بدون تردید این روزها و در شرایط بحرانی منطقه غرب آسیا که مردم سوریه و عراق به صورت مستقیم با گروهکهای تکفیری در حال مبارزه هستند و حکومت آل سعود بدون هیچ گونه اعتنایی به قطعنامههای بین المللی روز و شب مردم مظلوم یمن را بمباران میکند و رژیم صهیونیستی نیز به خون ریزیهای خود در فلسطین ادامه میدهد، نقش سپاه که وظیفه اصلی آن حفاظت و حراست از آرمانهای جمهوری اسلامی است، بیش از هر زمان دیگری نمود پیدا میکند.
به همین علت است که فرمانده معظم کل قوا انجام نقش و رسالتی که سپاه دارد را به انحاء مختلف در احکام صادره برای فرماندهان سپاه یادآور میشود و از آنها مطالبه میکند؛ همانند حکمی که برای سردار سرلشکر پاسدار محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه صادر فرمودند و در آن از سردار جعفری خواستند که «پیشرفت روزافزون و تحول آمیز سپاه در همه ابعاد آن را در برنامه مدیریت و فرماندهی خویش برجسته سازند.»
لذا با توجه به اینکه حکم انتصاب سردار جعفری به فرماندهی کل سپاه در 10 شهریور 1386 از سوی فرمانده معظم کل قوا صادر شد، بر آن شدیم تا به همین مناسبت ضمن بازخوانی چگونگی ورود سردار جعفری به سپاه و جبههها، به دلایل این انتصاب هم اشارهای داشته باشیم که آن چه در ادامه آمده در همین راستاست.
سرلشکر پاسدار «محمدعلی جعفری» متولد سال 1336 در يزد است كه تحصيلات خود را تا مقطع دبيرستان در اين شهرستان به پايان رساند؛ وی در سال 1356، در دانشکده معماری دانشگاه تهران پذيرفته شد و فعاليتهای سياسی خود را نيز از همان دوران شروع كرد.
وی در جوانی در جريان مبارزات مردم انقلابی تهران، همدوش مردم و دانشجويان در تظاهرات شركت كرد و در آستانه پيروزی انقلاب نيز دستگير و به زندان افتاد.
جعفری در کتاب «کالکهای خاکی» میگوید: «به دنبال حوادث پیش آمده در بهار و تابستان 1359 و تعطیل شدن دانشگاهها، برای استمرار فعالیتهای انقلابی خودم، دو تصمیم مهم را اتخاذ کردم. تصمیم اولم این بود که، با یک سیر مطالعاتی، خودم را از حیث علوم اسلامی، تجهیز کنم؛ با همین نیت، همراه تعدادی از دوستانم وارد تشکیلاتی شدیم که به صورت دقیق و منظم چنین کلاسهایی را به صورت چرخشی در منازل افراد و در قالب تیمهای مختلف پژوهشی برگزار میکرد. من با عشق و علاقه در این کلاسها حاضر میشدم؛ اما، بعد از چند ماه، فهمیدم کل این سیر مطالعاتی دقیقاً منطبق با دیدگاههای انجمن حجتیه بوده است و عناصر پنهان کار وابسته به انجمن توانستهاند به صورت منظم و تشکیلاتی روی افکار جوانهایی مثل من کار کنند و دیدگاههای انحرافی و ناخالص خودشان را به ما انتقال بدهند، طوری که فرصت پیدا نکنیم به چیزی غیر از کلاسهای آنها فکر کنیم. حتی، وقتی جنگ شروع شد و من خواستم بروم جبهه، آن آقای مربی انجمنی ما به من گفت: «نخیر! تو لازم نکرده به جبهه جنگ بروی. این کار ما مهمتر از رفتن شما جوانها به جبهه جنگ است.» بعد از این موضعگیری آقای مربی، ماهیت واقعی آنها برایم مشخص شد و بدون هماهنگی با ایشان دیگر در کلاسها شرکت نکردم.»
