توسط ایران شد، ادامه پیدا کرد.
طی عملیات والفجر 10، که مرحله نهایی آن موجب آزادسازی شهر حلبچه شد، صدام حتی به مردم کردزبان عراقی هم رحم نکرد و هزاران نفر از آنان را به شهادت رساند.
در بخش دیگری از غرب آسیا نیز رژیم صهیونیستی طی جنگهای خود با مردم لبنان، بارها از سلاحهای ممنوعه فسفری علیه اهالی جنوب این کشور استفاده کرد تا شاید بتوان با این حملات، آنان را وادار به جبههگیری در برابر جنبش «حزبالله» لبنان برای کنار گذاشتن سلاح خود کند؛ اما به این هدف خود نرسید. ارتش اسرائیل بعدها طی جنگ 33 روزه لبنان و نبردهای 22، 8 و 51 روزه نوار غزه در فلسطین نیز این کار را با شدت بیشتری انجام داد.
بخش قابل توجهی از سلاحهای ممنوعه خصوصا تسلیحات شیمیایی رژیم صهیونیستی توسط شرکتهای آلمانی ساخته و توسط آمریکا در اختیار ارتش اسرائیل قرار داده شده است.
با وجود قوانین بینالمللی منع سلاحهای نامتعارف بویژه سلاحهای شیمیایی، دولتهای بزرگ مانند آمریکا همانگونه که پیش از این در زمان جنگهای جهانی و جنگ ایران و عراق دست به استفاده از سلاحهای شیمیایی زدند، امروز نیز از متحدان خود را برای تنبیه دستجمعی مردم کشورهای مستقل و مخالف نظام سلطه به این جنگافزارهای هولناک مجهز میکنند؛ سلاحهایی که استفاده از آنها نهتنها یک نسل بلکه نسلهای پس از آن را نیز دچار مشکلات جسمی و روانی بسیار سختی میکند.
انتهای پیام/ 421