به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، گروه تروریستی «داعش» توسط دستگاههای اطلاعاتی برخی از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای برای تخریب چهره اسلام ناب محمدی ظهور و بروز یافت. تقریبا نیمه دوم سال 2014 میلادی بود که رسانههای غربی-عربی- عبری در یک اقدام هماهنگ این گروه تروریستی بزرگتر از آنچه بود، نشان دادند.
حجم تبلیغات رسانههای همسو با داعش بهگونهای بود که صرف فعل «تسلیم شدن» را برای این گروه تروریستی بیمفهوم میدانستند و مدعی میشدند که داعش با شکست بیگانه است.
اما چه اتفاقی افتاده است که این گروه تروریستی، که بزرگترین گروه تروریستی در جهان محسوب میشد، اینقدر ضعیف شده است که پایگاههای خود را یکی پس از دیگری از دست میدهد، تسلیم میشود و تن به مذاکره با حزبالله در ارتفاعات قلمون میدهد؟ سخن از گروهی است که عناصر آن پیش از این بر سر انجام عملیاتهای انتحاری با همقطاران خود مسابقه میدادند؛ اما اکنون فرار را بر قرار ترجیح میدهند!
به نظر میرسد پیروزیهای پیدرپی محور مقاومت در عراق و سوریه در مقابل داعش، زمینه را برای ارتش لبنان و حزبالله فراهم کرد تا با همراهی یکدیگر علیه برخی از گروههای تروریستی مستقر در مرز لبنان سوریه دست به عملیات بزنند و به پیروزیهایی دست یابند.
به همین دلیل داعشیها بعد از اینکه هماهنگی ارتش لبنان با حزبالله را مشاهده کردند، متوجه شدند که نبرد سنگینی در انتظار آنها است و چارهای جز تسلیم یا مذاکره ندارند. بنابراین داعشیهایی که وقتی در تنگنا قرار میگرفتند، اقدام به عملیاتهای انتحاری و خودشان را منفجر میکردند، حاضر شدند خود را تسلیم کنند و وارد مذاکره با حزبالله لبنان شوند.
شکست سنگین داعش در موصل که مرکز ثقل آنها در عراق بود و همچنین شدت عملیاتهای ارتش سوریه و کردها علیه داعش در رقه سوریه داعشیها را تحت فشار شدید روحی و روانی قرار داده است. شکستهای داعش در موصل، تلعفر، شرق حمص، شرق حلب، صحرای سوریه و دیرالزور کمر داعش را شکسته و هیبت و شکوه پوشالی آنرا از بین برده است.
همین شکستها نیز موجب شد که داعش در قلمون مجبور به تسلیم و مذاکره شود. همانطور که سید حسن نصر الله نیز در سخنرانی اخیر خود به این نکته اشاره کرد.
با وجود اینکه داعش در منطقه قلمون در انزوا قرار داشت؛ اما این منطقه از لحاظ نظامی برای داعش بسیار حائز اهمیت بود، چون سلاح و مهمات از بنادر لبنان به این منطقه منتقل و در جبهههای مختلف سوریه توزیع میشد. همچنین نیروهای تازه نفس از این گذرگاهها وارد سوریه میشدند و در جبهههای مختلف استقرار پیدا میکردند.
داعشیها به خوبی میدانستند تن دادن به این مذاکره چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ نظامی به نفع محور مقاومت خواهد بود ولی به خاطر اینکه تحت فشار بودند و راه ارتباطی آنها با عناصر خودشان در رقه، دیرالزور، حمص و حماه قطع شده بود، راضی شدند که با حزبالله لبنان وارد مذاکره شوند.
تبلیغات رسانهای حزب الله در نبرد عرسال و سخنرانی سیدحسن نصرالله و مبنی بر اینکه پیروزی حزب الله در این منطقه حتمی و قطعی است، نیز باعث ایجاد ترس در بین عناصر تروریستی داعش شد تا به جای اینکه تا آخرین لحظه مرگ به نبرد با حزب الله ادامه دهند تن به شکست خفتبار داده و پیشنهاد مذاکره با حزب الله را مطرح کنند.
در نهایت میتوان گفت که تحولات منطقه به نفع محور رقم میخورد و کمتر کسی قادر است منکر این مسئله شود که این محور در ریشهکن کردن تروریستهای تکفیری تا چه حدی مصمم است و در این خصوص شعار نمیدهد؛ محوری که از مبارزه با تروریستهایی که به بهانههای واهی و با دریافت دلارهای نفتی از برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای منطقه غرب آسیا را به آشوب کشاندهاند، خسته نمیشود و تا ریشهکن کردن تفکرات و عقاید آنها دست از مبارزه و جهاد بر نخواهد کشید.
انتهای پیام/ 411