تقریبا بعد از این واقعه او به صورت خودجوش کار جهاد سازندگی را در محله فقیرنشین گود عربها در جنوب تهران شروع میکند و بعد عازم مناطق دیگر میشود. اوج فعالیتهای انقلاب او در این ایام به زمان تسخیر لانه جاسوسی امریکا بر میگردد که وی نقش فعالی در آن اقدام انقلابی داشت و پس از شروع جنگ به عنوان يک بسيجی عازم جبههها شد و در سال 1360 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
سردار جعفری درباره اولین تلاقیاش با سپاه این گونه توضیح میدهد: «اواخر مهرماه 1358، انجمن اسلامی دانشکده هنرهای زیبا یک اردوی دانشجویی سه روزه را به منظور فراگیری فنون نظامی و جذب نفرات جدید، داخل پارک جنگلی چیتگر، برگزار کرد. مسئولیت گروه اعزامی به این اردو به «رضا کرمی» واگذار شده بود. ایشان مربیانی از واحد آموزش نظامی سپاه تهران، که آن روزها برای خودشان برو بیایی هم داشتند، دعوت کرد تا ضمن حضور در اردو، فنون نظامی لازم را به بچههای ما آموزش بدهند. خداوکیلی مربیهای اعزامی از پادگان امام علی (ع) سپاه هم سنگ تمام گذاشتند. در مدت سه روز چنان آموزشهای فشرده و در عین حال سختی به گروه صد نفره ما دادند که بعد از اردو هر یک از ما برای خودش یک پا چریک شده بود. اردوی رزمی- دانشجویی چیتگر اولین نقطه تلاقی من با بچههای سپاه بود.»
وی با توجه به ضرورت حضور در جبههها، تا پايان جنگ به صورت پيوسته و به عنوان فرمانده قرارگاههای عمليات غرب و جنوب مشغول خدمت شد كه از جمله مسئوليتهای وی، معاونت عمليات سپاه سوسنگرد و فرماندهی تيپ عاشورا، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف است.
او همچنین در خصوص چگونگی اولین اعزام خود به جبهه هم این گونه بیان میکند: «اواسط شهریورماه 1359 من و آقای عندلیب، برای فراگیری آموزشهای لازم، به ستاد مرکزی سپاه در خیابان پاسداران تهران مراجعه کردیم و پیش آقایی به نام سنجقی تشکيل پرونده دادیم. بعد از گرفتن مدارک و تشکیل پرونده، مسئولان سپاه به ما گفتند: «بروید تا به شما اطلاع بدهیم.» از آن روز به بعد کار من و علی رضا این شده بود که هر روز برویم ستاد مرکزی سپاه و پیگیر پروندهمان باشیم؛ ولی جواب مشخصی از طرف سپاه به ما داده نمیشد...
دو هفته پس از شروع جنگ، بنده و آقای عندلیب دوباره به ستاد مرکزی سپاه مراجعه کردیم و پیگیر پرونده خودمان شدیم. گفتند: «چه خبرتان است؟ چرا این قدر عجله میکنید؟ کار حساب و کتاب دارد!» گفتیم: «بابا! دو هفته است جنگ شروع شده. ما میخواهیم ببینیم اگر این کار ما درست نمیشود، حداقل برویم جبهه و علیه عراقیها بجنگیم.» باز گفتند: «فعلاً باید صبر کنید.» 17 مهرماه 1359 دوباره به آنجا مراجعه کردیم و باز دیدیم جواب آقایان همان جواب قبلی است...
هفته سوم جنگ، وقتی خرمشهر در آستانه سقوط قرار گرفت و اشتیاق ما برای حضور در جبهه دو برابر شد، رفتیم سراغ آقای سنجقی تا جواب قطعی را از او بگیریم. ایشان مثل دفعات قبل گفت: «پرونده شما دو نفر هنوز هم در حال بررسی است.» این جواب را که از آقای سنجقی گرفتیم از ستاد مرکزی سپاه خارج شدیم و داخل یکی از کوچههای مشرف به خیابان پاسداران قدم زنان با هم بحث کردیم و دنبال راه حلی گشتیم...
بدین ترتیب تصمیم گرفتیم سریع کارها را رو به راه کنیم و راه بیفتیم... بر این اساس صبح روز بعد، به دفتر انجمن اسلامی دانشگاه رفتم و یک معرفی نامه برای خودم و یکی هم برای علی رضا عندلیب با این متن نوشتم:
بسمه تعالی
به: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جبهه جنوب
با سلام بدین وسیله برادران محمد علی جعفری و علی رضا عندلیب، که مورد تأیید انجمن اسلامی دانشگاه تهران هستند، جهت همکاری به حضور شما معرفی میشوند.
امضا: انجمن اسلامی دانشگاه تهران
بعد هم مهر انجمن اسلامی را، که دست خودم بود، کوبیدم زیر نامه و ... خلاص! »
جعفری پس از پايان جنگ برای ادامه تحصيل به دانشگاه مراجعه كرد و در سال 1371 موفق به اخذ مدرک كارشناسی ارشد در رشته معماری شد.
جعفری همزمان با تحصيل نيز به عنوان مسئول عمليات ستاد مشترک و جانشين نيروی زمينی سپاه مشغول فعاليت بود و از سال 1371 مسئوليت فرماندهی نيروی زمينی سپاه را به مدت 13 سال بر عهده گرفت، كه در 5 سال آخر آن، مسئوليت فرماندهی قرارگاه ثارالله (ع) تهران نيز بر عهده وی بود.
رهبر معظم انقلاب پس از موافقت با درخواست کنارهگیری سردار سید یحیی صفوی از فرماندهی کل سپاه، در تاریخ 10 شهریور 1386 سردار جعفری را به عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب فرمودند.
در بخشی از پیام انتصاب سرلشکر جعفری به سمت فرماندهی کل قوا آمده: «با توجه به تجارب با ارزش و سابقه درخشان شما در دورانهای گوناگون و در ردهها و مسئولیتهای متنوع سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، جنابعالی را با اعطای درجه سرلشکری به فرماندهی این سازمانِ انقلابی و خدمتگزار منصوب میکنم؛ انتظار دارم پیشرفت روزافزون و تحول آمیز سپاه در همه ابعاد آن را در برنامه مدیریت و فرماندهی خویش برجسته سازید.»
لذا با در نظر گرفتن آنچه عنوان شد، شاید بتوان دو علت را برای انتصاب نامبرده به عنوان فرمانده کل سپاه توسط فرمانده معظم کل قوا ذکر کرد و اینکه با توجه به تجربه بالای وی در نبردهای نامتقارن و جنگهای نامنظم ـ که بنا به گفته یکی از فرماندهان سپاه، سردار جعفری از پایهگذاران این گونه نبردها در سالهای دفاع مقدس بوده ـ و نیز افزایش تهدیدهای آمریکا مبنی بر حمله نظامی به ایران، انتصاب جعفری معطوف به این مسأله باشد.
موضوعی که فرمانده کل سپاه در نخستین مصاحبه مطبوعاتی خود در جواب به سؤالی در خصوص «ادامه استراتژي نبرد نامتقارن در سپاه»، اظهار داشت: «ما بايد به سمت انتخاب سياستها و روشهای مناسبی برويم تا در صورت نياز بتوانيم اين نيازمنديها را كنترل كرده و همچون جنگ سی و سه روزه شكست را به دشمن بچشانيم.»
اما دومین احتمال برای این انتصاب را میتوان به سابقه حضور وی در مرکز تحقیقات راهبردی سپاه اشاره کرد؛ چرا که سردار جعفری به مدت دو سال رئیس این مرکز بود و به واسطه همین مسئولیت به اهمیت دانش و تخصص در میان پاسداران واقف است و از همین رو با رویکردی مبتنی بر علم و تخصص به مجموعه تحت امرش نگاه میکند.
انتهای پیام/ 231